عدم برقراری ارتباط با دیگران

[|NIMA|]

موضوع:عدم برقراری ارتباط با دیگران
سلام دانش آموز پیش دانشگاهی هستم رشته ریاضی شاید فک کردیم مشاوره کنکوره نه!
راستش من در مورد خودم احساس بدی دارم و خودم را گیج می نامم خیلی پیش آمده که رفتار هایی در سر کلاس به صورت حرکات غیر ارادی انجام دادم و منو گیج به شمار می آوردند
امروز دیگه برام تحمل نماند و همیشه مخفی می کردم دو تا دوست صمیمی هم داشتم که خیلی باهام خوب بودند ولی از موقعی که فهمیدن و به چشم خودشان دیدن آنها را نیز از دست دادم
همه در کلاس مسخره ام میکنن و هر بهانه ای پیدا کنن مسخره ام میکنن به غیر از اونا نمی تونم مثل یه پسر عادی باشم همه میخندن با هم حرف میزنم عادی عادی ولی من هر کاری میکنم نمی تونم همش مجبورم رو صندلی ام بشینم و حتی تک.ون هم نمی خورم لطفا کمکم کنید توانایی ها و استعداد های فراوانی دارم و به خودم باور دارم میتونم شکوفاش کنم ولی وقتی این اتفاقات رو میبینم کلا نابود میشم



خلاصه حرفم اینه نمی تونم با هیچ کس ارتباط برقرار کنم و هیچ اخلاق و رفتارم مثل مردم عادی نیس و نمیدونم باید چیکار کنم؟؟

[naghme]

سلام دانش آموز پیش دانشگاهی هستم رشته ریاضی شاید فک کردیم مشاوره کنکوره نه!
راستش من در مورد خودم احساس بدی دارم و خودم را گیج می نامم خیلی پیش آمده که رفتار هایی در سر کلاس به صورت غیر ارادی انجام دادم و منو گیج به شمار می آوردند
امروز دیگه برام تحمل نماند و همیشه مخفی می کردم دو تا دوست صمیمی هم داشتم که خیلی باهام خوب بودند ولی از موقعی که فهمیدن و به چشم خودشان دیدن آنها را نیز از دست دادم
همه در کلاس مسخره ام میکنن و هر بهانه ای پیدا کنن مسخره ام میکنن به غیر از اونا نمی تونم مثل یه پسر عادی باشم همه میخندن با هم حرف میزنم عادی عادی ولی من هر کاری میکنم نمی تونم همش مجبورم رو صندلی ام بشینم و حتی تک.ون هم نمی خورم لطفا کمکم کنید توانایی ها و استعداد های فراوانی دارم و به خودم باور دارم میتونم شکوفاش کنم ولی وقتی این اتفاقات رو میبینم کلا نابود میشم



خلاصه حرفم اینه نمی تونم با هیچ کس ارتباط برقرار کنم و هیچ اخلاق و رفتارم مثل مردم عادی نیس و نمیدونم باید چیکار کنم؟؟

سلام
میشه یکم بیشتر توضیح بدی؟ دقیقا چه رفتار غیر ارادی از خودت نشون میدی که باعث میشه گیج به نظر بیای؟
چی باعث میشه احساس کنی غیر عادی هستی و با بقیه متفاوتی؟

[reza1]

چرا احساس میکنی که عادی نیستی؟

چه اتفااقی افتاده که فکر میکنی نمیتونی با بقیه ارتباط برقرار کنی ؟

چه تلاشی کردی ؟

[ارزو22]

