نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: دخانيات، معضل برخي خانواده‌ها

1236
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    Lightbulb دخانيات، معضل برخي خانواده‌ها




    10 هزار ميليارد تومان
    به نظرتان اين هزينه چيست؟ براي اين‌که راهنمايي کرده باشم، مي‌گويم که اين يکي از هزينه‌هايي است که مردم ايران سالانه مي‌پردازند. خودشان با ميل و آگاهانه اين کار را انجام مي‌دهند.


    20 هزار ميليارد تومان چطور؟

    اين هم يک هزينه سالانه ديگر است که از بَر هزينه بالا به وجود مي‌آيد.
    اولي هزينه‌اي است که مردم ايران سالانه براي مصرف سيگار مي‌پردازند. و دومي هزينه‌اي است که مردم سالانه براي مقابله با بيماري‌ها و آسيب‌هاي ناشي از آن خرج مي‌کنند. حال آنكه با پس‌انداز نيمي از اين هزينه، چه كارها كه نمي‌توان كرد و چه برج‌هايي نمي‌توان ساخت و چه مراكز تفريحي، گردشگري، سياحتي و... نمي‌توان ساخت. به راستي چرا محيط خانه و خانواده را بايد با دود سيگار يا قليان آلوده كرد و بر اعصاب و رفتار افراد تاثير منفي گذاشت؟

    به طور متوسط هر دوي اين هزينه‌ها روزي 30 ميليارد تومان در سال برآورد مي‌شود که معادل کل بودجه وزارت بهداشت در يک سال است! اين آمار و ارقام البته از ناکجاآباد نيامده‌اند و محمدرضا مسجدي سال گذشته همين موقع در نشست خبري به مناسبت هفته بدون دخانيات آن‌ها را مطرح کرد.

    با يک حساب سر انگشتي مي‌توان هزينه‌هاي مشابه بقيه کشورها را تخمين زد. به عنوان مثال ايالات متحده آمريکا هر سال 289 ميليارد دلار صرف هزينه‌هاي درماني مشکلات ناشي از مصرف دخانيات مي‌کند. روز سي و يکم ماه مي ميلادي مصادف با دهم خرداد روز جهاني بدون دخانيات است که با بيست و چهار ساعت دوري از هرگونه دخانيات در سرتاسر دنيا برگزار مي‌شود. هدف از برگزاري اين روز جلب توجه عموم به ضرر بي حد و حصر دخانيات براي انسان است که سالانه جان نزديک به شش ميليون نفر را مي‌گيرد. از اين شش ميليون، 600 هزار نفر دخانيات مصرف نمي‌کنند، بلکه افرادي هستند که در معرض دود دخانيات قرار مي‌گيرند. سازمان بهداشت جهاني پيش‌بيني مي‌کند در صورت عدم کنترل مصرف دخانيات، ميزان مرگ و مير بر اثر مصرف آن به هشت ميليون نفر در سال خواهد رسيد. اين روز از سال 1987 به اين اسم نامگذاري شده و نمادش زيرسيگاري پر از آب با گلي شناور در آن است.

    از راهکارهايي که براي کاهش مصرف دخانيات در نظر گرفته مي‌شود افزايش ماليات براي اين محصولات است. به اين ترتيب مصرف دخانيات در ميان قشر کم‌درآمد و همين‌طور جوانان به طور قابل توجهي کاهش مي‌يابد. تحقيقات نشان مي‌دهد افزايش مالياتي که تا 10 درصد به قيمت سيگار بيفزايد، مصرف آن را تا چهار درصد در کشورهاي پر درآمد و تا هشت درصد در کشورهاي کم درآمد کاهش مي‌دهد. اما مسجدي سال گذشته اعلام کرد که ماليات سيگار در کشور ما 19 درصد است که60 تا 70 درصد قيمت خرده‌فروشي مي‌شود و در نتيجه اين رقم از مصرف‌کننده گرفته مي‌شود. ماليات سيگار در پاکستان 75.9 درصد، در ترکيه 78.7 درصد و در امارات 67 درصد است.


    اهداف ويژه سازمان بهداشت جهاني براي روز بدون دخانيات امسال هم بر روي افزايش ماليات اين محصولات متمرکز است:
    - دولت‌ها ماليات دخانيات را تا جايي افزايش بدهند که منجر به کاهش مصرف بشود. و به اين ترتيب از مصرف دخانيات کاسته شود.

    - خود افراد، جامعه و نهادهايش دولت را به افزايش ماليات دخانيات تشويق کنند، تا دولت آن را افزايش بدهد.

