نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: اضطــراب جـدایی در کــودکــان

2101
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    برطرف کردن استرس جدایی در بچه ها

    بد‌ترین روش برای جدا کردن کودک از خود، باج دادن به اوست. اگر فرزندتان در مهمانی، اتوبوس، مترو یا حتی منزل به شما می‌چسبد سعی نکنید با دادن وعده اسباب‌بازی، شکلات و... او را از این کار بازدارید. باج دادن باعث می‌شود کودک هربار موقع بیرون رفتن یا جدا شدن از شما انتظار پاداش داشته باشد. بازی‌های ساده‌ای مانند قایم موشک می‌تواند فرزند شما را به رفت‌ و آمد‌های‌تان عادت دهد.


    «هربار که حرف مهمانی رفتن می‌شود، از تصور جار و جنجالی که دختر سه‌ ساله‌ام به پا می‌کند، چهار ستون بدنم به لرزه می‌افتد. وقتی یادم می‌افتد که هربار با دیدن دوست‌ها و آشنایان چطور به من می‌چسبد، به پا یا گردنم آویزان می‌شود و حاضر نیست حتی برای یک لحظه از من جدا شود، دلم می‌خواهد از خیر مهمانی رفتن بگذرم و اصلا تا وقتی این مشکل حل نشده پایم را از خانه بیرون نگذارم.»
    تصویر بچه‌ای که در مهمانی و خیابان و... به مادر یا پدرش می‌چسبد یا موقع روبه‌رو شدن با غریبه‌ها پشت والدینش قایم می‌شود، آنقدر‌ها دور از ذهن نیست. چسبیدن کودک به والدین و ترس او از جدایی، واقعیت روزمره زندگی پدر‌ و مادرهایی است که فرزند یک تا 3 ساله دارند زیرا یکی از مراحل طبیعی رشد کودکان در این سن محسوب می‌شود. اما مرز باریکی میان اضطراب طبیعی ناشی از جدایی و چسبیدن بیش از حد وجود دارد. آیا می‌دانید این مرز کجاست و چطور باید بدون هرگونه آسیب روحی به کودک او را از خودتان جدا کنید؟


    پدر، مادر شما مقصرید

    ترس ناشی از جدا شدن از والدین معمولا حوالی 18 ماهگی به‌وجود می‌آید و اغلب واکنشی طبیعی است که بعد از به‌راه افتادن کودک بروز می‌کند. بچه‌ها در این سن میل به استقلال دارند اما این روند گاهی چنان ترسناک به ‌نظر می‌رسد که کودک به والدینش پناه می‌برد تا کمی از اضطرابش کم شود. اضطراب جدایی اگر توسط پدر و مادر به‌ شیوه صحیحی مدیریت شود، در 3 سالگی برطرف می‌شود اما مشکل از اینجا شروع می‌شود که والدین راه برخورد درست با این مسئله را نمی‌دانند و اضطراب طبیعی کودک را تبدیل به اختلالی می‌کنند که هم خودشان و هم کودک را قربانی خواهد کرد. جالب است بدانید که ژنتیک و نقل مکان و تغییر محیط هم می‌توانند بر اختلال جدایی دامن بزنند اما باز هم به گفته روان‌شناسان والدین و روش‌های نادرست تربیتی‌شان تقصیرکارترند.


    بدون مامانم هرگز!

    چسبیدن به والدین و اضطراب جدایی زمانی تبدیل به یک بحران می‌شود که کودک به سن مدرسه یا مهدکودک رسیده است. اینجاست که به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شود و حاضر نیست دست مادر یا پدرش را‌‌ رها کند و بدون جیغ و داد هیستریک چند دقیقه تنها بماند. عادت دادن کودک به تنها ماندن و عادت دادن خودتان به سر و صداهای او راه‌حل اساسی این مشکل است. پس اگر بچه‌ای دارید که بیش از حد به شما می‌چسبد و به قول اطرافیان کمی لوس شده است، بهتر است خودتان را برای یک قشقرق حسابی آماده کنید و بعد او را در جریان قرار دهید که قرار است چند دقیقه در جمع یا چند ساعت در خانه تنهایش بگذارید و به امور شخصی خودتان برسید.

    شنیدن صدای گریه کودک یا دیدن اشک‌هایی که روی صورتش می‌غلتد منظره خوشایندی نیست و شاید وجدان‌تان را به درد بیاورد اما یادتان باشد که دارید او را برای یک زندگی مستقل در دوران بزرگسالی آماده می‌کنید پس مطابق این دستورالعمل رفتار کنید.

