خیلی خیلی خسته ام، ولی نمیخوام موقعیتمو از دست بدم

[naghme]

سلام
لطفا بخونین به کمکتون احتیاج دارم

تابستون امسال متاسفانه به طور همزمان چند تا مشکل شخصی وخانوادگی برام پیش اومد
در عین حال شرایطم جوری بود که مجبور بودم خیلی فشرده کار کنم و در مدت زمان خیلی کمی پایان نامه مو ببندم و شهریور دفاع کنم
خیلی فشار روحی روم بود...
الان تقریبا مشکلات خانوادگی و شخصیم حل شده و پایان نامه رو هم دفاع کردم رفت، و رفتم ترم اول ارشد
اما انرژیم واقعا در حد صفره
از عید پارسال تا حالا هیچ استراحتی و وقفه ای بین کارای دانشگاه برام نبوده
به خاطر مشکلات، روحی و جسمی شدیدا خسته و ضعیف شدم...
درسته همه چیز حل شده، اما متاسفانه اثرش بدجور روم مونده

الان وقتی کوچکترین ناراحتی و نگرانی یا استرسی پیدا میکنم حالم خیلی بد میشه...
حتی مثلا وقتی کلاس یکم طولانی میشه و خسته میشم، قلبم اونقدر تیر میکشه که مجبورم کلاس رو ول کنم برم خوابگاه استراحت کنم...

حس میکنم هرروز انرژیم داره بیشتر تحلیل میره و بیشتر بی حوصله میشم
هر کار میکنم که از این خستگی و ضعف روحی دربیام نمیشه ، سعی میکنم ریلکس باشم، بیشتر به خودم برسم و استراحت کنم و به خودم انرژی بدم بازم فایده نداره ...

بی انگیزه نیستم، تحصیل برام مهمه، رشته و دانشگاه و درسام رو خیلی دوست دارم
مهمتر اینکه برای موقعیت الانم خیلی زحمت کشیدم و تلاش کردم... قدرشو میدونم ، نمیخوام انصراف بدم
ولی از طرفی الان واقعا روحم خسته ست ، حوصله م برا هیچی (مخصوصا دانشگاه) نمیاد، میخوام ادامه بدم، ولی واقعا انگار نمیکشم، نمیتونم...
حس میکنم نیاز دارم ذهنم یه مدتی درگیر هیچی نباشه، نه درس و دانشگاه نه حتی خانواده و مهمونی یا دوستام، هیچی هیچی هیچی
دلم میخواد یه مدت هیچ کسی کلا کاری به کارم نداشته باشه و تنها و بی دغدغه باشم...

میتونین درکم کنین؟
وقتی میگم حالم خوب نیست یعنی واقعا داغونما!، حتی از ظاهرم هم معلومه چقدر خسته ام، همه میگن تازگیا چقدر بیحال و غمگین به نظر میای...
درصورتیکه اگه پستام رو خونده باشین کلا آدم مثبتی هستم و همیشه به بقیه انرژی و امید و انگیزه میدم و اصلا شخصیت افسرده و منفی بافی نیستم
...
اینم بگم رشته تحصیلیم واقعا پرکار و سنگینه و هر هفته حتما باید رو پروژه کار کنم،اصلا نمیشه پیچوندش
خواستم یه ترم مرخصی تحصیلی بگیرم، یا حداقل تعداد واحدام رو کم کنم تا یکم استراحت کنم شاید حالم جا بیاد، اجازشو ندادن ، میگن ترم اول ارشد نمیشه ...

دوستان شما راهی به ذهنتون میرسه بتونم ازین وضع دربیام؟ کمکم کنین لطفا

[Mastane]

سلام نغمه جان اول ازهمه خسته نباشی گلم خدا قوت
انصافا باید اینهمه تلاشو تحصین کردگلم
با مشکلاتی که گفتی واقعا معلومه ادم با راده ومحکمی هستی واین خیلی خوبه
خوب اگه نمیتونی وازاین وضع خسته شدی سعی کن تو زندگیت تغیراتی بدی
این بی انرژی بودن بیشتر بخاطر یک نواخت شدن زندگیته وباید سعی کنی زندگیتو ازاین یک نواختی در بیاری
مثلا خیلی کارا وتفریحاتی میتونی درکنار درس خوندنت انجام بدی
خیلی خودتو شل نگیرو نگو که نمیشه مطمئنا میتونی تفریحات سالمی داشته باشی
مثلا بری کوه یا کوه نشد بری پیاده روی ...ورزش خیلی میتونه تو روحیه ت تاثیر بزاره
سعی کن بیشتر بادوستات بگی وبخندی
نگو نمیتونمو خسته مو به خودت انرژی مثبت بده
هرچه قدبگی خسته م بیشتر بی هدف میشیو دیگه حتی هیچ رغبتی برای ادامه تحصیلتم نداری
سعی کن استرستم کمتر کنی ..البته شاید این حالی که داری ازعوارض استرسی هست که تو چند ماه اخیر بهت وارد شده
وباید سعی کنی که افکارتو کنترل کنی .....نذاری افکار منفی ذهنتو درگیر کنه .
تنهایی بعضی موقع ها خوبه اما بعضی موقع ها هم به ادم لطمه میزنه
اما به نظر من سعی کن بیشتر با دوستات خوشباشی چرا نشه چرا نخندی
بخند گلم زندگی رو برا خودت سخت نگیر
پس فقط ورزش ورزش کوه نوردی پیاده روی دادن انرژی مثبت به خودت

