نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: سردرگمی و عدم توانایی انتخاب

1720
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    118
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    سردرگمی و عدم توانایی انتخاب

    من 4 سال با مردی دوست بودم که قبلا یک بار ازدواج کرده بوده و از همسر سابقش یک بچه دارد. به حد مرگ او را دوسش دارم و اون هم بیشتر از من... تو این مدت خیلی به من کمک کرده روزی که باهاش اشنا شدم کاردانی ام تموم کرده بودم اما با کمک او الان دانشجوی دکترای دانشگاه تهرانم. همه زندگیم را بهش مدیونم و بسیار عاشقشم اون تچ این مدت کوچکترین بی احترامی به من نکرد و پیوسته راه زندگی را به من اموخت. ما تصمیم ازدواج داشتیم اما موانع زیاد بود و نشد یکی از مشکلاتش همسر سابقش بود که هنوز هم تمایل به برگشت داشت و پافشاری خانواده ایشون برای برگشت او و البته هنوز بلاتکلیفی بچشون. کودک 4 ساله که مشکل اتیسم دارد. هنوز خانواده های ما در جریان رابطه ما نیستند. یک مدت هست که یکی از پسرهای دانشگاه با شرایط بسیار مناسب مالی و اجتماعی به من علاقمند شده که دانشجوی پزشکی هست و از من اجازه خواستگاری میخواهد به خاطر مردی که عاشقش هستم و اندک امیدی به او دارم نمیتوانم به کسی فکر کنم و از طرفی خانوادم همش نگران ازدواج من هستند و به خاطر رد کردن خواستگارها از من دلیل میخواهند. البته دلیل مهم ترم برای اینکه به کسی فکر نمیکنم اینه که نگران اون اقا هستم که بعد از من چکار میکند چون خیلی منا دوستم داره و تمام لحظات این 4 سال باهم بودیم.ایشون از من زمان خواسته هنوز و میگوید من هیچوقت دست از تلاش برای تو بر نمیدارم. هرچند خودش خیلی وقتها به من میگوید مهمترین ترسش اینه که لیاقت منا نداشته باشه. من نمیدونم باید چکار کنم باید هنوز منتظر مردی باشم که احتمالاتی از ازدواج باهاش وجود داره و از صمیم قلبم دوسش دارم یا اینکه باید .....خودم 25 سال دارم
    ویرایش توسط مینو : 09-13-2013 در ساعت 11:44 PM

  2. کاربران زیر از مینو بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سردرگمی و عدم توانایی انتخاب

