سلام به دوستان عزیز
منو دختر مورد علاقم عاشق هم دیگه هستیم و از همه نظر مناسب هم هستیم و هر دو عاشق همیم.تنها مشکلی که هست اینه که من نزدیک 5 ماه کوچیک ترم.به نظر شما این مشکل بزرگیه؟میتونه مشکل ساز بشه؟...
سلام به دوستان عزیز
منو دختر مورد علاقم عاشق هم دیگه هستیم و از همه نظر مناسب هم هستیم و هر دو عاشق همیم.تنها مشکلی که هست اینه که من نزدیک 5 ماه کوچیک ترم.به نظر شما این مشکل بزرگیه؟میتونه مشکل ساز بشه؟...
سلام...
از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است،بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند. حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند. از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند.
به همه این موارد سال های محدود فرزند آوری در زنان و نامحدود مردان را از نظر نباید دور داشت. در مواردی که زن اختلاف سنی زیادی با شوهرش دارد، ممکن است باروری اش به دلایل مختلف به تاخیر افتد و برای همیشه امکان مادر شدن را از دست بدهد. در شرایطی که شوهرش همچنان نخواهد و یا نتواند امکان پدر شدن خود را از دست بدهد و این موضوع خود عامل تنش های همیشگی این دسته از همسران خواهد شد.
نکته دیگری که در ازدواجهای با بیشتر بودن سن دختر از پسر مطرح است، عدم تقاضا در روابط عاطفی و هیجانی بویژه روابط جنسی در بین زوجین خواهد بود چرا که اصولا مردان در میانسالی از انرژی بالایی به ویژه در مسائل جنسی برخوردارند و زنان در سنین بالاتر پاسخگوی تمام نیاز مردان نخواهند بود و این تعارضات زناشویی و سرخوردگی در روابط اتفاق می افتد که نتایج آن می تواند باعث شکست در ازدواج، طلاق، ازدواج مجدد یا بدتر از آن باعث روابط خارج از محیط زناشویی شود.
از دیگر مشکلات این گونه ازدواجها عدم پذیرش اقتدار و مدیریت مرد است. در این ازدواج ها به نوعی جابجایی نقش ها اتفاق می افتد. معمولا زنان در این ازدواجها خواسته و یا ناخواسته به دلایل سن بالاتر و داشتن تحصیلات بالاتر نقش مادرانه، توصیه گرانه و نصیحت گرانه پیدا می کنند و این از نظر روانشناختی مخل یک زندگی خوب و خوشبخت خواهد بود.
بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج این است که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند به عنوان مثال اختلاف سنی یک تا پنج سال باشد و این موضوع دلایل مهمی دارد. این در حالی است که ظاهراً در سالهای اخیر الگوی اختلاف سنی میان زوج و زوجه تغییر کرده است و به تدریج شاهد ازدواجهایی هستیم که زن بزرگ تر از مرد است و این اختلاف سنی به یک تا 3 سال و در مواردی به بیش از این و حتی تا 10 سال هم میرسد.
البته یک نکته مهم این است که اگر ازدواج سنجیده و آگاهانه باشد و مولفههای دیگری مانند تحصیلات بالا، شغل خوب، خانواده اصیل و معتبر، زیبایی و... وجود داشته باشد که بتواند بالاتر بودن سن دختر را بپوشاند، تا دو سال بزرگتر بودن دختر نسبت به پسر مشکل چندانی پیش نمیآورد. شرایط فیزیکی و فیزیولوژی مرد و زن باید در نظر گرفته شود که در افراد مختلف، متفاوت است. همچنین شرایط خانوادهها، میزان نفوذ و احاطه خانواده بر فرزند نیز می تواند در این موضوع تاثیر داشته باشد.
در پایان به یاد داشته باشید ازدواج زن با فرد سن پایین تر به معنای بدبخت شدن نیست چرا که در مواردی خانوادههای خوشبخت نیز در میانشان دیده می شود و در مجموع تاکید می شود سن آقا از خانم بیشتر باشد اما اگر نهایتا سایر شاخصهها خوب باشد همسان بودن سن در مواردی اشکال ندارد ....
شاااااااد باشييييييد....
ممنون ازشما
به نظر خودمم 5 ماهو نمیشه اختلاف سنی اسمشو گذاشت و مشکلی ایجاد نمیکنه.