    البته قصه هميشگي ضرر و زيان سيگار براي سلامتي مي‌تواند بيشتر از اين ادامه پيدا کند، اما روي ديگر قضيه که هميشه ناديده گرفته مي‌شود و شايد هم اصلا ديده نمي‌شود تاثير سيگار بر روي محيط زيست است. يکي از بزرگ‌ترين و آسيب‌زاترين زباله محيط زيستي ته سيگار است که برخ لاف تصور عمومي اصلا تجزيه نمي‌شود. هر سال در کل دنيا نزديک به 770 ميليون کيلوگرم ته سيگار جمع‌آوري مي‌شود. ته سيگار وقتي روي زمين يا در آب مي‌افتد آهسته مواد سمي خود را در محيط منتشر مي‌کند. کادميم و آرسنيک موجود در ته سيگار حداکثر تا يک ساعت پس از افتادن در آب، توي آن حل مي‌شود و محيط زندگي جانداران دريايي را آلوده مي‌کند. اين البته منهاي ته سيگارهايي است که هميشه در شکم ماهي‌ها، نهنگ‌ها و ديگر موجودات دريايي مرده پيدا مي‌شود که آن را اشتباهي به جاي غذا بلعيده‌اند و به همين دليل جان خود را از دست داده‌اند.

    براي فرآوري تنباکوي سيگار نزديک به 12 ميليون تن چوب خالص لازم است. در نتيجه هر سال 600 ميليون درخت به خصوص در کشورهاي در حال توسعه به همين منظور قطع مي‌شود. بسته‌بندي سيگار نيز کاغذ فراواني مصرف مي‌کند. هر کارخانه توليد سيگار در هر ساعت شش کيلومتر کاغذ مصرف مي‌کند. همه اين‌ها براي توليد محصولي است که در درازمدت نتيجه‌اي به جز مرگ و مير ندارد.

    در روز جهاني بدون دخانيات، با 24 ساعت دوري از هر شکلي از دخانيات (سيگار، قليان، پيپ و غيره) مي‌توان قدم کوچکي برداشت براي رسيدن به يک دنياي بدون دخانيات و ساختن بستري پاك و پاكيزه براي خانواده‌مان.

    بهره‌وري جزو آن دسته از کلماتي است که در زندگي روزمره اجتماعي و فردي زياد استفاده و بر آن تاکيد مي‌شود، اما معمولا با محقق‌شدنش فاصله زيادي وجود دارد و در حد کلام و کتاب باقي مي‌ماند. معناي عبارت شفاف و گوياست، استفاده مطلوب از امکانات، سرمايه‌ها، نيروها، منابع و فرصت‌ها و... در واقع اين استفاده بايد طوري باشد که بيشترين استفاده از کمترين امکانات باشد و بهترين نتيجه را هم داشته باشد.
    بحث درباره اين مفهوم و بايدها و نبايدهاي تئوريک حول محورش در منابع مختلف مانند مقالات و کتب و اينترنت فراوان است، به همين دليل اين‌جا مي‌خواهيم از منظر تجربي اين مفهوم را مرور کنيم، به زبان ساده.

    با اين فرض يک روز از زندگي يک شهروند فرضي طبقه متوسط از شهر تهران را در نظر مي‌گيريم و ميزان کاربرد بهره‌وري را در آن جست‌وجو مي‌کنيم. از يک مقايسه ساده مي‌توان به کاربردها و تاثيرات ساده، اما مهم بهره‌وري و بهينه‌سازي مصرف پي برد.
    به عنوان مثال شهروند موردنظر مردي ميانسال، متاهل و کارمند و همراه با اضافه وزن است!


