نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14

موضوع: خانواده و افراط در امور مذهبی

2763
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8102
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    3
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    خانواده و افراط در امور مذهبی

    سلام
    من با خانومم 5 ساله ازدواج کردیم در این 5 سال فقط مهمترین چیزی که براش اهمیت داره مسائل و امورات مذهبی اونم به طور افراطی و خرافات به طوری که اگر ماهها به من و پسره 3 سالمون رسیدگی نکنه به قولی ککش هم نمیگزه ولی اگر یک وعده نمازش یا یکی از دعاهای مستحبش فراموش بشه از ناراحتی مریض میشه . اصلا زندگی کردن رو جدی نمیگیره میگه اون که برام میمونه این نمازها و دعاهاست و منم کافر میدونه البته منم نماز میخونم و روزه هم میگیرم . خواهشا اکه کسی میتونه کمکم کنه .

  2. 2 کاربران زیر از tanha62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8038
    نوشته ها
    37
    تشکـر
    4
    تشکر شده 33 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده و افراط در امور مذهبی

    سلام دوست عزیز
    ایشون به یک مشاور نیاز دارند چون هر چی که شما باهاش صحبت کنید فایده ای نداره چون در این صورت ایشان شما را فردی کافر یا بی دین خطاب خواهند کرد و شما رو مقابل خودشون خواهند دید ایشون باید یاد بگیرند که دین جای خودش و زندگی و بچه هم جای خودش همه دین که دعای مستحبی خوندن نیست نماز خواندن واجب است ولی مستحبات رو میشه که انجام نداد کار کردن زن در منزل شوهر یک عبادت است و بزرگ کردن فرزند عبادتی عظیم تر و کلی کارهای روزمره که انجام می دهیم بون اینکه به زندگی هامون صدمه ای وارد کنیم
    نمی دونم چرا ما آدم ها اینطوری شدید دین ما وسط است و افراط و تفریط رو نمی پذیرد و قبول ندارد ولی ماها یا افراط گریم یا تفریط گر
    همسر من هم کمی کاهل الصلاه است منم بهش تذکر می دهم ولی هیچ وقت اجبارش نمی کنم.
    موفق باشد
    امضای ایشان
    خدایا ببخش اگه گاهی مغرور شدم و یادم رفت که هر چه دارم از تو دارم

  4. کاربران زیر از مژگان 22 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8102
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    3
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده و افراط در امور مذهبی

    ممنون دوست عزیز از هم فکریت منم قبول دارم حرفاتو چند بار هم رفتیم مشاور ولی مشاوره جدی نمیگیره بعضی وقتهام میگه تو به مشاور پول دادی منو نصیحت کنه .

  6. کاربران زیر از tanha62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5649
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    45
    تشکر شده 64 بار در 28 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خانواده و افراط در امور مذهبی

    سلام به نظر من همسرتون کمی مشکل روحی داره البته من روانشناس و متخصص نیستم ولی چون خواهرم در بیمارستان روانی کار میکنه بارها از موارد مریضاشون تعریف میکنه که موارد بیش از حد مذهبی هم جز اونهاست فکر میکنم ی نوع افسردگی که در زندگی عادی شخص اختلال ایجاد میکنه چون ادم نرمال هر چیزی رو در خد اعتدال انجام میده نه افراطی به نظر من با روانشناس به صورت حضوری ویزیت بشن موفق باشین.

  8. 2 کاربران زیر از نسیم 12 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8102
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    3
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده و افراط در امور مذهبی

    دوستان گفتم که رفتیم رفتیم روانشناس ولی جواب نگرفتم . میدونم که مشکل روحی داره ولی نمیتونم بهش بگم یکبار گفتم الان اون حرفم رو پیراهن عثمان کرده همه جا و همیشه میگه که تو منظورت اینه که من روانیم ؟ خواهشن اگر کسی آیه ای بلده یا حدیثی بلده از امامان در این رابطه به من بگه تا بلکه چاره ای پیدا شد خودم زیاد وقت نمیکنم دنبال این جور تحقیقات برم کارم زیاده .