منتظر نظر بقیه دوستان هستم
با سلام خدمت دوستان و تشکر از باز گو کردن مشکلاتشون این امر ک ایا 5 ماه رو میشه اختلاف سنی حساب کرد رو باید برگشت و از دید 2 خانواده دید ک چطور با این امر برخورد میکنن اگه 2 طرف مشکلی از نظر خودشون نداشته باشن هیچ اشکالی نداره اما باید همه جوانبو در نظر بگیرن چون بعضی افراد هستن ک نسنجیده حرف میزنن و باعث ناراحتی شما میشن ب امید خوشبختی و سر بلندی همه(دایان)
بزرگتر بودن دختر در ازدواج؛ آری یا خیر؟
بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج این است که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند به عنوان مثال اختلاف سنی یك تا پنج سال باشد و این موضوع دلایل مهمی دارد. این در حالی است كه ظاهراً در سالهای اخیر الگوی اختلاف سنی میان زن و شوهر تغییر کرده و به تدریج شاهد ازدواجهایی هستیم که زن بزرگ تر از مرد است و این اختلاف سنی به یک تا 3 سال و در مواردی به بیش از این و حتی تا 10 سال هم میرسد.
شرایط اجتماعی عامل ایجاد این پدیده
واقعیت این است که شرایط اجتماعی مانند آشنایی در محل تحصیل و كار باعث شده است پسر و دختر شرایط سنی را در نظر نگرفته و در مواردی سن دختر نسبت به سن پسر در ازدواج بیشتر باشد. همانطور كه در دنیای امروز خیلی از ارزشها شكسته شده است در بحث ازدواج نیز ارزشها تغییر كرده است.
اگر ازدواج سنجیده و آگاهانه باشد و مولفههای دیگری مانند تحصیلات بالا، شغل خوب، خانواده اصیل و معتبر، زیبایی و .. وجود داشته باشد كه بتواند بالاتر بودن سن دختر را بپوشاند، تا دو سال بزرگتر بودن دختر نسبت به پسر مشكل چندانی پیش نمیآورد.
در کنار این ها باید به شرایط فیزیكی و فیزیولوژی مرد و زن توجه شود كه البته این قضیه در افراد مختلف، متفاوت است. همچنین شرایط خانوادهها، میزان نفوذ و احاطه خانواده بر فرزند نیز می تواند در این موضوع تاثیر داشته باشد.
اما باید این را هم در نظر داشت که بزرگتر بودن دختر نسبت به پسر در ازدواج به عنوان یك فاكتور و معیار از جانب پسر نیست. در گذشته دختران كمتر به دانشگاه میرفتند و زود هم ازدواج میكردند ولی امروزه اكثر دختران تحصیلاتشان را ادامه میدهند و زمانی كه یك دختر و پسر در دانشگاه با هم آشنا میشوند، اگر دختر تحصیلات بالا، خانواده معتبر، زیبایی و ... داشته باشد بالاتر بودن سن دختر را در نظر نمی گیرد.
از نظر روانی زنها دوست دارند با مرد بزرگتر از خودشان ازدواج كنند و مردها تمایل دارند همسرشان از آنها كوچكتر باشد. در کنار این ها، مرد به دنبال طراوت و زیبایی زن است اما برای خانمها موقعیت اجتماعی، وضعیت اقتصادی و تكیه گاه بودن مرد جذاب تر است
مخالف ها چه می گویند؟ برخی از کارشناسان معتقدند که ازدواج با دختر بزرگتر از بعد روانشناختی پسندیده نیست چون مرد و زن تفاوتهای زیستی، اجتماعی و عاطفی دارند و باید این تفاوتها در موضوع ازدواج در نظر گرفته شود. یکی از این تفاوتها بلوغ جنسی و اجتماعی آنها است. در خانمها بلوغ جنسی و اجتماعی زودتر بروز میكند و همچنین به دلیل مسائل زیست شناختی و وضع حمل در خانمها احتمال افت در قوای جسمی و روانی در سنین میانسالی و بالاتر وجود دارد.
از طرف دیگر، در احادیث نیز اشاره شده است كه مرد باید در چند شاخصه بالاتر از زن باشد كه از جمله آنها سن، قد، وجه اجتماعی و خانوادگی است.
البته این فقط سن نیست که مخالفان ازدواج های وارونه به آن انتقاد می کنند. انتقادات منطقی تری که آنها به عدم تناسب زن و مرد دارند، مربوط به شرایط ظاهری، شغل، مدرك و یا وضعیت مالی و ثروت است که نباید در زن بالاتر از مرد باشد تا عدم تناسب و وارونگی اتفاق نیفتد.
از نظر روانی زنها دوست دارند با مرد بزرگتر از خودشان ازدواج كنند و مردها تمایل دارند همسرشان از آنها كوچكتر باشد. در کنار این ها، مرد به دنبال طراوت و زیبایی زن است اما برای خانمها موقعیت اجتماعی، وضعیت اقتصادی و تكیه گاه بودن مرد جذاب تر است.مردها همسری كه از نظر ظاهری خوب باشد دوست دارند و بزرگتر بودن همسرشان ممكن است باعث شود همسرشان به دلیل مشكلات زندگی زودتر شكسته شود و در درازمدت ممكن است مرد احساس پشیمانی كند.
گاهی اوقات هم پسر یا دختر در ازدواجشان به دنبال جایگزین هستند. به عنوان مثال یك پسر همسر انتخاب نمی كند بلكه مادر انتخاب می كند تا نیازهای مادرانه اش را جبران كند، غذایش را بدهد، از او مراقبت كند و از عاطفهای كه در رابطه مادرانه وجود دارد بهره ببرد و بالعكس یك دختر نیز ممكن است همسر انتخاب نكند بلكه یك بچه را انتخاب كند.
نكته دیگری كه در ازدواجهای با بیشتر بودن سن دختر از پسر مطرح است، عدم تقاضا در روابط عاطفی و هیجانی بویژه روابط جنسی در بین زوجین خواهد بود چرا كه اصولا مردان در میانسالی از انرژی بالایی بویژه در مسائل جنسی برخوردارند و زنان در سنین بالاتر پاسخگوی تمام نیاز مردان نخواهند بود و این تعارضات زناشویی و سرخوردگی در روابط اتفاق می افتد كه نتایج آن می تواند باعث شكست در ازدواج، طلاق، ازدواج مجدد یا بدتر از آن باعث روابط خارج از محیط زناشویی شود.
از دیگر مشكلات این گونه ازدواجها عدم پذیرش اقتدار و مدیریت مرد است. در این ازدواج ها به نوعی جابجایی نقش ها اتفاق می افتد. معمولا زنان در این ازدواجها خواسته و یا ناخواسته به دلایل سن بالاتر و داشتن تحصیلات بالاتر نقش مادرانه، توصیه گرانه و نصیحت گرانه پیدا می كنند و این از نظر روانشناختی مخل یك زندگی خوب و خوشبخت خواهد بود.
نكته دیگر عدم پذیرش این نوع ازدواجها از بعد فرهنگی و اجتماعی است. در جامعه برخورد با این افراد چندان جالب نیست و زوجین را دچار سرخوردگی خواهد كرد.
استثنا همیشه وجود دارد
ازدواج زن با فرد سن پایین تر به معنای بدبخت شدن نیست چرا كه در مواردی خانوادههای خوشبخت نیز در میانشان دیده می شود اما در مجموع تاكید می شود سن آقا از خانم بیشتر باشد و اگر نهایتا سایر شاخصهها خوب باشد همسان بودن سن در مواردی اشكال ندارد و در موارد كمتر معمولی كه سن خانم بالاتر باشد توصیه میشود حتماً از این نوع ازدواج پرهیز شود.
البته بزرگتر بودن دختر از پسر در ازدواج بین یك تا دو سال مشكلی ایجاد نمی كند، گفت: به طور مثال یك دختر 22 ساله با یك پسر 20 ساله خیلی با هم متفاوت نیستند ولی اگر یك دختر 30 ساله با یك پسر 25 ساله ازدواج كند، بیشتر دچار مشكل میشوند چون احتمالا از نظر بلوغ فكری و اجتماعی تفاوت دارند. معمولاً بلوغ فكری خانمها زودتر اتفاق میافتد و همچنین درك زنان بالاتر و بین شان نسبت به زندگی متفاوت است.
اما در شرایطی که دختر و پسر از نظر بلوغ فكری برای هم مناسب باشند مشکلات به مراتب کمتر خواهد بود
اگر شناخت و تشابهات لازم به همراه تفاهم وجود داشته باشه مشکلی نیست البته مشکل وقتیه که شما مثلا 40ساله بشی در اوج نیاز جنسی و همسرت هم دچار سردی جنسی زیاد یعنی یائسه بشه اون وقت دچار مشکل میشی البته بخودت بستگی داره که با این مسئله کنار بیایی بخاطر همین هست که توصیه شده زن 5تا 3سال کم سنتر باشه قدش کوتاهتر باشه حرف شنویش هم بیشتر میشه به هرحال بخودتون بستگی داره موارد خاص و موفق زیاد هستن
ویرایش توسط del : 10-14-2014 در ساعت 10:20 PM
ممنون از همه دوستان
جمع بندی من از صحبت دوستان اینه که مشکلی نیست.دوستانی هم که مطالبی رو عنوان کردن به نظرم برای اختلاف سنی های بالای یکی دوساله.بنابراین مشکل حادی برای ما ایجاد نخواهد شد.
اگه عزیزان نظری دارن ،به گوشم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)