پلیس جوان با خونسردی به سمت ماشین وزیر حمل و نقل کشور میرود و یک برگه جریمه تقدیم او میکند و گواهینامه او را میگیرد. یک تخلف رانندگی «ویت بارتا» را تا سر حد برکناری از وزرات حمل و نقل جمهوری چک برد. هرچند در نهایت جریمه پنج هزار کرونی و توقیف شش ماهه گواهینامه رانندگیاش تنها مجازاتهای او بودند. مسئولان محیط زیست هند هم از نایابشدن جغدهای این کشور در پی جوگیر شدن نوجوانان و جوانان هندی از تماشای هری پاتر و خرید این پرنده خبر دادند. در چین، همزمان با رونمایی دختر دوساله اما 45 کیلویی چینی، یک پیرمرد 102 ساله در این کشور، در یک برنامه تلویزیونی جوانان چینی را به مسابقه شنا با خودش دعوت میکند. همه این اتفاقات عجیب را بگذارید در کنار گروگان گرفتن مادر یک جوان آمریکایی به خاطر اینکه مادرش لباسهای او را اتو نکرده بوده. پلیس هم در یک عملیات ویژه بعد از شش ساعت مادر را آزاد میکند و فرزند ناخلف راهی زندان میشود. به قول قدیمیها آخرالزمانه!
1
بعید است تا به حال در یک آگهی استخدام دیده باشید که به جای دستمزد به شما سوسیس بدهند! اما در اشپیگل، روزنامه معروف آلمانی این اتفاق افتاده. همه چیز از بازنشستهشدن دکتر دهکده «لته» در شمال غربی آلمان شروع شده است. اهالی این دهکده که ظاهرا هرچقدر منتظر مانده بودند تا دکتری جدید برایشان بفرستند و این اتفاق نیفتاده بوده، به ناچار، خودشان آستینها را بالا میزنند و تصمیم میگیرند نمایندهای به شهر بفرستند تا آگهی استخدام یک دکتر را برای دهکدهشان در روزنامه بدهد. اما نقطه عطف ماجرا متن آگهی است که آن را تبدیل به عجیبترین آگهی در کل جهان میکند.
متن آگهی چیزی در مایههای این است که: « به یک دکتر برای دهکده 2200 نفری لته نیازمندیم. آقای راینگوف قصاب دهکده حاضر است برای دکتر دهکده هر روز گوشت و سوسیس بدهد. خانم فونک صاحب تنها مهمانسرای دهکده هم حاضر است یکی از اتاقهای مسافرخانهاش را به صورت رایگان در اختیار دکتر بگذارد. آرایشگر دهکده هم حاضر است هر هفته سر دکتر را اصلاح کند و نانوا به او هر صبح نان باگت تازه بدهد. گلفروش محله هم قول داده تا مطب دکتر را گلآرایی کند.» خلاصه در این آگهی همه به نوعی اعلام آمادگی کردند که خیری به آقای دکتر برسانند. بعد از چاپ این آگهی نه تنها مردم این دهکده، بلکه بیشتر مردم آلمان در انتظار دیدن دکتری هستند که حاضر است در ازای نان باگت و سوسیس برای طبابت عازم «لته» شود.
2
میگویند دود از کنده بلند میشود، اما عجیبترین مسابقه در لندن تمام این ضربالمثل قدیمی را زیر سؤال برد تا نشان بدهد همیشه هم از این خبرها نیست. 500 ماشین کلاسیک و قدیمی که تاریخ ساختشان همگی به قبل از سال 1910 برمیگشت، در لندن و در خط شروع مسابقه قرار گرفته بودند تا در یک رقابت عجیب با یکدیگر مسابقه بدهند. وقتی داور سوت آغاز را میزند، انواع و اقسام دود و سروصدا هست که به آسمان میرود. ماشینها با سرعت 20 الی 30 کیلومتر در ساعت تلوتلوخوران حرکت میکنند. همان اول کار چند ماشین کلا استارت نمیزنند و روشن نمیشوند. اوضاع باقی ماشینها هم چندان بهتر از این دسته نبود. هنوز چند دقیقهای از شروع مسابقه نگذشته بود که لاستیک یکی از ماشینها به طور کل از ماشین جدا میشود و برای خودش در خیابان میچرخد. در همین حال و هوا هم یکی از ماشینها آتش میگیرد و رانندهاش شانس میآورد که جانش را به خاطر این مسابقه از دست نمیدهد. کمکم همه نگران میشوند که با این وضع آیا اصلا ماشینی به خط پایان میرسد یا نه؟ تا اینکه اولین ماشین در نزدیکیهای خط پایان دیده میشود. اما از بخت بد در چند صد متری خط پایان خاموش میشود. راننده به مدد تماشاچیان، ماشین را چند متری هول میدهد و ماشین صدساله هم بالاخره به مقصد میرسد تا از آن همه اتومبیل قدیمی بالاخره یکی از آنها به زور هم که شده آبروداری کند.