[reza1]

سلام آبجی

به نظر داداشت:

تو الان ذهنت خسته شده ، تمرکز نداری ، حس و انرژی نداری ، یعنی یه جورای حوصله هیچی نداری ، یعنی حتی سر کلاس حوصله گوش کردن به حرف استاد نداری ، دوست نداری به خودت برسی ، حس نگاه کردن به کتاب نداری ، حوصله نداری برا خودت غذا درست کنی ، یک جورای روز ها برات کسل کننده شدن و هیچ هیجانی نیست .

و دوست داری که یک مدت برگردی به زمان گذشته و مثل قدیم نه فکرت مشغول باشه نه وظیفه ای برا انجام دادن ، و کاملاً خودتو از همچی آزاد کنی . . .

به نظر من با یک مدت استراحت شاید بتونی برا چند وقت از این جریان دور شی ، اما بعد برگشتن دوباره این احساس ها دوباره بر میگردن سراغت . . .

چون ما کوچیک نمیشیم ، هر روز بیشتر رشد میکنیم و کامل تر میشیم به سمت جلو میریم و این مسیر هم هر چه جلو تر میری سخت تر میشه پس بهترین کار اینه که خودمونو قوی کنیم. . .

بهتره روزی چند دقیقه( یک ساعت یا دو ساعت ) با خودت خلوت کنی و خودتو از کتاب ، موبایل ، لبتاب ، دوستات و . . . جدا کنی

و تو این زمان که توی خلوت خودتی فقط به خودت و هدف های خودت و دنیای خودت فکر کن و بقیه رو فراموش کن .

به نظر من تو برا خودت کم وقت میزاری و همش به فکر بقیه هستی ، و ذهنتو به خاطر مشکلات دیگران خسته کردی و خودتو به کل فراموش کردی .

تو این یه ساعت که برا خودت وقت میزاری میتونی در حال پیاده روی باشی ، میتونی تو یه پارک رو یک صندلی بشینی و یا هر جای که بیشترین احساسا آرامش رو داری .

سعی کن ذهتو آزاد کنی و به رویا هات فکر کنی آرزو هات برای آینده ، هدف هات ، علاقه هات ، کار های که دوست داری در آینده انجام بدی ، یا به خدای خودت فکر کنی . . .

این سه تا هم فراموش نشه : ( تغذیه ، ورزش ، استراحت)

[farimah]

سلام عزیزم
همه حرفاتو خوندم گلم میدونم که تو چند ماه گذشته خیلی سختی کشیدی
اما نبایدم با افکارمنفی خودتو بیشتر خسته کنی میدونی که استرس عوارضش خیلی زیاده
وباید سعی کنی ذهنتو آروم کنی درسته اتفاقای گذشته بهت لطمه زده
اما باید سعی کنی فراموششون کنی
اگه دوست نداری با کسی حرف بزنی دوست داری تنها باشی میتونی چند وقت بیشتر به خدانزدیک بشی
مثلا برو جاهایی که آرومت میکنه مثلا امامزاده یا سعی کن وقتت روبانمازخوندن دعا کردن پرکنی
دعای کمیل خیلی آرومت میکنه
زیاد خودتو درگیرمشکلات دیگران نکن سعی کن یه مدت نسبت به دیگران بی تفاوت باشی نسبت به مشکلاتشون
نباید ذهنتو با این افکارکه انرژی ندارموخسته مو ...پرکنی
سعی کن به خودت انرژی مثبت بدی
آجی دیگه ازمن که بی انرژی ترنیستی
ببین منو تازگی دارم میرم سرکار.....
دارم میجنگم تو هم بجنگ.بخند
موسیقی هم خیلی میتونه کمکت کنه گلم

[sr1494]