سلام شما از نظر من جوری بزرگ شدید که باعث شده یکم از اعتماد به نفس خود رو از دست بدید . شاید بچه ها شما رو مسخره نکنند و این ذهنیت شما باشد .... کارهایی که انجام میدهی و گیج به نظر میرسی شاید خیلی کارهای کوچکی باشند مثل زمین خوردن یا در حین ورزش شکست خوردن یا تپق زدن یا .... اینها برای هر کسی میتواند اتفاق بیفتد و این بستگی به خودمان دارد که با رفتار بعد از این اتفاق و عکس العملی مه بعد از این کارها انجام میدهیم دیگران چه فکری در مورد ما بکنند بعد از این اتفاقات تو نباید خودت راببازی و اجازه نده بقیه مسخره ات کنند میتوانی بگویی اسن اتفاق برای همه میافتد...همه مردم مسخره میکنند ...همه ما در زندگی عیب هایی داریم و همیشه و همیشه مردمی وجود دارند که این عیب ها را بزرگ جلوه دهند و شاید بعضی از مردم وجود داشته باشند که هدف اصلی انها بزرگ جلوه دادن عیبهایمان باشند اما تنها کسی که میتواند به شما کمک کند کسی به جز خود شما نیست .... انسانها توانایی انجام هر کاری را دارند و خداوند میفرمایند حال هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر ان قوم خودشان بخواهند....نیما جان تو به گفته خود استعداد های فراوانی داری و الان هم که پیش دانشگاهی هستی و اول راه زندگی اول راه شکوفایی استعدادهایت...تو تا الان چیزی را از دست ندادهای که حسرت بخوری ....از الان تصمیم بگیر ... تصمیم بگیر که دیگران و حرفهایشان اهمیتی برایت نداشته باشد مثل بقیه صحبت کن بخند اگر نمیتوانی کم کم شروع کن فکر نکن کار عجیب و سختی است و اگر شروع کنی برای بقیه تعجب اور است نه بلکه این فقط ذهنیت توست ....اگر حرف نزنی برای دیگران عجیب است تا دیر نشده شروع کن استعدادهایت را شکوفا کن این خودش راه حلی است برای بالا رفتن اعتماد به نفست...مردم وقتی کسی را میبینند که کارهای زیادی بلد است خود به خود جذبش میشوند.... حتی اگر خودت نخاهی ولی کسی که تواناییهایش را نشان میدهند مردم به سوی او کشیده می شوند امیدوارم همه حرفهایم را ب خاطر بسپاری
موفق باشی

[parvaneh safayi pour]

بروپیش یک روانپزشک...اینجانمیتونی مشکلتوحل کنی...من ادمهایی که بنظرگیج هستن دیدم اونادائم درفکرندمثلانسبت به یه موضوع خاص حساس نیستی که فکرت دائم حول وحوش اون بچرخه..؟بذارکامل بگم که جوابتوالان بگیری اگراینطورباشه بیماریه البته درجه داره اگه خفیف باشه تحت نظرروانپزشک!!یعنی باتحویزداروکنترل ودرمان میشه...ولی فقط وفقط اول بایدمعلوم بشه واقعاگیج هستی یامسئله چی دیگه ست شایداصلااین نباشه حتی شایدهمونهاکه توروگیج میدونن به دلیلی جزگیج بودنت ازت دوری میکنن....مثلااخیراباکسی بگومگونکردی؟این گاهی دیگرانواگرکلاآدم قوی ای بنظرنیای ازت دورمیکنه....یعنی ضعیف جامیفتی....اول ببین واقعاگیجی ودوم اینکه اخیرارفتارخاصی بادیگران داشتی که همه ببینن؟

[ابوغفار]

ذهن وجسم ما توسط دو ضمیر اگاه وضمیر ناخوداگاه کنترل میشه وقتی شما میگی بعضی حرکات رو غیر ارادی انجام میدم یعنی توسط ضمیر ناخوداگاه انجام گرفته.حرکات تو که تور رو درچشم دیگران بی دست وپا نشون میده مثل رفتار های یک کودک هست.نمیدونم به کودک درون اعتقاد داری...گاهی وقتا رفتار ما شبیه کودک میشه مثل کودک رفتار میکنیم...درمورد کودکیت تحقیق کن ببین اون موقع ها هم همین رفتارهارو داشتی..بعضی از بچه ها تا 17 18 سالگی تنها مسیری رو رفتن مسیر خونه تا مدرسه بودن وزمانی که میخوان وارد جامعه بشن چ.ن مهارت های ارتباطی ضعیفی دارند ونیاز به راهنمایی یا بودن پدر ومادر دارند... ورجو ع میکنن به دوران بچگی مثلا شاید درظاهر17 ساله باشن اما حرکات ورفتار یککودک رو دارند توانایی حضور درجامعه رو نیاموختن ونمیدونن برا همین دست وپا چلفتی به نظر میان ...امیدوارم منظورمو رسونده باشم

[|NIMA|]

بابت راهنمایی هاتون ممنون راستش پست ها الان خوندم ولی امروز خودم رو قسم دادم که امروز گیج نیستم امروز خیلی در مدرسه شاد بودم با همه حرف زدم دوست جدید پیدا کردم
خودم پیداش کردم جواب سوالمو شب دو سه ساعت فک کردم و با خودم گفتم یعنی کجای کارم میلنگه
پیداش کردم آره از بودن در جامعه و خودم رو نشون دادن میترسیدم
راستش الان دیگه هیچ مشکلی ندارم تنها مشکلم اینه که بعضی از ادما دور و برم هستن که اعصابم رو خورد می کنم و بهم تیکه میندازن و مسخره میکنن به نظر شما چیکار کنم که از این کار ها دست برداره
خلاصه مرسی الان دیگه خودم رو متفاوت نمی بینم و مشکلم حل شده جالب اینجاس خودم مشکل خودم رو حل کردم ولی نمی گم حرف های شما به درد نمی خوره حرف هاتون رو الان خودنم و مفید بود

[فرشاد1020]

سلام دانش آموز پیش دانشگاهی هستم رشته ریاضی شاید فک کردیم مشاوره کنکوره نه!
راستش من در مورد خودم احساس بدی دارم و خودم را گیج می نامم خیلی پیش آمده که رفتار هایی در سر کلاس به صورت غیر ارادی انجام دادم و منو گیج به شمار می آوردند
امروز دیگه برام تحمل نماند و همیشه مخفی می کردم دو تا دوست صمیمی هم داشتم که خیلی باهام خوب بودند ولی از موقعی که فهمیدن و به چشم خودشان دیدن آنها را نیز از دست دادم
همه در کلاس مسخره ام میکنن و هر بهانه ای پیدا کنن مسخره ام میکنن به غیر از اونا نمی تونم مثل یه پسر عادی باشم همه میخندن با هم حرف میزنم عادی عادی ولی من هر کاری میکنم نمی تونم همش مجبورم رو صندلی ام بشینم و حتی تک.ون هم نمی خورم لطفا کمکم کنید توانایی ها و استعداد های فراوانی دارم و به خودم باور دارم میتونم شکوفاش کنم ولی وقتی این اتفاقات رو میبینم کلا نابود میشم



خلاصه حرفم اینه نمی تونم با هیچ کس ارتباط برقرار کنم و هیچ اخلاق و رفتارم مثل مردم عادی نیس و نمیدونم باید چیکار کنم؟؟

سلام

عزیز شما شخصیتی بد بین و جامعه هراسی (پارانوئید).

به یک مشاور آگاه و حاذق رجوع کن.

موفق باشی

نقل قول لطفا

[naghme]

بابت راهنمایی هاتون ممنون راستش پست ها الان خوندم ولی امروز خودم رو قسم دادم که امروز گیج نیستم امروز خیلی در مدرسه شاد بودم با همه حرف زدم دوست جدید پیدا کردم
خودم پیداش کردم جواب سوالمو شب دو سه ساعت فک کردم و با خودم گفتم یعنی کجای کارم میلنگه
پیداش کردم آره از بودن در جامعه و خودم رو نشون دادن میترسیدم
راستش الان دیگه هیچ مشکلی ندارم تنها مشکلم اینه که بعضی از ادما دور و برم هستن که اعصابم رو خورد می کنم و بهم تیکه میندازن و مسخره میکنن به نظر شما چیکار کنم که از این کار ها دست برداره
خلاصه مرسی الان دیگه خودم رو متفاوت نمی بینم و مشکلم حل شده جالب اینجاس خودم مشکل خودم رو حل کردم ولی نمی گم حرف های شما به درد نمی خوره حرف هاتون رو الان خودنم و مفید بود

خوشحالم که مشکلتو خودت تونستی حل کنی
اطرافیان رو نادیده بگیر اصلا برات مهم نباشه چی میگن

ناشنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت میگویند...