3
مسئولان کشور نیوزیلند به اندازه تعداد آدمها راه حل برای کاهش جرم و جنایت در کشورشان انجام دادهاند، اما وقتی دیدند هیچ کدام افاقهای نکرده، در اقدامی عجیب تصمیم میگیرند از ولفگانگ آمادئوس موتزارت کمک بگیرند. ماجرا از وقتی شروع میشود که در یکی از خیابانهای اصلی پایتخت نیوزیلند مسئولان شهرداری بلندگوهایی نصب میکنند تا هر روز از اولین ساعات صبح تا چند ساعت پس از تاریکی هوا از آن موسیقی پخش شود. از آهنگهای دامبولی هم خبری نیست، فقط موتزارت. تا اینکه بالاخره مسئولان از کاهش 70 درصدی جرم در این طرح آزمایشی خبر میدهند. ظاهرا مردم صبحها با آرامش از خانه بیرون میآمدهاند و کاملا ریلکس، شب به خانههایشان برمیگشتهاند. مسئولان هم که کلی از این طرح جواب گرفته بودند، در عجیبترین تصمیمگیری، تمام شهرهای این کشور را موتزارت باران میکنند، به این امید که بساط جرم و جنایت در این کشور ریشهکن شود. اما فقط 48 ساعت از فراگیرشدن این طرح نگذشته بود که داد مردم درمیآید که به ما توجه نمیکنید، به اعصاب و روان خودتان رحم کنید. لااقل در بعضی ساعات موسیقی را قطع کنید و یا تنوعی در آن انجام دهید. اما مسئولان همچنان بر موتزارت اصرار دارند و میخواهند یک تنه با این آهنگساز نامدار اتریشی به جنگ جرایم نرم و سخت بروند.
4
مردم کشور چین ضربالمثلی دارند که در آن میگویند: هر کاری که فکرش را کنید از مادربزرگها برمیآید! چتربازترین مادربزرگ دنیا، در بارسلون اسپانیا کشف شد. این مادربزرگ که 77 سال از خدا عمر گرفته، تاکنون 903 بار در نقاط مختلف جهان پرش آزاد داشته. او که چند سالی بود به خاطر مشکل در زانوی پایش و پیری، از دنیای چتربازی خداحافظی کرده بود، بار دیگر در آستانه 80 سالگی در یک مسابقه پریدن با چتر از یک هواپیما نام خود را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کرد تا عجیبترین رکورد را به نام خود ثبت کرده باشد. رکوردی که البته به نظر میرسد با احترام به مثل چینیها عمرا مادربزرگ دیگری قادر به زدن آن باشد. این پیرزن اسپانیایی قبل از این رکوردهای عجیب و غریب دیگری هم از خود به جا گذاشته بوده. اگر بگویم، یکی از این رکوردها شنا در رودخانه خروشان بوده، باور میکنید؟ او حتی در 70 سالگی در مسابقات قهرمانی پرش آکروباتیک اسپانیا مقام آورده و جزو قهرمانان پیشکسوت این رشته به حساب میرود. خلاصه که ایشان الگوی ورزشی تمام مادربزرگان در اقصی نقاط جهان است.
5
آقا و خانم دوگار به میمنت و خوشی در شهر تنسی در ایالت آرکانزاس با هم زندگی میکنند. آنها معتقدند بهترین زمان زندگیشان، لحظه به دنیا آمدن بچههایشان است. تا اینجا هیچ چیز عجیبی در کار نیست. قبل از اینکه بگویم کدام اتفاق و جمله، این زوج را جهانی کرد، اگر اجازه بدهید نگاهی به منزل آنها بیندازیم؛ پنج اتاق خواب، دو آشپزخانه و هشت سرویس بهداشتی! یک بار دیگر دقت کنید، هشت گلاب به رویتان دستشویی. حالا حدس بزنید این همه امکانات رفاهی برای چیست؟ وقتی خانم دوگار در بیمارستان فرزند خود را به دنیا آورد، از مسئولان ثبت رکورد گینس تا فرماندار آرکانزاس در بیمارستان حاضر بودند.
آقای دوگار اما در گوشهای از بیمارستان در کنار 17 بچه بیشتر از همه سرش شلوغ بود. او بعد از تولد هجدهمین فرزندش به خبرنگاران گفت تصمیم گرفته است با همسرش رکورد پرجمعیتترین خانواده جهان را به نام خود ثبت کنند. او که ظاهرا درآمد خوبی هم دارد، میگوید از 23 سال پیش که مزدوج شده تا امروز به طور میانگین هر سال صاحب یک فرزند شده است.