    نقل قول نوشته اصلی توسط مینو نمایش پست ها
    من 4 سال با مردی دوست بودم که قبلا یک بار ازدواج کرده بوده و از همسر سابقش یک بچه دارد. به حد مرگ او را دوسش دارم و اون هم بیشتر از من... تو این مدت خیلی به من کمک کرده روزی که باهاش اشنا شدم کاردانی ام تموم کرده بودم اما با کمک او الان دانشجوی دکترای دانشگاه تهرانم. همه زندگیم را بهش مدیونم و بسیار عاشقشم اون تچ این مدت کوچکترین بی احترامی به من نکرد و پیوسته راه زندگی را به من اموخت. ما تصمیم ازدواج داشتیم اما موانع زیاد بود و نشد یکی از مشکلاتش همسر سابقش بود که هنوز هم تمایل به برگشت داشت و پافشاری خانواده ایشون برای برگشت او و البته هنوز بلاتکلیفی بچشون. کودک 4 ساله که مشکل اتیسم دارد. هنوز خانواده های ما در جریان رابطه ما نیستند. یک مدت هست که یکی از پسرهای دانشگاه با شرایط بسیار مناسب مالی و اجتماعی به من علاقمند شده که دانشجوی پزشکی هست و از من اجازه خواستگاری میخواهد به خاطر مردی که عاشقش هستم و اندک امیدی به او دارم نمیتوانم به کسی فکر کنم و از طرفی خانوادم همش نگران ازدواج من هستند و به خاطر رد کردن خواستگارها از من دلیل میخواهند. البته دلیل مهم ترم برای اینکه به کسی فکر نمیکنم اینه که نگران اون اقا هستم که بعد از من چکار میکند چون خیلی منا دوستم داره و تمام لحظات این 4 سال باهم بودیم.ایشون از من زمان خواسته هنوز و میگوید من هیچوقت دست از تلاش برای تو بر نمیدارم. هرچند خودش خیلی وقتها به من میگوید مهمترین ترسش اینه که لیاقت منا نداشته باشه. من نمیدونم باید چکار کنم باید هنوز منتظر مردی باشم که احتمالاتی از ازدواج باهاش وجود داره و از صمیم قلبم دوسش دارم یا اینکه باید .....خودم 25 سال دارم
    سلام
    به مشاور خوش آمديد
    مطلبتونو خوندم و بايد بگم شرايط سختى رو براى خودتون ايجاد كرديد، چرا كه شما توى اين سن بايد براى زندگى آينده تون تلاش كنيد و از فرصتها نهايت استفاده رو بكنيد
    نكته بعدى اينه كه همسر سابق ايشون حق داره دوباره به زندگيش برگرده، چرا كه ايشون علاوه بر نقش همسرى مادر هم هست... و فراموش نكنيد كه شما هم يك زن هستيد و در آينده آنرا تجربه خواهيد كرد، پس فقط لازمه لحظه اى خودتونو جاى اون خانم بذاريد... همين
    پس حاضر نشيد كه اين حقو به قيمت خوشبختى خودتون از اون خانم بگيريد، چرا كه كسى با گرفتن حق ديگران و بدبختى اونها خوشبخت نشده
    درضمن خوبى كردن و محبت از جانب اون آقا به شما دليل بر تداوم اون بعد از ازدواج با شما نميشه
    بنابراين با چشمان باز به مسائل بنگريد و نقاط قوت و ضعف را با هم ببينيد و بسنجيد، و اينكه كارى نكنيد كه پشيمانى در پى داشته باشه و ديگه راه برگشتى نباشه (چرا كه به قول معروف پشيمانى سودى ندارد)
    با وجود گفته هاى شما پيشنهاد ما اينست كه با اون آقا صحبت كرده و اين رابطه را پايان دهيد و به فكر اينكه بعد از شما چه بر سر ايشان خواهد آمد نباشيد، زيرا اين ازخودگذشتگى و فداكردن خود براى ديگرى است كه ميتونه در آينده مشكلات بسيارى را بوجود بياورد
    و اين به نفع هر دوى شما خواهد بود، و شما در حال حاضر فقط خوبيهاى ايشونو ميبينيد و از آينده اى كه با وجود مشكلات زندگى ايشون در انتظارتونه خبر نداريد
    و بدين ترتيب ميتونيد راحتتر به خواستگار فعلى تون و شرايطش فكر كنيد و براى آينده تون برنامه ريزى كنيد
    اين زندگى مال شماست و اين شما هستيد كه اونو با تصميماتى كه ميگيريد ميسازيد، پس سعى كنيد بهترين تصميمات رو بگيريد تا وقتى به گذشته زندگيتون مينگريد افسوس نخوريد كه اى كاش اينكار رو نميكردم، چرا كه زمان ديگه به عقب بر نخواهد گشت
    موفق باشيد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چگونه می توانید یک نابغه باشید؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-29-2013, 12:58 AM
  2. کودکان از چه سنی لحن منطقی را متوجه می شوند؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-26-2013, 07:26 PM
  3. اختلــال بیش فعـالی و کمبــود توجـــه
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 09-19-2013, 11:59 PM
  4. درموردعلاقه و توانایی آن رشته
    توسط شیرین97 در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 09-01-2013, 01:35 AM
  5. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-19-2013, 08:05 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد