سلام من 24 سالمه حدود 2سالو نیمه که ازدواج کردم. من عاشق شوهرم هستم خیلی دوسش دارم اونم میگه دوسم داره اما تو این مدت من متوجه نشدم تو دوره عقدم متوجه شدم با یه دختر اس میده بعد از فهمیدن باهاش کنار اومدم و زندگی کردم بهد قرص متادون دیدم جیبش بازم بهش گفتم و اونم با صد جور بهانه گفت دیگه نمیخورم بعد نریاک پیدا کردم گفت مال بابامه قول داد جلو همه که من دیگه رنگ اینجور چیزلرو تو خونه نبینم اما به 1 ماه نرسید تو کیفش شیشه و تریاک پیدا کردم من نمیدونم مال خودشه یا واسه کسی میگیره بهش چیزی نگفتم که دیدم به رندگیم ادامه دادم اما زندگیمونم خوب نیست اصلا نسبت بهم احساس نداره معذرت میخوام حتی به یک ماه میشه که ما با هم رابظه جنسی نداریم یا قهریم یا از لج هم همدیگرو پس میزنیم زندگیمون همش شده دعوا حالم خیلی خرابه امروز دیگه از صبرم گزشت مادر پدرا رو در جریان گذاشتم نمیدونم فکر میکنم طلاق بهترین راهه طورو خدا بهم کمک کنید من نمیدونم چکار کنم من بدون شوهرم دق میکنم اما این زندگی همش شده دعوا وقهر و گریه میشه زود جوابمو بدین چون خانوادمون گفتن تا فردا فکراتونو بکنین اگه نمیتونین طلاق بگیرین زود جوابمو بدین تا بدونم باید پکار کنم