  10. کاربران زیر از tanha62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8038
    نوشته ها
    37
    تشکـر
    4
    تشکر شده 33 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده و افراط در امور مذهبی

    .هرکس که به خانواده خود خدمت کند به عدد هر قدمی که برمیدارد خداوند به او ثواب حج و عمره را میدهد.پیامبر اکرم (ص)
    2.وقتی خداوند بخواهد به کسی خیر دنیا و آخرت را بدهد به او توفیق خدمت به خانواده شا را میدهد.پیامبر اکرم(ص)
    3.هرچه ایمان شما بیشتر شود محبت شما به همسرتان هم بیشتر میشود.امام صادق (ع)
    4.بر سر سفره که نشسته ای لقمه ای خوشمزه بگیر و به دهان همسرت بذار.برای اینکار خداوند به تو پاداش بزرگی میدهد.پیامبر ارکم (ص)1.هرگاه زنی برای مرتب کردن خانه چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد خداوند به او نظر رحمت میکند.پیامبر اکرم (ص)
    5.جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.امام علی (ع)
    6.هیچ چیز برای زن در شب اول قبر بهتر از رضایت شوهرش نیست.امام محمد باقر (ع)
    7.یک لیوان آب دست شوهر دادن بهتر از یک سال نماز شب خواندن و روزه گرفتن است.پیامبر اکرم (ص)
    8.چون زنی به شوهر خود آب گوارایی دهد خداوند 60 گناه او را میبخشد.پیامر اکرم (ص)
    9. رسول خدا (ص) فرمود :
    هر چه ايمان انسان كامل تر باشد به‏ همسرش بيشتر اظهار محبت مي نمايد.
    10.امام صادق عليه السلام فرمود :
    هر زنى كه به شوهرش احترام كند و آزارش نرساند خوشبخت و سعادتمند خواهد بود.
    11. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود :

    بهترين زنان شما ، زن هايى ‏هستند كه داراى محبت ‏باشند.
    امضای ایشان
    خدایا ببخش اگه گاهی مغرور شدم و یادم رفت که هر چه دارم از تو دارم

  12. 3 کاربران زیر از مژگان 22 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8038
    نوشته ها
    37
    تشکـر
    4
    تشکر شده 33 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده و افراط در امور مذهبی

    افراط و تفريط در عبادت! لازم نيست كه آدم يك دعايي را كه شروع كرد، تا آخرش بخواند! يك صفحه دعا را خواندي و خسته شدي، بگذار كنار. نشاط! قرآن مي‌فرمايد: منافق وقتي نماز مي‌خواند، با كسالت نماز مي‌خواند. اما عاشق وقتي نماز مي‌خواند، با خشوع لذت مي‌برد. بابي داريم به نام «بَابُ الِاقْتِصَادِ فِي الْعِبَادَةِ» يعني ميانه‌روي در عبادت. بعضي از ما در عبادت تعادل نداريم. بعضي اصلاً عبادت نمي‌كنند، «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى» (قيامت/31) يعني نه تصديق كرده است و نه نماز خوانده است.

    افراط و تفريط حتي در كمك به فقراء! قرآن مي‌گويد: مؤمن كسي است كه «وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا» (فرقان/67) به فقير هم كه كمك مي‌كند، نه كم مي‌دهد و نه زياد! فقير را گفته‌اند تا سه فقير به او بده، فقير چهارم را بگو: خدا برايت برساند. فقير اول، كمك! دوم، كمك! سوم، كمك! چهارمي را بگو خدا حواله‌ات را جاي ديگر نصيبت كند، انشاء الله خير است. در كمك به فقراء هم... كسي همه‌ي اموالش را وقف كرد، پيغمبر شنيد، فرمود: بيخود اين كار را كرد. اگر به من گفته بوديد، نمي‌گذاشتم در قبرستان مسلمان‌ها خاكش كنند. آدمي كه چند بچه دارد، حق ندارد همه‌ي اموالش را وقف كند.