    قدم اول: بدون اطلاع کودک و بهانه ریختن ترس او از جمع، او را یک‌دفعه‌‌ رها نکنید و تنها نگذارید. قبل از این‌که بروید برنامه‌تان را به زبان ساده برایش توضیح دهید و به او بگویید که در این مدت چه کارهایی می‌تواند بکند. پسر یا دختر کوچک شما باید در نبودتان احساس امنیت و آرامش کند و با مشکلی مواجه نخواهد شد. یادتان باشد اگر بدون خبر کردن کودک، ناگهان او را در یک جمع یا در خانه تنها بگذارید، از این به بعد هیچ‌وقت به شما اطمینان نمی‌کند و دائما به شما می‌چسبد.

    قدم دوم: به‌طور قطع پسر یا دختر کوچک شما که همیشه به شما چسبیده بوده به این سادگی‌ها راضی نمی‌شود و به داد زدن یا اشک ریختن متوسل می‌شود. در این شرایط دوباره برنامه‌تان را توضیح دهید و برای آرامش خودتان زیر لب تکرار کنید: «می‌دونم به خاطر این‌که خیلی دوستم داره و می‌خواد کنارش باشم اینجوری گریه می‌کنه ولی من چند دقیقه کنارش نیستم و بعد دوباره پیشش برمی‌گردم تا با هم باشیم.»

    قدم سوم: این جریان به خصوص در دفعات اول ممکن است بیشتر از آن چیزی که فکرش را می‌کنید طول بکشد. سعی کنید عصبانی نشوید و احساس کودک از اینکه بودن در کنار شما را به هر کار دیگری در این دنیا ترجیح می‌دهد، درک کنید. با این حال اصلا برنامه‌تان را به تعویق نیندازید و آن را همانطور که برایش توضیح داده بودید، اجرا کنید.

    قدم چهارم: اگر سه گام بالا را به‌درستی انجام داده باشید، کودک کم‌کم دوری از شما را می‌پذیرد و یاد می‌گیرد که تنها ماندن آنقدر‌ها هم ترسناک نیست. در این مرحله شما با تشویق او می‌توانید این رفتار درست را تقویت کنید و چسبی که فرزندتان را برای چند ماه یا چند سال به شما وصل کرده بود، بکنید. برای تمجید از کودک از عبارت «تو دیگه بزرگ شدی» استفاده کنید و شاهد معجزه آن باشید.


    کوچولوهای حقه‌باز

    از آنجا که جدا شدن از پدر یا مادر برای بچه‌ها چندان خوشایند نیست، وقتی می‌بینند با گریه و داد و نق زدن راه به جایی نمی‌برند، ممکن است از روش‌های دیگری مثل تمارض به بیماری و بدحالی استفاده کنند. این مسئله اغلب در مورد کودکانی صادق است که در زمان بیماری اجازه دارند کارهایی را که در مواقع عادی برای‌شان مجاز نیست، انجام دهند. برای این بچه‌ها بیماری موقعیتی جالب‌تر و امن‌تر است که برای چسبیدن به والدین از آن استفاده می‌کنند. تاحد امکان گول این رفتار را نخورید و برنامه‌تان را بدون کمترین تغییری انجام دهید. در ضمن هنگام بیماری از توجه بیش از حد به کودک خودداری کنید تا بعدا دچار این دردسر‌ها نشوید.


    می‌چسبم چون کمرو‌ هستم

    از اضطراب جدایی و وابستگی بیش از حد کودک به والدین که بگذریم، چسبیدن کودک به والدین به‌ویژه در جمع و مهمانی و... می‌تواند ناشی از کم‌رو بودن کودک باشد. این بچه‌ها ممکن است در منزل خیلی هم شلوغ، پر سر و صدا و حتی پر‌حرف باشند اما وقتی وارد یک جمع غریبه می‌شوند، ترجیح می‌دهند پشت پدر یا مادرشان قایم شوند و با هیچ‌کس سلام‌علیک نکنند. در این شرایط گفتن جملاتی از قبیل «زود باش به عمو سلام کن» به‌خصوص اگر با چاشنی زور و اجبار همراه شود، نتیجه عکس داده و چسبی که کودک را به والدینش چسبانده است، محکم‌تر می‌کند. اگر چسبیدن کودک‌تان به شما در یک جمع آشنا یا ناآشنا ناشی از خجالت و کم‌رویی است، به‌هیچ عنوان به او برچسب نزنید.

    همین که وارد مهمانی می‌شوید دست روی شانه‌اش نگذارید و وقتی در پاسخ به احوالپرسی‌های دیگران پشت شما قایم شد، نگویید: «بچه‌ ما کمی خجالتیه. به خاله کوچکش رفته!» چرا که این روش تنها به تقویت خجالت او کمک می‌کند و بهانه‌ای دستش می‌دهد که بیشتر به شما بچسبد. حمایت شما از خجالتی بودن او هم یکی از راه‌های غلطی است که والدین بسیاری از آن استفاده کرده‌اند و می‌دانند که به ناکجاآباد ختم می‌شود. پس برای فرزندتان ارزش قائل شوید و با معرفی کردن او به دوستان جدید، حضور در جمع‌های دوستانه، شعرخواندن، کاردستی درست کردن همراه با گروه دوستان هم‌سن و سال و... خجالت او را از بین ببرید. در ضمن سعی کنید در دفعات اول همبازی‌ای برای فرزندتان پیدا کنید که از خودش کوچک‌تر باشد تا دختر یا پسرتان احساس تسلط بیشتری بر اوضاع داشته باشد و برای مقابله با ترسش، به شما پناه نیاورد.


