ازدواج موقت و خواندن صیغه محرمیت، جزء قوانین سنّتی و دینی اسلام است که از سالهای پیش نیز در ایران رواج داشت. البته سنّی ها، این قانون را منع کرده اند، در حالی که در شیعه ها همچنان قابل اجراست.


ازدواج موقت و خواندن صیغه محرمیت، جزء قوانین سنّتی و دینی اسلام است که از سالهای پیش نیز در ایران رواج داشت. البته سنّی ها، این قانون را منع کرده اند، در حالی که در شیعه ها همچنان قابل اجراست.

برای مدّت پنج سال، آرایشگری به نام مریم، و کریم فروشنده لوازم خانگی، عاشق یکدیگر بودند. آنها مخفیانه در خانه ای که کریم با والدینش زندگی می کرد، همدیگر را می دیدند. در جامعه ی ما که متأسفانه دختر و پسر بدون اطلاع والدین خود و هیچ محرمیتی با یکدیگر در ارتباط هستند، آنها قانوناً زن و شوهر بودند، بله، ازدواج موقت.

ازدواج موقت و خواندن صیغه محرمیت، جزء قوانین سنّتی و دینی اسلام است که از سالهای پیش نیز در ایران رواج داشت. البته سنّی ها، این قانون را منع کرده اند، در حالی که در شیعه ها همچنان قابل اجراست. به نوعی که در تاریخ کهن، شیعیان نیز، این راه برای کسانی اعمال می شد که دوست داشتند با کسی "س ک س" کنند ولی گناه نکنند.

مریم و کریم به دلایلی منطقی دست به این کار زدند، برای مثال، "ما هم در ارتباطیم و نمی خواهیم به دردسر بیفتیم"، مریم که ۳۱ سال دارد می گوید:"شاید یکی از مهمترین دلایل ما این بود که اگر در خیابان برای ارتباط نامشروع دستگیر شویم، سندی مبنی بر محرم بودنمان داشته باشیم".

ازدواج آنها، بسیار ساده بود. آنها با دردست گرفتن عکس و مدارک خود به یکی از دفاتر ازدواج مراجعه و حتّی برای امضاء سند صیغه خود، مخفیانه و بدون اینکه به کسی بگویند، این کار را کردند. مریم در سنّ ۱۵ سالگی بالاجبار زن یک مرد معتاد و زن باز شده بود که بالاخره با وجود تمام سختی ها، بعد از ۹ سال طلاق گرفت. بنابراین برای ازدواج موقت، احتیاجی به اجازه ی پدر خود نداشت.

در ازدواج موقت، زوجین از مدتّی کوتاه تا ۹۹ سال می توانند محرم هم باشند، حتّی در این میان مقدار مهریه و ... را نیز تعیین می کنند، امّا آنها ترجیحاً، مدّت شش ماه را انتخاب کردند تا بعدها دوباره صیغه را تمدید کنند.

یکی از دلایلی که مریم تمایلی به صحبت با ما در مورد صیغه و فاش شدن آن نداشت، این است که درایران با وجود قانونی بودن این رویه، باز هم از قدیم تا کنون به صیغه به دید بدی نگاه می کنند، مخصوصاً اگر در مورد زنی که دختر نباشد و طلاق گرفته باشد، انجام گیرد، وی را عموماً به چشم یک فاحشه می بینند! در ایران طلاق یا دختر نبودن یک زن، گناه عرفیست! نه دینی! این درحالیست که با همین افکار غلط و واهی در اجتماع، خیلی ها ترجیح می دهند بدون انجام صیغه، مخفیانه با یکدیگر رابطه داشته باشند تا مورد اتّهام قرار نگیرند.

جالب است که امروزه حتّی برخی جمعیّت زنان و مسئولین مملکتی بارها و بارها در دستگاههای قانونی، موضوع رواج و جا افتادن فرهنگ ازدواج موقت را مطرح کرده اند، از آنجاییکه ۶۵% مردم ایران را جوانان تشکیل می دهند، از طرفی بیشتر آنها با وجود هجوم بیکاری و توّرم شدید اقتصادی و بحران جهانی، توانایی ازدواج دائم را ندارند، خود به عنوان راهی قانونی برای ارضای جنسی و عدم شیوع عواقب آن تحت بررسی قرار گرفته است.

شهلا شرکت، نویسنده ی ماهنامه زنان، می گوید: "اوّل اینکه با وجود ازدواج موقت، روابط مردها و زنان، راحت تر می شود، دوّم، آنها نیازهای جنسی خود را برآورده می کنند، سوّم، به ************ به عنوان گناه نگاه نمی کنند، چهارم، جوانان این همه انرژی بیهوده برای پرسه زدن در خیابان هدر نمی کنند و در آخر اینکه، سنّت نامعقول، باکره بودن تا حدی محود می شود".

از نظر برخی مسئولین، واقعاً ازدواج موقت نه تنها اشکالی ندارد، بلکه از روابط نامشروع نیز جلوگیری می کند، آنها معتقدند، این رابطه چیزی شبیه پارتنر بودن دختر و پسر در دیگر جوامع است، با این تفاوت که قانونی و شرعیست.
حتّی امروزه هواداران ازدواج موقت برآنند تا بتوانند راهی پیدا کنند تا بچّه ی نتیجه ی این نوع ازدواج، مثل ازدواج های معمولی، از ارث پدر، بهره مند شود.

البته به ندرت و تنها گاهی اوقات، صیغه ی محرمیت برای زن و مردی که مجبورند در یک خانه یا یک محلّ کار کنند (بدون انجام رابطه ی ************)، خوانده می شود. این درحالیست که کماکان، جامعه و عوّام هنوز دید منفی خود را نسبت به این مسئله حفظ کردند و به هیچ وجه از رواج این نوع ازدواج حمایتی نمی کنند.
طیّ مقاله ای بنام "امید جوان" در یک هفته نامه، هزاران نامه و تلفن های پشت سرهم در مورد اعتراض و یا نظردهی به این موضوع اعلام شد!

شرح آن به این صورت بود:"من جوانی ۲۳ ساله هستم"، (نام خود را ذکر نکرد)، "اگر من با یک خانم جوان صیغه محرمیت سه ساله بخوانم و ازدواج موقت کنم، آیا کسی بعد از من حاضر به ازدواج به وی خواهد شد؟، آیا بعد از من، مردها به دیده بد و حقارت برای آشنایی با این خانم نگاه می کنند؟"
یا تلفن دیگری به این شرح:"کسانی که از ازدواج موقت دفاع می کنند، نمی فهمند که با این کار هر مرد زن داری زنی را صیغه می کنند و فحشاء و بی بند و باری بنیاد خانوادگی را سست می کنند؟ چه کسی مسئول بچّه ی بدنیا آمده از این نوع ازدواج است؟ چه کسی حاضر است برای وی پدری کند؟"

نوسینده چنین گفت: "حقیقت این است که هر مرد و زن جوانی نیاز به ************ دارند. اگر در قالب و با رعایت احکام اسلامی این نیاز تأمین شود، جلوی فحشاء و فساد به نوعی گرفته می شود".
حتّی برخی آنها در مورد مشکل بچّه های حاصل از این ازدواج نظر دادند، بطور مثال، "می توان از روش های ضد بارداری استفاده کرد"

این بار اوّلی نیست که در ایران صحبت از ازدواج موقت می شود، در سال ۱۹۹۰ نیز این موضوع توسط مقامان مطرح و تا حدّی از آن طرفداری شد، چرا که با وجود بی بند و باری های موجود در کشورهای غربی، از آن به عنوان راهی برای جلوگیری و شیوع فحشاء در ایران مطرح شد.

یکی از مشکلاتی که مجلس با رواج این موضوع مطرح و با تصویب آن مخالفت کرد این بود که یک مرد می تواند چندین ازدواج موقت با چند نفر در یک زمان داشته باشد، در عین حال نیز مجاز است تا ۴ زن دائم داشته باشد و هر وقت که بخواهند هر کدام را رها کنند! این درحالیست که زن ها از هیچ کدام از این اختیارات برخوردار نیستند و این کار برای آنها عرفا" و شرعا" ممنوع است.

مسئولین بر این عقیده اند که اگر این موضوع بخواهد اجرا شود باید طی زمان، تمام عواقب آن را بررسی و برای هر کدام پاسخی منطقی و معقول ارائه گردد، مثل، خود رابطه ی نزدیکی، راههای جلوگیری از بارداری و بیماری های مقاربتی، جلوگیری از لطمه های روحی و تفاهم در نوع روابط اعم از مذهبی، سنّتی و خانوادگی.

و حالا ادامه داستان مریم و کریم:
کریم در طی مدّت ازدواج موقت خود با مریم، تنها هر از چند گاهی خرید های کوچکی برای او می کرد و خرجی کمی به او می داد. امّا از هدیه ای که قول داده بود به مناسبت روز ازدواجشان به او بدهد، خبری نشد. روز اوّل به او گفته بود که او زیباترین زن برای اوست، ولی از آن روز به بعد دیگر این کلام را از دهان او نشنید! ، مریم گاهی اوقات خانه ی کریم را تمیز می کرد و برادرهای او را می دید و به دیدن مادر خودش می رفت که دوبار طلاق گرفته بود و بالاخره برای بار سوّم موفق به یک زندگی ثابت شده بود، این درحالیست که کماکان آنها ازدواج خود را حتّی از مادر مریم نیز مخفی کرده بودند. مریم می گفت: "درست است که مادرم از صیغه ی ما بی خبر بود، امّا فهمیده بود که یک مردی در زندگی من هست، و همیشه آرزو داشت که با او ازدواجی ثابت و دائم داشته باشم."

در حقیقت، مریم و کریم، در معنای واقعی رابطه ی زن و شوهری را نداشتند. مریم به درستی کار خود شک کرده بود و آنقدر ترسیده بود که حتّی حاضر به افشای نام های کوچک خود و همسرش نشد. ( این اسامی واقعی نیست )

در پنجمین سال رابطه، کریم دیگر کمتر به او زنگ می زد. مریم به یک فال گیر مراجعه کرد و او به مریم گفت که کریم ازدواج کرده است. مریم این موضوع را با وی مطرح کرد و متأسفانه کریم گفت که همه چیز تمام شده است و صیغه ی آنها باطل! او با یک دختر باکره ای که خانواده ی کریم برایش خواستگاری کردند، ازدواج کرد.
البته از اوّل، کریم به مریم گفته بود که به خاطر مطلقه بودن مریم، او هیچ وقت نمی تواند با او ازدواج دائم کند، ولی مریم با خود فکر کرد شاید با مهربانی و رفتارش، نظر وی را تغییر دهد.

مریم آنقدر به کریم وابسته بود که حاضر بود باز هم با وجود همسر دائمش، زن موقت او باقی بماند، امّا کریم قبول نکرد.
"شاید ازدواج موقت، خوب باشد ولی من دیگر حاضر به این کار نیستم و ترجیح می دهم هر چه سریعتر ازدواج دائم کنم"