    امیدوارم براتون مفید باشه
    امضای ایشان
    خدایا ببخش اگه گاهی مغرور شدم و یادم رفت که هر چه دارم از تو دارم

  14. 3 کاربران زیر از مژگان 22 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خانواده و افراط در امور مذهبی

    نزدیک ترین فرد به ناشناختنی


    روزی شیوانا وارد روستایی شد که بیماری عجیبی مردم روستا را فراگرفته و هر روز عده زیادی از انسانها به خاطر این بیماری جان خود را از دست می دادند. مردم وقتی شنیدند شیوانا وارد دهکده آنها شده سراسیمه به حضورش شتافتند و از او خواستند تا دعایی کند و از خالق هستی بخواهد بیماری را از این دهکده دور سازد. شیوانا سری تکان داد و گفت: «این دهکده متعلق به شماست و بیماری نیز در دهکده شما شایع شده است. پس لاجرم باید کسی از اهالی همین دهکده که ارتباطش با خالق هستی بیشتر است این دعا را بخواند و البته من و شما هم در کنار او دست نیاز به سوی خالق دراز خواهیم کرد. پس بروید و نزدیک ترین فرد به ناشناختنی را نزد من بیاورید.»

    مردم دور هم جمع شدند و پس از مدتی سه نفر را نزد شیوانا آوردند و گفتند که این سه نفر تمام سال لبشان به یاد ناشناختنی می جنبد و ذکر کلامشان آفریننده کاینات است. شیوانا از آنها خواست تا دعا کنند و بیماری از روستا برود. آن سه دعا کردند ولی هیچ اتفاقی نیفتاد. شیوانا تبسمی کرد و گفت: «ارتباط این ها با ناشناختنی یک طرفه است. کسی را از اهالی این ده نزد من بیاورید که مستقیما با ناشناختنی هم کلام می شود!»

    در این میان کودکی دست بلند کرد و گفت: «در نزدیکی دهکده چوپان پیری است که همیشه چوبش را سمت آسمان می گیرد و با ناشناختنی دعوا می کند! و آنقدر جدی حرف می زند که انگار دارد با یک موجود واقعی گفت و گو می کند! ما او را دیوانه می خوانیم و برای همین در جمع ما نیست!»
    شیوانا پرسید: «آیا بیماری به او و اعضای خانواده اش سرایت کرده است؟»
    پاسخ دادند: «خیر او در خارج دهکده است و در کمال سلامت به سر می برد.»
    شیوانا از مردم خواست تا چوپان را نزد او آورند. چوپان وقتی مقابل شیوانا ایستاد با عصبانیت پرسید: «مرا برای چه به اینجا آوردید!؟»
    شیوانا گفت: «ما در این دهکده در جست و جوی فردی بودیم که مستقیما با خالق هستی بی واسطه صحبت کند و تو را یافتیم. از تو می خواهیم که با همان شیوه ای که همیشه با حضرت دوست صحبت می کنی از اوبخواهی بیماری را از این دهکده دور سازد.»
    چوپان لبخندی زد و از جا برخاست و جوبش را به سمت آسمان گرفت و گفت: «خدایا! مگر نمی بینی مردم دهکده از تو چه می خواهند!! خوب آن چه می خواهند را به ایشان بده!» و سپس سرش را پایین انداخت و رفت.
    روز بعد همه بیماران به طرز عجیبی بهبود یافتند و هیچ نشانی از بیماری در دهکده نماند. مردم حیرت زده گرد شیوانا جمع شدند و با سردرگمی از او پرسیدند: «چگونه کلام عابدان اثری نکرد و جمله نه چندان مودبانه چوپان مقبول افتاد!؟»
    شیوانا تبسمی کرد و گفت: عابدان با خدای ذهنی شان صحبت می کردند و این چوپان بی واسطه و مستقیم با خالق هستی صحبت می کرد. عابدان خدای ذهنی شان را باور ندارند و این چوپان نه تنها به وجود خالق اطمینان دارد بلکه شبانه روز با او همکلام می شود. شما اگر جای ناشناختنی بودید حرف کدام را گوش می کردید و خواهش کدام یک را می پذیرفتید!؟ او که مودب است ولی شما را قبول ندارد و یا او که شما را با تمام وجود پذیرفته است!؟ دور شدن بیماری از دهکده نشان می دهد که ناشناختنی کدام یک را می پذیرد!»