    اضطراب جدایی و راه‌های درمان آن

    اضطراب جدایی یک موضوع مشترک میان کودکان است که در دوران پیش دبستان در برخی از آن‌ها بروز می‌کند. این حالت اگر 4-3 دقیقه طول بکشد نشانه دلبستگی سالم و ایمن کودک به پدر و مادرش است اما وقتی طولانی می‌شود و به‌حالت مزمن در می‌آید، مشکل‌ساز خواهد شد. این اختلال در کودکان ممکن است با علائم کلامی و جسمانی ظاهر شود. کودکی که دچار این اختلال شده، هنگام جدا شدن از والدینش سردرد یا دل درد می‌گیرد و حالت تهوع یا استفراغ پیدا می‌کند. او حتی گاهی اضطراب خود را با فریاد زدن، التماس کردن و پا به زمین کوبیدن نشان می‌دهد یا حتی از شب قبل دچار کابوس‌هایی می‌شود که موضوع اصلی آن جدایی از والدین است. عادت دادن کودک به تنهایی باید از 6 ماهگی آغاز شود وگرنه کودک در حوالی 4-3 سالگی همچون چسب به پدر و مادرش می‌چسبد و تنها گذاشتنش آنقدر ساده نخواهد بود.

    بد‌ترین روش برای جدا کردن کودک از خود، باج دادن به اوست. اگر فرزندتان در مهمانی، اتوبوس، مترو یا حتی منزل به شما می‌چسبد سعی نکنید با دادن وعده اسباب‌بازی، شکلات و... او را از این کار بازدارید. باج دادن باعث می‌شود کودک هربار موقع بیرون رفتن یا جدا شدن از شما انتظار پاداش داشته باشد. بازی‌های ساده‌ای مانند قایم موشک می‌تواند فرزند شما را به رفت‌ و آمد‌های‌تان عادت دهد. با قایم شدن پشت در یا پنهان کردن خودتان در کمد و انجام این قبیل بازی‌های پرجنب و جوش کودک اطمینان دوباره دیدن افرادی که دوست‌شان دارد را تجربه خواهد کرد. البته اگر علائم جسمانی ناشی از اضطراب جدایی در دختر یا پسر کوچک شما شدید است، باید از یک مشاور کمک بگیرید.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    اضطــراب جـدایی در کــودکــان

    باید در نظر داشت قرار گرفتن در معرض استرس، بیماری یا فوت یکی از اطرافیان نزدیک و مهم برای کودک یا نوجوان، تغییرات مهم در زندگی مثل تغییر مدرسه، محل زندگی یا بیماری خود کودک عواملی هستند که به تشدید این مشکل دامن می زنند.


    «پدر و مادر «هستی» هر دو کارمند بودند و از صبح تا بعدازظهر نمی توانستند در کنار او باشند و مجبور بودند او را به مهد کودک ببرند اما از دو سال پیش که تصمیم به این کار گرفته بودند چندان موفق نبودند چون او هر روز صبح گریه می کرد و نمی خواست به مهد برود. وقتی هم می رفت چندان در فعالیت های مهد کودک مشارکت نمی کرد.
    این درحالی بود که مربیان مهد معتقد بودند او بچه باهوشی است و اگر بخواهد بهتر از خیلی بچه های دیگر عمل می کند. هستی تا سه سالگی پیش مادربزرگش بزرگ شده بود و به قول پدر، مادربزرگ او را خیلی لوس کرده بود چرا که همه خواسته های او را برآورده می کرد. مادر و پدر هستی خیلی نگران بودند چون حتی در یک کلاس نقاشی که عصرها همراه مادر می رفت فقط در صورتی حاضر بود سر کلاس بنشیند که مادر هم با او سر کلاس برود.»