سلام
باهات قهر بودم.دعوام کردی اشکم در اومد...
جا داره جای فرشادو خالی کنم بگم برو پیش دکتر حالت خرابه....قرصم بخور...
منم دقیقا حس تورو دارم آبجی.
تقریبا 2سالی میشه روزای ی نواختی دارم مخصوصا این 6ماه آخر که امونمو بریده...
من خودم از کوچیکترین بهانه واسه عوض کردن حالم استفاده میکنم..مثلا از اینکه ناهار غذای مورده علاقمه ی روز شاد میشم
یا مثلا با آهنگ شهرام شب پره (خبر دارم یار میاد)ی هفته نیشم باز بود....
وقتی دیگه بهانه ی واسه شاد بودن ندارم...
میشینم فکر میکنم...به اینکه حرس چیرو میخورم؟وکیل نشم دنیا به آخر میرسه؟موهام نریزه کجای دنیارو میخوام بگیرم؟تا کی میتونم نذارم بدنم از استیل بیوفته؟اصلا مگه چقد زنده ام که بخوام با ناراحتیو .غصه خوردن روزامو جهنم کنم؟از حضرت نوح که نمیخوام بیشتر عمر کنم؟؟؟؟؟
ها؟لیسانس یا دکترا به چ دردم میخوره وقتی روزامو جهنم کردم؟؟؟؟تا 50سالگی میخوام سگدو بزنم که سر پیری ی نفس راحت بکشم؟؟؟صد سال سیاه نمیخوام این زندگی رو...
امیدوارم منظورمو بگیری...
فکر کنم شنیدی میگن طوری زندگی کن که که انگار 2روز دیگه قراره بمیری..طوری امیدوار باش که انگار قرار نیست بمیری...
من این حرفو فقط قسمت اولشو قبول دارم چون قسمت دومش باعث حریس شدن میشه.باعث نابودی آدم میشه....
آبجی جان وقتی فهمیدی این دنیا ارزش انقد فشارو استرس رو نداره روتین حالت خوب میشه...وگرنه نه سفر نه ورزش نه استراحت نه مرخصی
نه نماز نه قرآن حالتو خوب نمیکنه...
آزاد باش در عین انعطاف پذیری برای خودت زندگی کن....

[naghme]

از دوستای خوبم که برام نظر میذارن خیلی خیلی خیلی ممنونم، حرفاتون واقعا بهم انرژی میده

[reza1]

از دوستای خوبم که برام نظر میذارن خیلی خیلی خیلی ممنونم، حرفاتون واقعا بهم انرژی میده

آبجی یه راه حل دیگه هم سراغ دارم

[DELBAR]

عزیزم تو فقط میتونی خودت به خودت کمک کنی
کاملا درکت میکنم چون منم خیلی خسته ام ....
اما سعی کن انرژیتو خودت بسازی با کلاس ورزش با روحیه شاد چیزایی که بهت روحیه میدن رو پیدا کن و چیزایی که بهت انرژی منفی میدن رو دور کن از خودت سعی کن مطالب و کتابهای انرژی مثبت رو بخونی خیلی تاثیر داره چون کتاب واقعا غذای روح هست...کتابهایی که بهت امید میده خیلی تاثیر داره ...
عزیزدلم تو الان جوونی باید بتر************ی از شادی اما اینجوری خودت داری اذیت میشی....
امیدوارم مشکلات حل بشه و بشی نغمه شااااااااااااااااااد و خندان

[yass]

آبجی یه راه حل دیگه هم سراغ دارم

البته با اجازه آبجی نغمه
داداش چه راه حلی؟

[بهار2014]

سلام گلم دعا خواندن ،توسل به اهل بیت ،توکل بر خدا بهترین راه برای حل مشکلاته.با خدا باش

[reza1]

البته با اجازه آبجی نغمه
داداش چه راه حلی؟

آبجی خودشون در جریان هستن ، خواستم یکم جو عوض شه

( حالا که پرسیدین میگم : شوهرش بدیم )

البته برا فرار از مشکلات هیچ وقت نباید ازدواج کرد .

[naghme]

البته با اجازه آبجی نغمه
داداش چه راه حلی؟

آبجی خودشون در جریان هستن ، خواستم یکم جو عوض شه

( حالا که پرسیدین میگم : شوهرش بدیم )

البته برا فرار از مشکلات هیچ وقت نباید ازدواج کرد .

آره داداش میدونستم میخوای طبق معمول چی بگی
کلا داداش رضا شعارش همینه : ازدواج بر هر درد بی درمان دواست!

[yass]

|

[آبجیخودشون در جریان هستن ، خواستم یکم جو عوض شه

( حالا که پرسیدین میگم : شوهرش بدیم )

البته برا فرار از مشکلات هیچ وقت نباید ازدواج کرد .

عجب راه حلی داداش laughingsmiley|
آره باهات موافقم برا فرار ازمشکلات هرگز نباید ازدواج کرد