  16. 4 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8038
    نوشته ها
    37
    تشکـر
    4
    تشکر شده 33 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده و افراط در امور مذهبی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ابوغفار نمایش پست ها
    نزدیک ترین فرد به ناشناختنی


    روزی شیوانا وارد روستایی شد که بیماری عجیبی مردم روستا را فراگرفته و هر روز عده زیادی از انسانها به خاطر این بیماری جان خود را از دست می دادند. مردم وقتی شنیدند شیوانا وارد دهکده آنها شده سراسیمه به حضورش شتافتند و از او خواستند تا دعایی کند و از خالق هستی بخواهد بیماری را از این دهکده دور سازد. شیوانا سری تکان داد و گفت: «این دهکده متعلق به شماست و بیماری نیز در دهکده شما شایع شده است. پس لاجرم باید کسی از اهالی همین دهکده که ارتباطش با خالق هستی بیشتر است این دعا را بخواند و البته من و شما هم در کنار او دست نیاز به سوی خالق دراز خواهیم کرد. پس بروید و نزدیک ترین فرد به ناشناختنی را نزد من بیاورید.»

    مردم دور هم جمع شدند و پس از مدتی سه نفر را نزد شیوانا آوردند و گفتند که این سه نفر تمام سال لبشان به یاد ناشناختنی می جنبد و ذکر کلامشان آفریننده کاینات است. شیوانا از آنها خواست تا دعا کنند و بیماری از روستا برود. آن سه دعا کردند ولی هیچ اتفاقی نیفتاد. شیوانا تبسمی کرد و گفت: «ارتباط این ها با ناشناختنی یک طرفه است. کسی را از اهالی این ده نزد من بیاورید که مستقیما با ناشناختنی هم کلام می شود!»

    در این میان کودکی دست بلند کرد و گفت: «در نزدیکی دهکده چوپان پیری است که همیشه چوبش را سمت آسمان می گیرد و با ناشناختنی دعوا می کند! و آنقدر جدی حرف می زند که انگار دارد با یک موجود واقعی گفت و گو می کند! ما او را دیوانه می خوانیم و برای همین در جمع ما نیست!»
    شیوانا پرسید: «آیا بیماری به او و اعضای خانواده اش سرایت کرده است؟»
    پاسخ دادند: «خیر او در خارج دهکده است و در کمال سلامت به سر می برد.»
    شیوانا از مردم خواست تا چوپان را نزد او آورند. چوپان وقتی مقابل شیوانا ایستاد با عصبانیت پرسید: «مرا برای چه به اینجا آوردید!؟»
    شیوانا گفت: «ما در این دهکده در جست و جوی فردی بودیم که مستقیما با خالق هستی بی واسطه صحبت کند و تو را یافتیم. از تو می خواهیم که با همان شیوه ای که همیشه با حضرت دوست صحبت می کنی از اوبخواهی بیماری را از این دهکده دور سازد.»
    چوپان لبخندی زد و از جا برخاست و جوبش را به سمت آسمان گرفت و گفت: «خدایا! مگر نمی بینی مردم دهکده از تو چه می خواهند!! خوب آن چه می خواهند را به ایشان بده!» و سپس سرش را پایین انداخت و رفت.
    روز بعد همه بیماران به طرز عجیبی بهبود یافتند و هیچ نشانی از بیماری در دهکده نماند. مردم حیرت زده گرد شیوانا جمع شدند و با سردرگمی از او پرسیدند: «چگونه کلام عابدان اثری نکرد و جمله نه چندان مودبانه چوپان مقبول افتاد!؟»
    شیوانا تبسمی کرد و گفت: عابدان با خدای ذهنی شان صحبت می کردند و این چوپان بی واسطه و مستقیم با خالق هستی صحبت می کرد. عابدان خدای ذهنی شان را باور ندارند و این چوپان نه تنها به وجود خالق اطمینان دارد بلکه شبانه روز با او همکلام می شود. شما اگر جای ناشناختنی بودید حرف کدام را گوش می کردید و خواهش کدام یک را می پذیرفتید!؟ او که مودب است ولی شما را قبول ندارد و یا او که شما را با تمام وجود پذیرفته است!؟ دور شدن بیماری از دهکده نشان می دهد که ناشناختنی کدام یک را می پذیرد!»
    چقد قشنگ بود مرسی لذت بردیم
    امضای ایشان
    خدایا ببخش اگه گاهی مغرور شدم و یادم رفت که هر چه دارم از تو دارم