    هستی نمونه ای از کودکانی است که با اضطراب شدیدی در جدا شدن از اطرافیان نزدیک خود روبرو هستند. واقعیت آن است که جدایی از کسانی که به آنها احساسی داریم برای هر کس و در هر سنی که باشد تجربه آسانی نیست.
    همه ما کم و بیش و در هر سنی که باشد تجربه آسانی نیست. همه ما کم و بیش در طول زندگی تجاربی از این دست داشته ایم؛ تجاربی گه گاه سخت و دردناک و البته شاید در عین حال متحول کننده اما تصویر آشنایی برای بسیاری از ما حداقل تا سال های نه چندان دور، اشک ها و لبخندهای کودکان در آغاز مدرسه بوده است. عده ای از بچه ها که تا روزهای قبل با شور و شوق فراوان کیف و لباس تهیه کرده اند در لحظه جدا شدن از والدین دچار ترس و دلهره، وصف ناشدنی می شوند؛ به پدر یا مادر می چسبند، گریه می کنند، حاضر نیستند از او جدا شوند و اگر هم جدا شوند گرفته و غمگین در کلاس می نشینند و البته بعضی هم مثل همکلاسی سال اول دبستان من از کلاس و مدرسه فرار می کنند. اگرچه در سال های اخیر با وجود مدارس پیش دبستانی شیوع این موارد کمی کمتر شده است، همچنان به عنوان یکی از شکایت های رایج والدین مطرح است. نزدیک شدن فصل مدارس بهانه ای است تا این موضوع را جدی تر مورد بررسی قرار دهیم و شاید دیگر امتناع کودکان و نوجوانان از مدرسه را تنها دلیل تنبلی و بهانه گیری آنان ندانیم. شاید پای اضطراب و دلهره ای جدی در میان باشد.

    تعریف اضطراب جدایی
    اضطراب به خودی خود پدیده ای سالم و طبیعی است که در روندت رشد همه ما اتفاق می افتدو فقط زمانی از آن به عنوان اختلال یاد می کنیم که در یک سن نامتناسب و نیز شدید باشد. همه بچه ها در حدود هشت الی نه ماهگی به بعد به اصطلاح «غریبی می کنند» یعنی با دیدن افرادی که برای آنها آشنا نیستند، گریه می کنند کهگاهی آنقدر شدید است که والدین را عصبی می کند اما در حقیقت این علامتدر کودکان نشانه مرحله ای طبیعی و بهنجار از رشد کودک است و علامت اینکه آنها توانسته اند میان مراقبان خود و سایرین تمایز قائل شوند. همراهی والدین با کودک در این مرحله به او کمک می کند با اطمینان قابل توجهی از این مرحله حساس رشدی عبور کند. در حالت معمولی این اضطراب طبیعی کودک در حدود هجده ماهگی بسیار کم می شود و واکنش های خفیف تری در برابر روبرو شدن با غریبه ها نشان می دهد.
    والدینی که از لحاظ کمی و کیفی حضور کافی دارند و احساس ترس و اضطراب کودک را در این سن می پذیرند و با در آغوش گرفتن و موجه و طبیعی جلوه دادن احساس او حمایت می کنند به گذر از این مرحله کمک خواهند کرد و بالعکس والدینی که در برابر این بی تابی و بی قراری دستپاچه و عصبی می شوند و با خشونت رفتار می کنند یا بالعکس به حمایت بیش از حد از کودک اقدام می کنند و اجازه رویارویی تدریجی کودک با اطرافیان را به او نمی دهند، گذر کودک از این مرحله را سخت می کنند. در این صورت کودک به نوعی در این ترس و اضطراب باقی می ماند، حالتی که شکل شدت یافته آن اختلال اضطراب جدایی نامیده می شود.

    نظریه دلبستگی
    بالبی، نظریه پرداز معروف در زمینه رشد کودک، رابطه عاطفی عمیق به ویژه بین مادر و کودک را دلبستگی می نامد که البته آن را می توان به هر رابطه عمیق بین دو فرد که برای یکدیگر مهم هستند تا حدی تعمیم داد. بر این اساس دو نوع مهم دلبستگی ایمن و ناایمنی ممکن است در کودک شکل بگیرد. در دلبستگی ایمن کودک دنیای پیرامون خود را پیش بینی پذیر، امن، حمایت کننده و آرامش بخش می داند که در واقع ناشی از تجربه ای است که با اولین مراقبین زندگی خود (به ویژه پدر و مادر) داشته است.
    مراقبینی که این حمایتگری و توجه به موقع و کافی به نیازهای او را نشان داده اند. شرایط برعکس این حالت یعنی مراقبینی که به نیازهای کودک توجه کافی ندارند یا فقط هر وقت که خودشان آماده و سرحال باشند به کودک توجه می کنند. بنابراین سبب می شوند کودک تصور کند دنیا چندان یا شاید اصلا قابل اتکا و قابل پیش بینی نیست و در این صورت یا به طور کلی نسبت به بزرگترهای خود بی تفاوت و بی احساس می شوند یا همیشه برای نگه داشتن آنچه از نظر آنها در هر لحظه ممکن است از دست برود مصرانه تلاش کنند. همان حالتی که در اختلال اضطراب جدایی نیز می بینیم. نظریه پردازان دلبستگی معتقدند این الگوهای دلبستگی ایمن و ناایمن،ميگنا دات آي آر که در نوزادی و کودکی پایه گذاری می شود، به نوعی در همه رابطه های بعدی فرد در نوجوانی و بزرگسالی تقریبا به شکل مشابهی تکرار می شود.