[|NIMA|]

خوشحالم که مشکلتو خودت تونستی حل کنی
اطرافیان رو نادیده بگیر اصلا برات مهم نباشه چی میگن

ناشنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت میگویند...

با تشکر از شما
تنها یک مشکل دارم و نمی دونم چطور با افرادی که مسخره میکنن و رو اعصاب میرن رفتار کنم

[ابوغفار]

جذابیت کلام

دختر دانش آموز صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره... روز اولی که به مدرسه ما آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند. نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت... او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید : میدونی زشت ترین دختر این کلاسی؟!! یک دفعه کلاس از خنده ترکید … بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند. اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند : اما کاترینای عزیزم ، بر عکس من تو بسیار زیبا و جذاب هستی ... او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند... او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود : به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود. ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد. مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا! و حق هم داشت... آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود؟! سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم ...! 5 سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم ، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش می دانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت : برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود! در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم . دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند. روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست؟! همسرم جواب داد : من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم ...! و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید ... برای اینکه بزرگ باشی نخست کوچک باش. (ضرب‌المثل هندی)

[|NIMA|]

واقعا ممنون تاثیر گذار بود ان شاء الله موفق باشی

[reza1]

بابت راهنمایی هاتون ممنون راستش پست ها الان خوندم ولی امروز خودم رو قسم دادم که امروز گیج نیستم امروز خیلی در مدرسه شاد بودم با همه حرف زدم دوست جدید پیدا کردم
خودم پیداش کردم جواب سوالمو شب دو سه ساعت فک کردم و با خودم گفتم یعنی کجای کارم میلنگه
پیداش کردم آره از بودن در جامعه و خودم رو نشون دادن میترسیدم
راستش الان دیگه هیچ مشکلی ندارم تنها مشکلم اینه که بعضی از ادما دور و برم هستن که اعصابم رو خورد می کنم و بهم تیکه میندازن و مسخره میکنن به نظر شما چیکار کنم که از این کار ها دست برداره
خلاصه مرسی الان دیگه خودم رو متفاوت نمی بینم و مشکلم حل شده جالب اینجاس خودم مشکل خودم رو حل کردم ولی نمی گم حرف های شما به درد نمی خوره حرف هاتون رو الان خودنم و مفید بود

منم خوشحالم که تونستین خودتون مشکل خودتونو حل کنین ، اصلش هم همینه.

به حرف دیگران هم زیاد توجه نکنین ، درسته که کلماتشون از مشت دردناک تره اما برا کسای ارزش قائل شین که به خودشون و شما احترام میزارن .

امیدوارم همیشه شاد باشین.

[naghme]

با تشکر از شما
تنها یک مشکل دارم و نمی دونم چطور با افرادی که مسخره میکنن و رو اعصاب میرن رفتار کنم

دوست من کسی که بقیه رو تمسخز میکنه از حقارت روح خودشه، و تنها رفتار مناسب دربرابر این افراد بی محلیه،
چون معمولا این افراد منتظر عکس العمل طرف مقابلشون هستن و وقتی ببینن حرفاشون هیچ تاثیری نداره همین بدترین جوابه براشون

[HIDDEN]

داداش من یه راه حل اساسی و جدی:
ببین از کی بیشتر از همه بدت میاد هر وقت مسخرت کرد یه مشت ول بده وسط صورتش به صورت خودکار بقیه حساب کار دستشون میاد اگه تا دکتری کسی جرات کرد مسخرت کن
فقط با اعتماد به نفس و با تمام قدرت این کارو انجام بده با ترس و لرز کارو خرابتر میکنه.... اخرشم بخند اعصبانی رفتار نکن!