  18. کاربران زیر از مژگان 22 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8102
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    3
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده و افراط در امور مذهبی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ابوغفار نمایش پست ها
    نزدیک ترین فرد به ناشناختنی


    روزی شیوانا وارد روستایی شد که بیماری عجیبی مردم روستا را فراگرفته و هر روز عده زیادی از انسانها به خاطر این بیماری جان خود را از دست می دادند. مردم وقتی شنیدند شیوانا وارد دهکده آنها شده سراسیمه به حضورش شتافتند و از او خواستند تا دعایی کند و از خالق هستی بخواهد بیماری را از این دهکده دور سازد. شیوانا سری تکان داد و گفت: «این دهکده متعلق به شماست و بیماری نیز در دهکده شما شایع شده است. پس لاجرم باید کسی از اهالی همین دهکده که ارتباطش با خالق هستی بیشتر است این دعا را بخواند و البته من و شما هم در کنار او دست نیاز به سوی خالق دراز خواهیم کرد. پس بروید و نزدیک ترین فرد به ناشناختنی را نزد من بیاورید.»

    مردم دور هم جمع شدند و پس از مدتی سه نفر را نزد شیوانا آوردند و گفتند که این سه نفر تمام سال لبشان به یاد ناشناختنی می جنبد و ذکر کلامشان آفریننده کاینات است. شیوانا از آنها خواست تا دعا کنند و بیماری از روستا برود. آن سه دعا کردند ولی هیچ اتفاقی نیفتاد. شیوانا تبسمی کرد و گفت: «ارتباط این ها با ناشناختنی یک طرفه است. کسی را از اهالی این ده نزد من بیاورید که مستقیما با ناشناختنی هم کلام می شود!»