    علائم اختلال اضطراب جدایی
    اختلال اضطراب جدایی یکی از اختلال های رایج در بین کودکان است. نشانه های اصلی این اختلال را می توان به صورت زیر ذکر کرد:
    1- کودک وقتی احساس می کند جدایی نزدیک است یا درست در لحظه جدایی گریه می کند یا سایر علائم ناراحتی را نشان می دهد.
    2- وقتی پدر یا مادر بیرون هستند کودک هر طور شده، حتی از طریق تلفن تماس خود را با پدر و مادر حفظ می کند.
    3- بچه های کوچکتر مبتلا به این اختلال همواره نگران این هستند که والدین یا نزدیکان شان صدمه یا آسیب ببینند.
    4- کودک در موقع خواب از دیگران می خواهد کنار او بمانند و نمی تواند در اتاق خوابش تنها بخوابد.
    5- معمولا از مدرسه رفتن امتناع می کند.
    6- بچه های بزرگتری که این مشکل را دارند بیشتر شکایت های جسمانی دارند.
    در ضمن اغلب برای اینکه در کنار والدین بمانند از رفتن به اردو یا بیرون رفتن با دوستان اجتناب می کنند.

    دلایل بروز اختلال اضطراب جدایی
    1- ژنتیک: پاره ای از کودکان به طور ژنتیکی دارای خلق و خوی حساس تر و مضطرب تری هستند که آمادگی آنها را برای این مشکل زیادتر می کند. در ضمن زمینه ارثی چنین مشکلی در پدر، مادر یا اطرافیان نزدیک بر بروز آن تاثیرگذار است.

    2- روش های فرزندپروری: پیش از این و در توصیف این مشکل درباره نقش والدین در بروز آن سخن گفتیم. در واقع والدین بسیار سهل گیر که به همه خواسته های کودک تن در می دهند و نیز والدین بسیار سختگیر هر دو احتمال بروز اختلال اضطراب را افزایش می دهند.

    3- ساختار خانواده: نبود کمی و کیفی والدین، یا حضور خانواده هایی که پیوستگی، حمایت، گرمی و صمیمیت در آنها کم است و خانواده قادر نیست تعارض ها و تنش های احتمالی را به طور مناسبی حل کند در بروز بسیاتری اختلالات از جمله این اختلال موثر شناخته شده اند.
    بعضی دیگر از ساخت های خانواده که در این زمینه مؤثر شناخته شده اند عبارتند از: - بزرگ شدن کودکان با افرادی که از حوصله و صبوری لازم در برخورد با بچه ها برخوردار نیستند.
    - نبود یکی از والدین به دلیل طلاق، فوت یا کار زیاد
    - بزرگ شدن در خانواده های پرجمعیت، محله های فقیر یا دارای سطح اقتصادی
    - اجتماعی پایین. البته باید در نظر داشت قرار گرفتن در معرض استرس، بیماری یا فوت یکی از اطرافیان نزدیک و مهم برای کودک یا نوجوان، تغییرات مهم در زندگی مثل تغییر مدرسه، محل زندگی یا بیماری خود کودک عواملی هستند که به تشدید این مشکل دامن می زنند.

    درمان
    رویکردهای مختلفی در درمان اختلال اضطراب جدایی مورد استفاده قرار می گیرد که بعضی از آنها بر خود کودک یا نوجوان، بعضی بر خانواده های آنان و بعضی بر هر دو تمرکز دارند. با اینحال باید در نمظر داشت از آنجایی که این اختلال تا قبل از هجده سالگی و در واقع درباره کودکان و نوجوانان مطرح است، همواره یک اصل کلی را در مورد چنین اختلالاتی باید در نظر داشت و آن اصل کلی دخیل کردن والدین در فرایند درمان است چون این والدین هستند که مسئولیت آمد و رفت آنها را برعهده دارند و هزینه های احتمالی درمان را پرداخت می کنند. بنابراین برای جلب همراهی بیشتر آنان لازم است آنها را در جریان فرایند درمان قرار دهیم.

    درمان های متمرکز در کودکان و نوجوانان
    بازی درمانی در مورد کودکان کم سن و سال تر و درمان شناختی رفتاری و گروه درمانی و درمان هایی با رویکردهای دیگر همچون روان تحلیلی در مورد کودکان سنین بالاتر و نوجوانان در این زمینه مؤثر است.
    اصل کلی در همه این درمان ها آن است که کودک افکار و احساسات خود در این زمینه و سایر نگرانی هایش را برون ریزی کند و با کمک یک متخصص، هر چه بیشتر با آنها آشنا شود و در کنار آن، به طور مستقیم و غیرمستقیم مهارت های لازم برای برخورد مناسب با ترس ها و اعتماد به نفس و توانمندی تحمل و کنار آمدن با نگرانی های خود را بیاموزد. کودکان و نوجوانان در گروه آگاه می شوند فقط خودشان نیستند که این مشکل را دارند و همین همدلی برای آنها کمک کننده است.

