سلام دوستان
من اولین پستم رو دارم اینجا میزارم و از همین جا در صورت اشکال داشتن در نگارشم از همه معذرت می خوام.
من 6 سال پیش با یه آقا پسری آشنا شدم و بعد از یک مدت قصدمون ازدواج شد.از لحاظ فرهنگی و اقتصادی با هم اختلاف زیادی داشتیم.
با این حال برای من مهم نبود.اما این آقا بد دل و بد دهن بودن.تا جایی که چند بار من خط موبایلم رو عوض کردم
و خیلی از اجازه ها مثل ادامه تحصیل یا تنها بیرون رفتن و سر کار رفتن رو نداشتم.این مدت سر بحث های کوچیک با هم قهریای طولانی داشتیم.حتی چند ماه.
هر بار هم که قضیه ازدواج پیش میومد بهونه های جدید میاورد.مثل ازدواج خواهرش یا تصادف پدرش.
با خانوادش آشنا شده بودم و افرادی از خانواده من هم در جریان بودن.تا اینکه سرکار رفتم.این آقا با من قهر کرد و موضوع دوستیمون رو به خانوادم گفت.
خانواده من هم با ازدواجمون مخالفت کردن و بعد من هم سرکار نرفتم.اما باز هم پا پیش نگذاشتن برای ازدواج و من هم این رابطه رو قطع کردم.
مشکلم اینجاست که ایشون دست بردار نیستند.حالا به هر نحوی مثل اس ام اس دادن یا تهدید.چیکار کنم بیخیال من بشه؟
چون اگه الان هم بیان برای خواستگاری من قبول نمی کنم.
من 25 سالم هستش و مهندس کامپیوترم و شاغل وایشون 28 ساله و تحصیلات دبیرستان دارند!