    در این میان کودکی دست بلند کرد و گفت: «در نزدیکی دهکده چوپان پیری است که همیشه چوبش را سمت آسمان می گیرد و با ناشناختنی دعوا می کند! و آنقدر جدی حرف می زند که انگار دارد با یک موجود واقعی گفت و گو می کند! ما او را دیوانه می خوانیم و برای همین در جمع ما نیست!»
    شیوانا پرسید: «آیا بیماری به او و اعضای خانواده اش سرایت کرده است؟»
    پاسخ دادند: «خیر او در خارج دهکده است و در کمال سلامت به سر می برد.»
    شیوانا از مردم خواست تا چوپان را نزد او آورند. چوپان وقتی مقابل شیوانا ایستاد با عصبانیت پرسید: «مرا برای چه به اینجا آوردید!؟»
    شیوانا گفت: «ما در این دهکده در جست و جوی فردی بودیم که مستقیما با خالق هستی بی واسطه صحبت کند و تو را یافتیم. از تو می خواهیم که با همان شیوه ای که همیشه با حضرت دوست صحبت می کنی از اوبخواهی بیماری را از این دهکده دور سازد.»
    چوپان لبخندی زد و از جا برخاست و جوبش را به سمت آسمان گرفت و گفت: «خدایا! مگر نمی بینی مردم دهکده از تو چه می خواهند!! خوب آن چه می خواهند را به ایشان بده!» و سپس سرش را پایین انداخت و رفت.
    روز بعد همه بیماران به طرز عجیبی بهبود یافتند و هیچ نشانی از بیماری در دهکده نماند. مردم حیرت زده گرد شیوانا جمع شدند و با سردرگمی از او پرسیدند: «چگونه کلام عابدان اثری نکرد و جمله نه چندان مودبانه چوپان مقبول افتاد!؟»
    شیوانا تبسمی کرد و گفت: عابدان با خدای ذهنی شان صحبت می کردند و این چوپان بی واسطه و مستقیم با خالق هستی صحبت می کرد. عابدان خدای ذهنی شان را باور ندارند و این چوپان نه تنها به وجود خالق اطمینان دارد بلکه شبانه روز با او همکلام می شود. شما اگر جای ناشناختنی بودید حرف کدام را گوش می کردید و خواهش کدام یک را می پذیرفتید!؟ او که مودب است ولی شما را قبول ندارد و یا او که شما را با تمام وجود پذیرفته است!؟ دور شدن بیماری از دهکده نشان می دهد که ناشناختنی کدام یک را می پذیرد!»
    خیلی ممنون از مثال جالبت

  20. کاربران زیر از tanha62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6938
    نوشته ها
    257
    تشکـر
    236
    تشکر شده 282 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : انجام امورات مذهبی مهمتر از خانواده

    خب آقای تنها پیش یه مشاور مذهبی ببرید ایشونو یا پیش مرجع تقلیدشون شاید کار ساز باشه

  22. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5950
    نوشته ها
    157
    تشکـر
    80
    تشکر شده 174 بار در 83 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : انجام امورات مذهبی مهمتر از خانواده

    بسیار عالی
    ممنونم
    امضای ایشان
    تویی که مرا در سقوط می بینی
    آیا تاکنون اندیشیده ای
    شاید خود وارونه ایستاده ای؟...

  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9006
    نوشته ها
    24
    تشکـر
    20
    تشکر شده 27 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : انجام امورات مذهبی مهمتر از خانواده

    سلام دقیقا اینا رو برای خانومتون بنویسین ویا اگه به حرفاتون گوش میده بگین..
    در آیه ای از قرآن خوندم که خداوند میگفت:در صبح وشام (در تمام روز)به یاد خدا باشید واین را فریاد نزنید..
    انسان باید با یاد خداوند زندگیش رو زیبا کنه وبه زندگیش نور ببخشه نه اینکه از تربیت فرزنداش غافل بشه..تربیت فرزند یکی از وظایف شرعی مادر و پدر است که خانومتون غافل هست از این موضوع!
    در قرآن نوشته:ما این قرآن را نازل نکردیم تا برای آن به زحمت بیفتی
    این داستان رو حتما به همسرتون بگین:زمانی که پیامبر (ص) به معراج رفتند دیدند یک پرتوی نور بسیار زیبا و بلند در آسمان است.از جبرئیل پرسیدن که این چیست؟گفتند این ذره ای از لبخندی است که فاطمه(س)به علی (ع ) زده اند..
    به همسرتون بگین فاطمی زندگی کنه..ویه کتاب درباره زندگی حضرت فاطمه براشون بخرین..
    من بیشتر معنی قرآن میخونم وآیه ها رو نمیدونم دقیق مال کدوم سوره هست..در پناه حق باشن انشاالله

  24. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8264
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    34
    تشکر شده 12 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده و افراط در امور مذهبی

    میتونید در مورد زندگی حضرت زهرا براش کتاب بخرید وغیر مستقیم بذارید یه گوشه خونه تا چشمش بیفته برداره بخونه.یابه قول یکی از دوستان ببریدش پیش مرجعش تا باهاش صحبت کنه.خودتون هم متوسل به اهل بیت علیها سلام بشید انشالله مشکلتون برطرف بشه

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد