نوشته اصلی توسط
farimah
با سلام یکی از دوستان پیامی رو خصوصی مطرح کردن که با اجازه خودشون اینجا مطرح کردیم ...
مشکل من از دانشگاهم شروع شد. یه دانشجویی که نتونستم تحمل کنم و دهنمو بی موقع باز کرده بودم حرفایی زده بودم که نباید میزدم . وقتی که فقط دو ترم به پایان دانشگاه مونده بود و وقتی که من تو رشته خودم تو دانشگاه بین دختر و پسر نفر اول بودم . بعد از اون حرفها خیلی تهدید شدم ، تهدید از طرف دوستای خودم که من هیچ وقت نفهمیدم کیا بودن . خیلی اذیت شدم جوری که دیگه نتونستم ادامه بدم ودیگه دانشگاه نرفتم . بعد از دانشگاه چون خیلی ترسیده بودم حدود دو سال من از خونه بیرون نرفتم چون مدام فکر میکردم دنبالم هستن . شبها کابوس های وحشتناک دست بردار نبودن . از تمام اینها هم هیچ کسی خبر نداره حتی به خانوادم جرات نکردم بگم نمیتونستم با کسی حرف بزنم و قتی که پرسیدن چرا دانشگاه نمیرم فقط در جوابشون گفتم این رشته رو دوست ندارم در حالی که من عاشق رشته تحصیلیم بودم و کلی سرزنش شدم که چرا از اول فکرامو نکردم. چند ساله از اون ماجرا میگذره و من دیگه خسته شدم از تو خونه نشستن خسته شدم که نمیتونم به کسی حرف دلمو بزنم . برام خواستگار اومد و از قبل میشناختمش و دوسم داشت منم دوسش داشتم به خاطر مشکلم بهش جواب رد دادم اونم بعد از چند سال که منتظرم بود و من نتونستم حرفامو بهش بزنم از ایران رفت . حالا موندم تنها و هیچ امید و دلگرمی هم ندارم به نظرتون باید چیکار کنم ؟ شما راهنماییم کنید . در ضمن با توجه به اینکه من اصل دیپلمم دست دانشگاه هست و چون هنوز میترسم نرفتم دیگه دانشگاه که دیپلممو بگیرم . به نظرتون من چیکار میتونم بکنم؟ چون دیپلم ندارم حتی امکان این که برم خارج از کشور واسه تحصیل رو هم ندارم .
سپاسگزارم ازتون