6
سوسول تیم ورزشی را بدون شک باید تیم ماهیگیری انگلستان دانست. اقدامی که استفان پارک سرپرست این تیم انجام داد، آنقدر سروصدا به پا کرد که روزنامه گاردین در انگلستان در صفحه ورزشی خود اقدام او را مضحک و باعث تمسخر دانست. قضیه از این قرار است که اعضای تیم ماهیگیری انگلیس که در اردوی آمادگی برای المپیک 2012 به سر میبرند، به سرپرست تیم اعتراض میکنند که صدای مرغان دریایی تمرکز آنها را به هم میریزد و استراحت آنها را دچار اختلال کرده است. آقای پارک هم که احتمالا کلی با خودش فکر کرده چند قوش شکاری خریداری میکند و آنها را در اطراف کمپ و محل تمرین تیم قرار میدهد تا مرغهای دریایی بترسند و سروکلهشان آنجا پیدا نشود.
سروصدای این خبر تا آنجا رفت که وزیر ورزش بریتانیا این اقدام را شرمآور دانست و گفت: «اگر تمام این کارها را به خاطر یک مدال احتمالی طلا انجام میدهید، ما آن را به قیمت مسخره شدن نمیخواهیم.» با تمام اینها قوشها همچنان در نقش محافظ اعصاب و تمرکز تیم ملی ماهیگیری انگلستان، طلای المپیک را برای این تیم نشانه رفتهاند.
7
موشهای تانزانیایی فروتنانه جزئی از کاشفان مین در این کشور شدهاند. ابتدا به آمستردام میرویم. جایی که در حدود 50 نفر از مدافعان حقوق حیوانات در اعتراض به اقدام یک موسسه نظامی در تانزانیا که از موشها برای خنثیکردن مینهای باقیمانده در مناطق جنگی استفاده میکنند، اعتراض کردند. حالا به دارالسلام میرویم. جایی که یک موسسه از آموزش خنثیکردن مین به موشها خبر داد. داستان این گونه بود که این موشها بعد از گذراندن یک سری آموزشها در مناطق مینگذاری شده رها میشوند. آنها از روی بوی مواد منفجره، مینها را تشخیص میدهند و با تولید صدایی مخصوص، واحدهای خنثی کننده مین را مطلع میکنند تا آنها از راه برسند و مینها را غیرفعال کنند. این عملیات خطرناک موشها برایشان یک جایزه ویژه هم در بر دارد. آنها در ازای یک روز کاری، یک موز پاداش میگیرند، هرچند بعضی از آنها هم بر اثر انفجار مینها کشته میشوند و در حسرت همان یک موز هم میمانند.
مسئولان این موسسه تانزانیایی در جواب تجمع اعتراضی در هلند، میگویند این کار تنها برای نجات جان انسانهای بیگناه دیگر در این کشور است و کاری که موشها در دو ساعت از این عملیات ویژه انجام میدهند، با انجام آن توسط یک انسان در یک روز کامل برابری میکند. فعلا که موشها در تانزانیا مشغول به کار هستند و 50 نفر معترض در هلند هم در سر کار و بار خودشان.
8
عجیبترین اما وحشتناکترین اتفاق وقتی فاش شد که یک گروه از گردشگران ترکیهای دهکدهای را کشف کردهاند که نیم بیشتری از اهالی آن به دلیل سرطان ریه و شکم جان خود را از دست میدهند. مردم این دهکده به توریستها گفتهاند که دولت ترکیه از سال 2004 از اتفاقاتی که در این دهکده میافتاده مطلع بوده و در یک برنامهریزی ویژه آنها را از دهکده قبلی به این مکان آوردهاند، اما ظاهرا این سرطانها ژنتیکی است و نقل مکان هم فایدهای نداشته. تمام دو هزار و 350 نفر ساکن در این دهکده مخوف در انتظار ابتلا به سرطان هستند و حتی مراقبتهای پزشکی هم نمیتواند آنها را از این سرنوشت از پیش تعیین شده فراری دهد. تعداد افراد مبتلا به سرطان در این دهکده - که در رسانههای ترکیه به دهکده سرطان معروف شده - 600 تا 800 بار بیشتر از استاندارد جهانی سرطان است. دیدن چهرههای مردم این دهکده از تلویزیون، احساسات مردم را در سراسر دنیا نسبت به سرنوشت این دهکده مرموز و سرطانی تحریک کرده است. همه منتظرند تا ببینند در نهایت چه اتفاقی قرار است برای این مردم رخ دهد. مسئولان ترکیه در اولین اقدام 250 نفر از افرادی را که آزمایشات نشان میداد هنوز سالم هستند، از این منطقه خارج کرده است.