من علاقهم را به همه چیز از دست دادم نمی دونم یه جورای به هیچ چیزی علاقه ندارم چطور علاقه را بدست اورم
من علاقهم را به همه چیز از دست دادم نمی دونم یه جورای به هیچ چیزی علاقه ندارم چطور علاقه را بدست اورم
سلام
اين احتمال كه ممكنه شما در اثر اتفاق ناخوش ايند و يا شوك از دست دادن يك ارزش به اين مرحله و اين حس رسيده باشيد كم نيست پس اول بايد دليل اين بي علاقگي رو پيدا كرد...
لطفا در مورد اتفاقات ناخوش آيند اخير كه ممكنه باعث اين دل سردي و انزوا شده باشه بيشتر برامون توضيح بدين....
با پيدا كردن دليل اين بي علاقگي قطعا راه حل هاي مناسبي براي برگشتن نشاط و لذت بردن از زندگي وجود داره....
خـــــدانـگهــــــدار
ادم برا دلش زندگی میکنه و جایی میره که دلش خوش باشه وچیزی میخوره که مزشو دوست داشته باشه در رشته ای تحصیل میکنه که دوسش داشته باشه
ادم برا ارزوهاش زندگی میکنه و همه ما هم ارزوهایی تو زندگیمون داریمو تلاش هم میکنیم که بهش برسیم مگه میشه ادم ارزویی نداشته باشه؟
با این حال فک میکنم شما به یه تغییر بزرگ احتیاج داری یکی باید باشه که بهت کمک کنه ارزو هاتو پیدا کنی علایقتو پیدا کنی چون همه ما این ارزو ها و علایق رو
داریم ولی بعضی وقتا گمش میکنیم مثل الان شما
موفق باشید
خب ما ادما تا هدفی تو زندگی نداشته باشیم قطعا انگیزه ای هم برای ادامه زندگی نمیبینیم
اوا هدفتونو مشخص کنید مثلا ادامه تحصیل برای داشتن یه شغل مناسب بعدازاون ازدواج بعدازاون.....
خیلی هدفهاهستن که میتونن براتون ایجاد انگیزه کنن
وبرای رسیدن به این هدف ها برنامه ریزی هم خیلی مهمه
فکرکردن به اتفاقات ناگوارهم فقط شمارو دررسیدن به هدفهاتون سست میکنه
موفق باشین
گلي عزيزم بچه ها در مورد اينكه زندگي بايد داراي هدف و برنامه باشه توضيح دادن و با نظر جناب alisbi هم كاملا موافقم كه در اين شرايط يك تغيير و تحول چشم گير در روال روزمرگي ما كاملا موثره....
بايد سعي بشه اگر دليل مشخصي براي اين حس وجود داره تا حد امكان از تمام اعمال و محيط ها و افكاري كه نهايتا به اون دليل ختم ميشه دوري كرد و براي جبران اين روحيه از دست رفته به سرگرمي و كارهاي نشاط آور و مورد علاقه اي كه به قول دوستان تو وجود همه انسانها هست رو آورد...
و به اين باور برسيم كه زندگي كوتاهه و لحظه ها چه تلخ و چه شاد در حال گذرند و نبايد خودمون رو تو زمان و گذشته حبس كنيم...
بايد بدونيم كه هييييييچ چييييزي تو اين دنيا ارزش كنار گذاشتن لبخند و لذتهاي زندگي رو نداره چون اين ما هستيم كه بايد اين دنيا رو به رقص در بياريم نه اينكه با هر آهنگي كه زمونه برامون ميزنه برقصيم...
پس اول بايد توانايي ها و ارزش و جايگاه واقعي خودمون رو باور داشته باشيم ،بعد از اون نا خوداگاه انگيزه زندگي درونمون شكل ميگيره...
شااااااااد باشييي گلي خانم گل.....
انقدر تو زندگی شکست خوردم از هیچ خوشم نمییاد نمی تونم به حال اولم برکردم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)