    حالت اول: بدون در نظر گرفتن بهره‌وري:
    ساعت کاري اداره هشت صبح آغاز مي‌شود. او معمولا صبح‌ها دير از خواب بيدار مي‌شود و با کسالت راهي مي‌شود. براي اين‌که به موقع برسد از وسيله شخصي‌اش استفاده مي‌کند، معمولا يک ساعت در راه است، مسير پرترافيک را پشت سر مي‌گذارد، در راه و هنگام رانندگي با چند نفر جر و بحث مي‌کند و صبح با تاخير سرکار مي‌رسد. حدود يک ساعت را براي رفع خستگي و صرف صبحانه صرف مي‌کند و بعد کار را شروع مي‌کند. اکثر کارها را نصفه و نيمه انجام مي‌دهد، به همکارانش براي انجام دادن کارها استرس مي‌دهد، ا نگيزه کاري بالايي ندارد، وظايفش را به عنوان کارمند به درستي انجام نمي‌دهد. هنگام ظهر حدود يک ساعت و نيم را براي استراحت و ناهار صرف مي‌کند و بعد دوباره زمان کار است که با چند کار نيمه‌کاره مي‌گذرد، تلفن‌هاي روزمره زده مي‌شود و زمان زيادي صرف صحبت با تلفن صرف مي‌شود. عصر دوباره در ترافيک به خانه باز مي‌گردد. وارد خانه که مي‌شود تمام چراغ‌ها را روشن مي‌کند و بعد به حمام مي‌رود و بعد از نيم ساعت که آب هم در تمام اين مدت باز بوده است، بيرون مي‌آيد. براي اينکه در خانه صدايي باشد، تلويزيون را روشن مي‌کند، همسرش راديو را و فرزندان پلي استيشن و ضبط و کامپيوتر را. تصور کنيد اوايل بهار است و هنوز شوفاژهاي خانه روشن هستند و پنجره‌ها هم براي خنک شدن هوا باز هستند. البته در زمستان هم درجه شوفاژخانه در بالاترين درجه خود گذاشته شده بوده تا خانه گرم باشد. هنگام شام، غذا با سرعت خورده مي‌شود و قبل و بعد از شام هم به علت خستگي ايشان صحبت‌هاي خاص و مفيدي در خانه زده نمي‌شود. حواسش به دخل و خرج خانه نيست و معمولا به آخر ماه نرسيده خرجي خانه تمام مي‌شود. فرزندان تکاليف مدرسه‌شان را بدون هيچ خلاقيت و علاقه‌اي انجام مي‌دهند، وسايلشان به هم ريخته است و گاهي آن‌ها را گم مي‌کنند و معمولا چند روز يک بار هم توسط پدر تنبيه مي‌شوند. کلا هم در خانه فکري براي کارها و بهتر شدن امور خانواده توسط خانم و آقا انجام نمي‌شود و برنامه‌اي براي زندگي و بهبود آن پيش‌بيني نشده است.


    حالت دوم: با در نظر گرفتن بهره‌وري
    آقا صبح زود بيدار مي‌شود، بعد از ورزش صبحگاهي و صرف صبحانه راهي اداره مي‌شود. از وسايل حمل و نقل عمومي براي طي مسير استفاده مي‌کند و در راه روزنامه يا کتاب مي‌خواند. صبح به موقع سر کار حاضر مي‌شود و با انگيزه و روي خوش وظايف خود را انجام مي‌دهد و کار ارباب رجوع را راه مي‌اندازد و حضور او باعث افزايش کارايي و کيفيت کارهاي واحد مي‌شود. با همکارانش براي بهتر شدن امور مشورت و هم‌فکري مي‌کند. ظهر غذاي سالمي مي‌خورد و بعد به انجام مابقي کارها مي‌پردازد. بعد از آمدن به خانه تا زمان روشنايي روز پرده‌ها را کنار مي‌زند و از نور طبيعي براي روشن کردن خانه استفاده مي‌کند. با حداقل آب مورد نياز دوش مي‌گيرد. حواسش هست که وسايل گرم‌کننده يا خنک‌کننده بدون نياز روشن نباشند و براي خنک بودن خانه پنجره‌ها را باز مي‌کند. براي گرم‌شدن فضاي خانه با همسر و فرزندانش صحبت مي‌کند، شام هم غذايي سالم مي‌خورد و در هنگام صرف غذا درباره مسائل همسر و فرزندانش با آن‌ها صحبت مي‌کند و با همفکري همديگر راهکار براي مسائل و مشکلات خانواده پيدا مي‌کنند. مسائل مالي را مديريت مي‌کند. فرزندان با انگيزه به دنبال يادگيري دروسشان هستند و در درس‌هايشان از پدر و مادرشان کمک مي‌گيرند و موفق هستند. زندگي فردي و اجتماعي اين آقا و خانواده‌اش زنده و پويا است و براي خودشان و جامعه‌شان مفيد هستند.

