با سلام
من و همسرم چندی پیش دور از خانواده همسرم زندگی می کردیم و آنها سبب شدن تا به نزدیکی آنها بیاییم و حال همسرم از اینکه من در کنارش هستم ناراحت وتا یکی از خانواده اش تماس میگیرد چنان خوشحال اما با من این طور نیست. و پی خوشگذرانی است حالا مانده ام که خانه ام را به جای دیگر ببرم یا خیر.
شایدهمسرتون زندگی مشترک روجدی نگرفته وهنوز درعالم مجردی هست یه جورایی جسمش با شماست روحش توخونه خودشون... لابد با شمابیرون بهش خوش نمیگذره وبااونها راحت تره ...شماباید علایق همسرتون رو بشناسید ازچه ادم ها ومکان هایی خوششون میاد سرگرمی هاش چیه کدوم غذا کدوم رستوران دوست داره بیرون خونه چه حرفایی بشنوه یه جورایی ادم خوش سفری باشیدخوش اخلاق و همدل وهمسروهمراه باشید..زندگی یکنواخت نداشته باشید...سعی کنید باهم نقاط گردشگری وجالب شهرتون رو کشف کنید دربیرون رفتن دچارتکرارنباشید..
خب میتونید دراین مورد باهاش صحبت کنید تا بفهمی واقعا" چه منظوری داره
میتونید با مشاور هم مشورت کنید تا با انجام تست بتونه به شما کمک کنه
به هرحال وقتی از همه دور باشید ایشون مجبور خواهد شد به طرف شما جذب بشه
ولی نگران نباشید چون این اتفاق براش تازگی داره این رفتارو از خودش بروز میده
وگرنه بعد از مدتی مسلما" ارومتر خواهد شد
با سلام
می توتنم بگم که مشگل اینه که دیگر مثل هم سفرها من و یاری نمی کنه وفقط فکر خودشه و بارها بهه آن این گفتم و مثالشو زدم خیلی راحت بگم زمانی که ما خانه نداشتیم او دوست داشت که صاحب خانه یشه وتلاش گرد و شد اما وقتی خانواده او به او مگفتن که خونت دیر او دل زده شد وخواست من خونه رد بفروشم وبعد به نزدیکی پدرشون اومدیم و من هم که پروژه کار میکردم تمتم کارت ها رو به آن دادم وبعد از چند بار رفتن و اومدن از پروژه دل قافل که آخرین سری کارت بانکی رو داده بود به خواهرش و هر کاری با آن میکرد ودرامد من 1700 و هزینه هام دو برابر حالا آخرش هیچ از اون خونه هم نمونده به نظر شما آیا اون عوض نشده و تا حرفی هم می زنم مثل اینه که من وضیفه دارم که به پاش هی پول بریزم ونپرسم چرا این کاروکردی یانه.دیگه نمی تونم خودم رو کنترل کنم. اونم با این نداری.
این که شما خونتونو ببرید جاییکه که از خانواده همسرتون دور باشه در واقع دارید صورت مسئله رو پاک میکنید با این کار اون شایدم به سمت شما کشیده بشه ولی از تنهایی و اینکه خانوادش پیش شما نیستن میاد سمتتون.اگه تونستی اونو در کنار خانوادش به سمت خودت بکشی اونوقت هنر کردی.بعدشم ولخرجی هنر خانم هاست یا زن نباید بگیری یا وقتی میگیری پای لرزش هم وایسی
فراموش کن که اون وقتی میره سمت خانوادشو با اون بیشتر خوشه که تو براش اون تزگی رو نداری و اون خوشی ای که با خانوادش داره با تو نداره واین برا تو یه نقطه ضعف به حساب میاد و مقصر همچین اتفاقی هم خودتی که پیش اومده نه همسرت.الانم اگه میخوای دوباره براش تازگی و طراوت داشته باشیو به سمت خودت جذبش کنی پستی که با عنوان پسرهای تنها رو گذاشتمو بخون به دردت میخوره
موفق باشی
با سلام وتشکر از راهنماییتان
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