    درمان های متمرکز بر والدین
    این نوع درمان ها از یک سو مسائل مربوط به خود والدین و مشکلات روانشناختی احتمالی آنان را هدف قرار داده است و از سوی دیگر سبک های ارتباطی و فرزندپروری والدین را مورد بررسی قرار می دهد.
    بر اساس تحقیقات بسیاری، اضطراب افسردگی و وسواس در والدین کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شایع است. به عبارت دیگر والدین از همان ابتدا به واسطه اضطراب و نگرانی های زیاد خود، کودکان را بیش از حد تحت کنترل قرار می دهند.
    همانطوری که پیش از این گفتیم سبک های سختگیرانه از یک سو و سبک های سهل گیرانه و بیش حمایت گر از سوی دیگر کودکان را در معرض چنین آسیبی قرار می دهد. در روند درمان، والدین با این فرآیندها آشنا می شوند و در جهت تعدیل آن قدم برمی دارند.
    آنچه در زمینه درمان گفته شد، به طور قطع نیازمند کمک متخصص و صبوری در طی مراحل درمان است. اما ذکر چند نکته نیز خالی از فایده نیست.
    - در موقعی که کودک برای جدا شدن از شما بی تابی می کند، وقت بگذاریدو اگر می دانید طبق تجربه احتمالا او خیلی بی تابی خواهد کرد، از قبل طوری برنامه ریزی کنید که در موقع رفتن یا برعکس گذاشتن کودک در جایی، وقت کافی داشته باشید تا حرف های او را بشنوید. اجازه دهید راجع به ترس ها و نگرانی هایش وقتی شما نیستید با شما حرف بزند. به حرف هایش گوش دهید و او را تسکین دهید.
    سپس با کمی بازی یا فعالیتی که او دوست دارد، سرگرمش کنید تا این لحظه برای او تلخ نباشد. برخی والدین به اشتباه در لحظه آخر و هنگامی که خودشان به شدت دیرشان شده است، کودک را جلو مدرسه یا در مهد یا خانه می گذارند. بنابراین هیچ حوصله و فرصتی برای پردداختن به احساسات کودک ندارند.

    - در مورد همه بچه ها و به ویژه آنان که با این مشکل روبرو هستند، طوری برنامه ریزی کنید که با نبود شما به طور تدریجی روبرو شوند. یعنی شاید در اوایل لازم است مدت نبود شما کمتر از حتی یک ساعت باشد و بعد به تدریج اگر شرایط زندگی تان به گوه ای است که لازم است این زمان به چند ساعت برسد، آن را افزایش دهید.
    - در نبود خود، کودکان را به مراقبین مطمئن و با حوصله بسپارید.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    چگـونه اضطراب جدایی را در کودکمـان از بین ببریم

    اضطراب جدایی.jpg


    کودکان هنگام جدایی از مادر دچار اضطراب و ناراحتی می شوند، این احساس ناخوشایند اضطراب جدایی نامیده می شود. در این قسمت به بعضی سوالات رایجی که برای بسیاری از مادران پیش می آید پاسخ می دهیم.


    آیا همه کودکان دچار اضطراب جدایی می شوند؟

    پاسخ این سوال مثبت است، هرچند شدت و ضعف آن از کودکی به کودک دیگر متفاوت است. اضطراب جدایی یکی از مراحل رشد عاطفی است و اکثر نوزادان و کودکان نوپا در مراحل خاصی از زندگی خود از احتمال – یا واقعیت – جدایی از مادر یا پدر می ترسند.مسلماً چنین چیزی والدین را دچار ناراحتی و مشکل می کند ولی والدین باید بدانند که این مرحله گذرا است و می توان با بعضی اقدامات آن را تحت کنترل خود در آورد.


    اضطراب جدایی معمولاً کی اتفاق می افتد؟

    معمولاً اضطراب جدایی از 6 تا 7 ماهگی آغاز می شود اما در سن 10 تا 18 ماهگی به اوج خود می رسد. غالباً این اضطراب زمانی شروع می شود که شما یا همسرتان خانه را برای رفتن به محل کار یا انجام کاری دیگر ترک می کنید.اضطراب جدایی می تواند شب ها وقتی والدین اتاق کودک را تر ک می کنند اتفاق بیفتد. معمولاً در 24 ماهگی از شدت این حالات کاسته می شود.



    چگونه می توانم به کودکم کمک کنم تا با این اضطراب کنار بیاید؟


    برای حل این مشکل چند گزینه وجود دارد :

    1.شاید ترجیح بدهید تا جایی که می توانید از کودکان دور نشوید و به محض اینکه دچار اضطراب شد او را در آغوش بگیرید. بدین ترتیب لازم خواهد بود این رویه را تا حدود 24 ماهگی کودک حفظ کنید.

    2. شاید ترجیح بدهید که کودکتان را به کسانی بسپارید که با آنها آشنا است. سپردن کودک به کسانی مثل پدر بزرگ یا مادربزرگ، خاله یا عمه و ...می تواند به او کمک کند تا با اضطراب جدایی راحت تر کنار بیاید.

    3. به او فرصت بدهید تا با پرستار خود آشنا شود. اگر ناچارید برای کودکتان پرستار استخدام کنید، سعی کنید چند روزی را در کنار او و پرستار بمانید تا کم کم با پرستارش آشنا شود.



    چگونه باید کودکم را برای جدایی آماده کنم؟

    از آنجایی که کودک شما در حال حرکت از مرحله ای به مرحله دیگر است، به او فرصت بدهید تا به جدایی عادت کند. چه کودکتان را به یکی از اعضای خانواده بسپارید چه به یک پرستار، توجه به نکات زیر ضروری است.

    1.در خانه تمرین کنید. اگر کودک شما کسی باشد که جدایی را شروع می کند، تحمل آن برایش آسان تر خواهد بود. اجازه بدهید به تنهایی وارد اتاق های دیگر شود (البته اگر از امنیت او مطمئن هستید) و دو یا سه دقیقه آن جا بماند.
    همچنین می توانید به او بگویید که به اتاق دیگری می روید و چند دقیقه دیگر بازخواهید گشت. به این ترتیب کودک شما به این نتیجه خواهد رسید که اشکالی ندارد اگر پدر یا مادر گاهی از او دور باشند چون بالاخره بازخواهند گشت.

    2. چند روزی را در کنار کودک و پرستارش بمانید. وقتی پرستاری استخدام می کنید، چند روزی را در خانه بمانید تا کودکتان او را بشناسد و با او بازی کند. روزی که برای اولین بار او را با پرستار تنها می گذارید، از پرستار بخواهید تا 30 دقیق زودتر بیاید و وقتی کودکان به اندازه کافی سرگرم شد آنها را تنها بگذارید.

    3. همیشه خداحافظ بگویید. کودک را در آغوش بگیرید و ببوسید. به او بگویید که به کجا می روید و کی باز می گردید. اما مراقب باشید خداحافظیتان بیش از حد طولانی نشود. جلوی چشم او از در خارج شوید چون کودکتان از تصور اینکه شما ناگهان ناپدید شده اید مضطرب تر خواهد شد.

    4. دوستی خود را با پرستار نشان دهید. کودک شما شدیداً تحت تاثیر رفتارهای شما است بنابراین دوستی و اشتیاق خود را نسبت به پرستاری که انتخاب کرده اید به او نشان دهید.5. وقتی از خانه خارج شدید دیگر بازنگردید. رفت و آمد مکرر به خانه یا مهدکودک برای آرام کردن کودک، نه تنها کمکی به او نمی کند بلکه ناراحتی اش را افزایش می دهد.



    چگونه با باید اضطراب جدایی در شب روبرو شویم؟

    ترس جدایی از شما در شب، برای کودکتان بسیار واقعی و جدی است. بنابراین لازم است ساعات قبل از خواب ساعاتی آرام و در صورت امکان جالب باشند. سعی کنید قبل از خواب زمان بیشتری را با کودکتان بگذرانید مثلاً او ار در آغوش بگیرید، برایش قصه بخوانید یا با هم آواز بخوانید.اگر وقتی او را در تختخوابش تنها گذاشتید شروع به گریه کرد، می توانید به نزد او بازگردید تا هم او را آرام کنید و هم مطمئن شوید که حالش خوب است. اما سعی کنید دیدارهای خود را کوتاه و تا حدی خسته کننده کنید تا یاد بگیرد که بدون کمک شما به خواب برود.


    اگر همه ترفندهایم بی نتیجه بود چه؟

    کودکان با هم متفاوتند. بعضی از آنها بیشتر از دیگران از اضطراب جدایی رنج می برند. اگر هیچ یک از روش هایی که در بالا گفته شد شرایط را بهبود نبخشید شاید لازم باشد این مشکل را به طور جدی تری بررسی کنید و روش های زیر را امتحان کنید.

    1. مهدکودک یا پرستار بچه خود را دوباره بررسی کنید. شاید موردی وجود دارد که با روحیات و شخصیت کودک شما سازگار نیست.

    2. کودکتان را در بازه های زمانی 15 دقیقه ای با یکی از افراد فامیل یا کسی که با او آشناست تنها بگذارید. بدین ترتیب کودک شما بدون اینکه از بودن با فردی غریبه احساس ناامنی کند، یاد می گیرد که شما بعد از ترک خانه بازخواهید گشت.

    3.در مورد الگوی خداحافظی خود تجدیدنظر کنید. آیا دور از چشم او از خانه خارج می شوید؟ آیا مشکل را بزرگ تر آنچه که هست جلوه می دهید؟ آیا برایش جایزه تعیین می کنید یا او را بیش از اندازه در آغوش می گیرید؟



    توصیه ما این است که تا جایی که می شود عادی و طبیعی رفتار کنید. او را ببوسید، خداحافظی کنید و بروید.این کار به او نشان می دهد که رفتن پدر یا مادر مسئله بزرگی نیست و او به زودی بازخواهد گشت.
    ویرایش توسط *P s y C h e* : 09-20-2013 در ساعت 01:39 PM
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    اضطراب در کودکان زمینه ژنتیکی دارد!

    والدین قبل از ورود فرزندشان به مدرسه باید مدرسه را طوری برای کودک خود توصیف کنند که کودک بداند در محیطی کاملاً امن و در آرامش کامل قرار است پا بگذارد و مدرسه را همچون خانه دوم خود بداند.


    فوق‌تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان گفت: کودکانی که هنگام ورود به مدرسه ناآرامی می‌کنند، به طور ژنتیکی زمینه اضطراب را دارند.

    روزهای آغازین سال تحصیلی و ماه مهر بوی مدرسه می‌دهد، روزهایی که در خاطرات سال‌های پیش ما جا مانده و حتی اگر آنقدر بزرگ شده باشی که دیوارهای مدرسه دیگر رفیقت نباشند.
    این روزها شاهد کودکانی قد و نیم قد و چهره‌هایی متفاوت، گاهی خیلی خوشحال و گاهی گریان و غمگین که حاضر نیستند حتی برای لحظه‌ای از پدر و مادر جدا شده و در شادی و همهمه دیگر بچه‌ها شریک شوند، هستیم.
    در این راستا با توجه به اینکه کودکانی گریان و غمگین را می‌بینیم که از مدرسه وحشت دارند و حاضر نیستند از پدر و مادرشان جدا شوند با فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و عضو هیئت علمی دانشگاه گفت‌وگویی داشتیم:
    شهرام حیدری در گفت‌وگو با فارس در اصفهان در پاسخ به سئوال خبرنگار مبنی بر اینکه آیا کودکان در بدو ورود به مدرسه ممکن است دچار افسردگی شوند، اظهار کرد: کودکان به ندرت دچار افسردگی می‌شوند، کودکانی که در بدو ورود به مدرسه ناآرامی می‌کنند و حاضر نیستند از والدین خود جدا شوند، زمینه اضطراب را ژنتیکی دارا هستند و به محض جدا شدن از والدین ممکن است این زمینه ژنتیکی فعال گردد و واکنش‌هایی از قبیل، گریه کردن و جدا نشدن از پدر و مادر و یا علایم جسمانی به صورت دل درد، سردرد، تهوع و استفراغ را از خود نشان دهند.

    وی در مورد زمینه اضطراب در کودکان ادامه داد: زمینه اضطراب در کودکان به دو دسته تقسیم می‌شود، کودکانی که دچار اختلال اضطرابی هستند و ممکن است در بدو ورود به مدرسه ناآرامی کنند، اما بعد از گذشت چند روز عادت کرده و اختلالی را ایجاد نمی‌کنند و این رفتار به صورت واکنشی گذرا است و بیماری محسوب نمی‌شود، شدت واکنش دسته دوم به حدی است که به هیچ عنوان حاضر نمی‌شوند از والدین خود جدا شوند و واکنش رفتاری آنها نسبت به دسته اول بیشتر است.

    فوق‌تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان در خصوص آمادگی این کودکان قبل از ورود به مدرسه، بیان کرد: والدین قبل از ورود فرزندشان به مدرسه باید مدرسه را طوری برای کودک خود توصیف کنند که کودک بداند در محیطی کاملاً امن و در آرامش کامل قرار است پا بگذارد و مدرسه را همچون خانه دوم خود بداند.

    وی در ادامه در مورد حضور والدین در روزهای اول مدرسه نیز گفت: روزهای آغازین سال تحصیلی پدر و مادر یا یکی از والدین باید همراه کودک حضور داشته باشند، اما اینکه بخواهند تمام ساعات روز را در مدرسه بمانند کار اشتباهی است و این کار فقط شامل کودکانی می‌شود که دچار اختلال اضطرابی شدید هستند.
    حیدری در پایان در مورد تنبیه کردن کودکانی که در بدو ورود به مدرسه هستند، خاطرنشان کرد: کودکان دچار اختلال اضطرابی را به هیچ عنوان نباید تنبیه کرد و والدین این کودکان باید در روزهای اول در مدرسه بمانند و گاهی لازم می‌شود که در کلاس درس پیش فرزند خود حضور داشته باشند و وقتی رفته رفته فرزندشان با محیط آشنا شد باید او را تنها بگذارند.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد