نگرانی ودلشوره. من خانمی متاهل هستم .ساکن خارج از کشور ..دوفرزنددارم .حدود45 سال می باشم .چند وقتی می باشد که عاشق دوست پسر قبل از ازدواجم شده ام .قبل از عزیمت به خارج از کشور مدت کوتاهی باهم تلفنی صحبت کردیم .ولی وقتی به اینجا امدم دیدم زندگی بدون او برایم خیلی سخت است .مرتب گریه می کنم وبی قرارم .به اوتلفن می کنم جوابم را نمی دهد.دارم دیوانه می شم نمی دونم چه طورفکر اورو از سرم بیرون کنم .هرچه قدر تلاش کردم ودکتر رفتم بیفایده بود .خواهش می کنم یه راه درست پیش پای من بگذارید .درضمن همسرم راهم دوست دارم ونمی خواهم صدمه ای به زندگی من واو وارد شود .اوهم متاهل ومثل من دوفرزند بزرگ دارد.