تا جایی که من میدونم این حالت علائم یک بیماری روحی هست به نام : [replacer_a]
از اسمی که برا خودتون گذاشتین مشخصه که خودتون میدونین دچار این بیماری روحی هستین... من فقط برای اطلاع دوستان توضیح میدم
ميسترس اسليو در زير مجموعه بيماري مازوخيسم قرارمي گيرد و با فتيشيسم (يادگارپرستي) ارتباط نزديك دارد.
حس برده زن بودن، زن ذليلي شديد و يا احساس غلام زرخريد بودن براي زن (Mistress & slave ) كه در بعضي افراد وجود دارد،
ممكن است يك حس ذاتي و يا اكتسابي باشد و شدت آن نیز در افراد متفاوت است؛ از بله قربان گويي خيلي از زيردستان گرفته تا همين رابطه زن بردگي؛
و ممكن است كسي اين تمايل را داشته باشد اما بصورت پنهاني و محيط آشكار كننده اين تمايل در وي باشد.
هر انساني داراي عيب و نقص است. مشكلات و مسائل روحي و رواني متعدد هستند. يكي ممكن است وسواس داشته باشد. ديگري حسد و برخي ميل به حقارت و آزار ديدن،
از طرفي هم ممكن است اين حس، يك حس قوي و متفاوت باشد. چه از منظر ارباب بودن و چه از منظر برده بودن.
حال بايد بينديشيم كه اگر ما انسانها داراي اراده و اختيار باشيم والبته در پي شكوفا كردن استعدادهاي دروني خودمان،
اين دو حس قدرتمند و يا ديگر حواس را با درايت و تدبير در خدمت اهداف عالي و روحاني مان قرارمي دهيم.
حس قدرت طلبي و سيادت از آن جهت كه بتوان بر جامعه كلان تاثيرات مثبت و عظيمي نهاد و يك خيل عظيم را با قدرت و نفوذ به جهت مثبتي هدايت كرد ...
و حس بردگي از آن جهت كه اين حس را تنها در برابر حق جل جلاله بكار گرفت و شكوفا ساخت.
شرافت و ارزش انسان در اسلام حاكي از آن است كه انسان ها هركدام مي توانند شخصيت وارزشي بس عظيم داشته باشند و در برابر هيچ كس جز خدا زانوي بردگي و بندگي بر زمين نزنند.
انحراف از اين ويژگي و گردن نهادن به بردگي انساني مثل خود، به معني از دست دادن سلامت روان است
حال با توجه به اين گفتار، آيا از دست دادن شرافت انساني در Mistress & slave نمي تواند يك اختلال روحي و رواني به حساب آيد؟
احترام گذاشتن به انسان ها واجب است، اما تاحدي كه به تملق و بردگي و بندگي نكشد و سجده و زانوزدن جز براي خدا صورت نگيرد.
اسلام بسيار به آبروي مومن حساس است وحتي درمورد خرد كردن شخصيت خود دربرابر ديگران هشدار مي دهد.
حال باخود بينديشيد كه از تحقير شدن دربرابر غير خدا چه هدفي جستجو مي شود؟!
تنها درمان روان شناختي كه براي اين افراد مي توان در نظرگرفت، انزجار درماني است.
در درمان انزجاري كه در جلسات متعدد درماني صورت مي پذيرد از تداعي استفاده مي شود
يعني شيء و يا رفتار انحرافي مورد علاقه به صورت واقعي يا خيالي با محركي ناخوشايند (مثل شوك الكتريكي) يا با تصور موقعيتي ناخوشايند همراه مي گردد
و بدين ترتيب سيستم رواني و ارگانيكي شخص مي آموزد كه ديگر علاقه اي به آن رفتار انحرافي نشان ندهد و از آن متنفر باشد.
ميسترس اسليو در زير مجموعه بيماري مازوخيسم قرارمي گيرد و با فتيشيسم (يادگارپرستي) ارتباط نزديك دارد.
مازوخیسم (Mazochism) :
بيماري مازوخيسم نوعي بيماري رواني است كه در آن فرد علاقه شديدي به تحقير شدن توسط جنس مخالف را دارد .
اين بيماري در هر دو جنس وجود دارد اما در در مردان به مراتب بيشتر از بانوان يافت مي شود .
مازوخيسم بيماري اي نيست كه با شرايط خاص و يا محيط خاصي به وجود بيايد .
اين بيماري از بدو تولد بيمار با او همراه بوده و تا كنون نيز به جز انزجار درماني، درمان ديگري براي آن يافت نشده و فقط گاهي قابل كنترل به وسيله دارو اعلام شده است.
اين بيماري كه از آن اصطلاحا با عنوان slave و يا برده نام برده مي شود در مقابل خود mistress و يا ارباب را دارد.
در بسياري كشورهاي دنيا ارباب هايي هستند كه برده ها را براي مدتي مي پذيرند و در آن مدت هر دو نياز خود را ارضا مي نمايند .
در ايران ميسترسي غیر قانونی است و به طور رسمي وجود ندارد.
در توجيه Mistress & slave گفته شده اسليوها روح ضعيف وكوچكي دارند و ارباب ها روح بزرگ وقوي!
وطبق قانون ارواح، روح هاي ضعيف به سمت روح هاي قوي جذب مي شوند.
علت اينكه اسليوها علاقه دارند برده باشند اين است كه قدرت مقاومت دربرابر روح هاي بزرگ راندارند!
اما اينگونه دليل تراشي ها، غير علمي و غير قابل اثبات است و با نگرش اسلام به انسان تعارض كامل دارد.