    مشهور است روزي كه عطار در مغازه خود مشغول كار بوده درويشي از او طلب كمك مي‌كند. عطار جواب رد مي‌دهد. درويش گفت اي شيخ تو چگونه خواهي مرد. عطار مي‌گويد همان‌گونه كه تو خواهي مرد. درويش سر مي‌گذارد ديگر بيدار نمي‌شود. آن‌گونه مي‌شود كه عطار ترك مغازه مي‌كند و راهي ديگر در پيش مي‌گيرد. سفر مي‌كند و ديوان اشعاري دارد كه مشهورترين آن منطق الطير است و تذكره الا وليا كتاب باليني بسياري كه اهل عرفان هستند. مشهور است زماني كه مغولان به ايران حمله كردند شمشيري به دوش عطار زدند و او كه ديد مرگش نزديك است به خون خود روي ديواري اين دو بيت را مي‌نويسد:

    در كوي تو رسم سرفرازي اين است
    مستان تو را كمينه بازي اين است
    با اين همه رتبه هيچ نتوانم گفت
    شايد كه تو را بنده‌نوازي اين است


    افسانه به زندگي مولانا جلال‌الدين محمد بلخي مشهور به مولوي گره خورده است. او در بلخ‌زاده شد و بنا به روايتي در قونيه به خاك سپرده شده است. ابتدا تحت تعليم عليمات برهان‌الدين محقق ترمذي قرار گرفت و بعد طي ملاقات به شمس تبريزي به كلي زير و رو شد. به طوري كه عده‌اي معتقد هستند بسياري از اشعار مولوي اشاره به شمس دارد. هنگامي كه شمس او را ترك مي‌گويد در رثايش مي‌گويد‌:

    بي‌همگان بسر شود بي‌تو بسر نمي‌شود
    داغ تو دارد اين دلم جاي دگر نمي‌شود


    مولوي، پس از طي طريق و رسيدن به كمالات و ايستادن بر اوج قله فنا، در غروب آفتاب يك‌شنبه پنجم جمادي‌الاخر 672 درگذشت. دليل مرگ او بيماري‌اي بود كه طبيبان از معالجه او ناتوان شده بودند. در مراسم تشييع جنازه‌اش مرد و زن، كودك و بزرگ حاضر شدند و شيون و زاري كردند.
    در عجبم از کسي که کوه را مي‌شکافد تا به معدن جواهر برسد، ولي خويش را نمي‌کاود تا به درون خود راه يابد. اين جمله از خواجه عبدالله انصاري است و مي‌تواند به كل شيوه زندگي و تفكر او را به نمايش بگذارد. معروف‌ترين كتابش مناجات نامه است. كه در كنار محتواي درجه يكيش نثرث به غايت زيبا و آموزنده دارد كه مي‌تواند درس خوبي براي نوشتن باشد. خواجه عبدالله كه شيخ‌الاسلام لقب گرفته و مريدان بسياري در هرات به هم زده بود، در پايان عمر نابينا شد. صبح روز جمعه 22 ذي‌الحجه سال 481 هـ.ق به سن 85 سالگي در گذشت و در گازرگاه (ده كيلومتري هرات) به خاك سپرده شد. آرامگاهش در همان محل برجاست.

    درباره دكتر شريعتي بسيار گفته شده، اما باز هم كم است. صدا و حضور معنوي او هنوز در حسينه ارشاد پيداست. بسياري اين حسينه را با نطق‌ها و سخنراني‌هاي پر شور شريعتي مي‌شناسند. سخنراني‌هايي كه جوانان روشنفكر قبل از انقلاب را به شيفته خودش مي‌كرد. دکتر شريعتي‌ در سا‌ل‌ ۱۳۱۲ در خا‌نواده‌‌اي‌ مذهبي‌ چشم‌ به‌ جها‌ن‌ گشود. پدر او استا‌د محمدتقي‌ شريعتي‌، مردي‌ پا‌ک‌ و پا‌رسا‌ و عا‌لم‌ به‌ علوم‌. نقلي‌ و عقلي‌ و استا‌د دانشگا‌ه‌ مشهد بود علي‌ پس‌ از گذراندن‌ دوران‌ کودکي‌ وارد دبستا‌ن‌ شد و پس‌ از شش‌ سا‌ل‌ وارد دانشسراي‌ مقدما‌تي‌ در مشهد شد.

    معلم‌ انقلا‌ب‌ در سا‌ل ۱۳۳۷ پس‌ از دريا‌فت‌ ليسا‌نس‌ در رشته‌ ادبيا‌ت‌ فا‌رسي‌ به علت‌ شا‌گرد اول‌ شدنش‌ براي‌ ادامه‌ تحصيل‌ به‌ فرانسه‌ فرستا‌ده‌ شد. در آن‌جا‌ به‌ تحصيل‌ علومي‌ چون‌ جا‌معه‌‌شنا‌سي‌، مبا‌ني‌ علم‌ تا‌ريخ‌ و تا‌ريخ‌ و فرهنگ‌ اسلا‌مي‌ پرداخت‌ و با‌ اسا‌تيد بزرگي‌ چون‌ ما‌سينيون، گورويچ‌ و ‌سارتر و... آشنا‌ شد و از علم‌ آنا‌ن‌ بهره‌‌ها‌ي‌ بسيا‌ر برد. در مهرما‌ه‌ سا‌ل‌ 1351 سا‌واک‌ که‌ غا‌فل‌گير شده‌ بود و از محبوبيت‌ علي‌ آگا‌ه‌ او را به دست‌ شکنجه‌ روحي‌ و جسمي‌ سپرد و مي‌خواستند او را وادار به‌ همکا‌ري‌ نموده‌ و برايش‌ شوي‌ تلويزيوني‌ درست‌ کنند و پا‌سخ‌ او که‌ هيچ‌گا‌ه‌ حقيقتي‌ را به‌ خا‌طر مصلحت‌ ذبح‌ شرعي‌ نکرده‌ است‌، چنين‌ بود «اگر خفه‌ام‌ کنند، سا‌زش‌ نخواهم‌ کرد وحقيقت‌ را قربا‌ني‌ مصلحت‌ خويش‌ نمي‌کنم‌.» دکتر در ۲۵ ارديبهشت‌‌ما‌ه ۱۳۵۶ تهران‌ را به سوي‌ اروپا‌ ترک‌ گفت‌ تا‌ دوراني‌ جديد را با‌ مطا‌لعه‌ و مبا‌رزه‌ آغا‌ز کند. سر انجا‌م‌ در روز يک‌شنبه ۲۹ خردادما‌ه‌ ۱۳۵۶ با‌ قلبي‌ عا‌شق‌، انديشه‌‌اي‌ پا‌ک‌، ايما‌ني‌ محکم‌، زبا‌ني‌ قا‌طع‌، قلمي‌ توانا، رواني‌ آگا‌ه‌ و سيما‌يي‌ آرام‌ به سوي‌ آسما‌ن‌ها‌ و آرامشي‌ ابدي‌ عروج‌ کرد و عا‌شقا‌ن‌ و دوستداران‌ خود را در اين‌ فقدان‌. هميشه‌ محسوس‌ تنها‌ گذاشت.‌

    هر روز حرف‌هاي تکراري بيشتري در مورد محيط زيست، چرايي حفظ‌کردنش و چگونگي آن مي‌شنويم آن‌قدر که ديگر ورق زدن اين صفحه و گذشتن از اين مطلب عجيب نيست. فعاليت‌هايي که به صورت نمادين در روزهايي مشابه اين برگزار مي‌شوند، نه تاثير درازمدتي دارند و ادامه پيدا نمي‌کنند. البته کشيدن نقاشي و پوستر و پاکسازي يک ساحل يا جنگل از زباله کار شايسته و به جايي است، اما در درازمدت دردي از مشکلات محيط زيستي که کره زمين هر روز بيشتر در آن فرو مي‌رود، دوا نمي‌کند. تا کي مي‌توان از اهميت استفاده از منابع انرژي قابل تجديد مثل نور خورشيد و باد حرف زد يا بر روي اهميت بازيافت و عدم قاچاق و شکار حيوانات تاکيد کرد؟ تا زماني که به هر کدام از اين مسائل جدا از هم نگاه کنيم، اين قصه تمام نخواهد شد.

    اولين انقلاب صنعتي به آلودگي روزهاي مدرن اکنون منجر شد و دومين انقلاب صنعتي، ميزان تخريبي که گذشتن از حد و مرز ظرفيت طبيعت ايجاد کرده بود، براي انسان‌ها روشن کرد و حالا حس استيصال بر همه حکم فرما شده است. واقعيت اين‌جاست که ميزان توليد و مصرف انسان‌ها به هيچ وجه در راستاي يک توسعه پايدار نيست.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  2. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با این اشتباهات، حوصله عشقتان را سر نبرید
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 05-21-2017, 12:37 PM
  2. حبوبات، بهترین منبع برای تأمین نیازهای بدن
    توسط Artin در انجمن نکات تغذیه ای
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-03-2014, 02:08 PM
  3. کاهش اضطراب کودکان در ایام امتحانات، به کمک والدین
    توسط Artin در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-30-2013, 02:37 PM
  4. برای شناخت، این کاغذها را به خواستگارنتان نشان دهید
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-23-2013, 09:29 PM
  5. در مصـاحبه ی کـاری شرکـت، به این موارد دقـت کنید
    توسط *P s y C h e* در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-06-2013, 10:59 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد