نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: درد و دل با خدا.....

2888
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8292
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    67
    تشکر شده 33 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    درد و دل با خدا.....

    دوستای گلم

    تو این تاپیک هر کس دلش خواست می تونه با خدا حرف بزنه.....براش نامه بنویسه....باهاش دردودل کنه و........

    منم هرچند وقت یبار یسری نوشته میذارم..همه اینجا میایم که مشکلاتمون رو بگیم و از هم کمک بخوایم..ولی تو این تاپیک مخاطب فقط خداست..فقط بااون دردو دل میکنیم و راجب اون حرف میزنیم..می خوام اینجا اروم بشیم و برای لحظه ای رها بشیم از تمام غم ها و دردهامون...
    امضای ایشان
    هواتو کردم!
    من حیرون تو این روزا هواتو کردم...دلم می خوادت..می خوام بیام تو اسمون دورت بگردم.....

  2. 4 کاربران زیر از zhanet بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8292
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    67
    تشکر شده 33 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دردو دل با خدا.....

    ین روزها آدمها سرشان شلوغ است.بعضی ها حوصله خدا را ندارند حال
    او را نمی پرسند برایش نامه نمی نویسند اما تو این کار را بکن.
    تو حالش را بپرس تو چیزی برایش بنویس
    ساعت ها را با او قسمت کن ثانیه هایت را هم..........


    چه بگویم....که تویی و کلمه و خداوند.
    پس برایش ...بنویس...هر چه که باشد.......




    (قسمتی از کتاب نامه های خط خطی..نویسنده:عرفان نظر اهاری)
    امضای ایشان
    هواتو کردم!
    من حیرون تو این روزا هواتو کردم...دلم می خوادت..می خوام بیام تو اسمون دورت بگردم.....

  4. 6 کاربران زیر از zhanet بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : درد و دل با خدا.....

    خدای من ؛ دوست دارم سر سنگینم را ؛ که پر از دغدغه دیروز و هراس فرداست ؛ بر شانه های صبورت بگذارم ؛ و آرام برایت بگویم شرح حال دلم را ؛
    که زیر آوار گناهانم ؛ هنوز با تمام قدرتشنام زیبای تو را صدا می زند

    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  6. 4 کاربران زیر از mahastey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : درد و دل با خدا.....

    این متنی که میذارم را آقا فرخ خیلی وقت پیش تو تاپیک دلنوشته گذاشته بودن،
    من اون موقع خیلی خوشم اومد و سیوش کردم ،الان اینجا میذارم که شمام بخونین:

    نامه خدا به بنده اش:

    سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام( ضحی 1-2)

    افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را، که مرا به سخره گرفتی. (یس 30)

    و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4)

    و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشتهام(انبیا 87)

    و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری.(یونس 24)

    و این درحالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسیاز تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73)

    پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .( احزاب10)

    تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه 118)

    وقتی درتاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می‌مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در
    عشقتشریک کردی .(انعام63-64)

    این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده‌ای. (اسرا 83)

    آیا من برنداشتم از دوشت باری را که پشتت را می شکست ؟ (سوره شرح 2-3)

    غیر از من چه کسی برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59)

    پس کجا میروی؟ (تکویر26)

    پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟(مرسلات 50)

    چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت رابگیری؟(انفطار 6)

    مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ایباران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود (روم 48)

    من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن
    آرامشدهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تامرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم.(انعام 60)

    من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می‌دهم (قریش 3)

    برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم (فجر 28-29)

    تا یک باردیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54
    امضای ایشان



  8. 4 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : درد و دل با خدا.....


    خدایا اگر روزی فراموش کردم خدای بزرگی دارم
    تو فراموش نکن بنده ی کوچکی داری
    با نوازشی و یا شاید تلنگری آرام...
    وجودت را،
    همراهیت را،
    مهربانیت را یادآوری کن...

    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست img20140812wa0005.jpg   13718372131.jpg  
    امضای ایشان



  10. 3 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : درد و دل با خدا.....

    امضای ایشان



  12. 4 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8842
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 9 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درد و دل با خدا.....

    خدایا دست دارم یکم به مام نگاه بکن ببینم چهقدر تنهام مگه از دلم خبر نداری
    مگه خودت نگفی بخوا از من خب دارم از تو می خوام دیگه تو که از خواسته دلم با خبری خودت درستش کن

  14. 4 کاربران زیر از احسان71 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8023
    نوشته ها
    1,114
    تشکـر
    4,745
    تشکر شده 2,210 بار در 819 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : درد و دل با خدا.....

    خدایا
    مرا از خود رها ساز چون هیچکس قدر خودم منو اذیت نکرد
    ...

  16. 4 کاربران زیر از pari@ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8725
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    9
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درد و دل با خدا.....

    به نام خدا
    خدای مهربون سلام
    امروز چه بارونی اومد... ممنون
    همکارام صدام می زدن که برم تو حیاط آخه می دونن بارون دوست دارم و می دونن چقدر این روزها بهت احتیاج دارم
    مادر محمد رو امروز بیمارستان برده بودنش برای زایمان ... صبح خیلی گریه می کرد ، می گفت می ترسم برای مامانم اتفاقی بیفته
    دستشو گرفتم با هم رفتیم تو حیاط و بهش گفتم بیا زیر بارون بهترین وقته برای دعا کردن. بیا برای مامانت دعا کنیم.
    دعا کرد و سریع ازم دور شد و رفت دنبال بازیش
    حالش خیلی خوب شد
    باور کرده بود که با دعاش هیچ اتفاقی برای مادرش نمیفته!
    موقع رفتن به خونه ازش پرسیدم: مطمئن باش مامانت خوب میشه و زود میاد خونه.
    بهم از اطمینان لبخندی زد و خداحافظی کرد ، یک دفعه برگشت و بهم گفت : خانم برای باباتون هم دعا می کنم...
    دلم گرفته بود. تو راه آیه ام یجیب ... زیر لب زمزمه می کردم
    خدایا اون بچه یک جمله گفت و تمام وجودش لبریز از باور تو شد
    من روزه، کل فرآن ختم کردم، نذری و... منت که میذارم سرت هیچ آخرشم ته دلم میلرزه
    خدایا نه اینکه به تو اطمینان نداشته باشم نه
    ولی وقتی میگی "من یشا " ... راستش می ترسم
    خواست تو اول و آخر همه چیه، اگه نخوای ...
    برای همین یه موقع هایی خسته می شم ولی آخه تو خیلی مهربونی
    مگه میشه بعد این همه که دلم شکسته بهم نگاه نکنی و دعامو اجابت نکنی؟!
    شک ما از خودمونه که تازه یاد گناهامون میفتیم که آهان برای همینه دعام بالا نمی ره!
    من که خودم هیچی ندارم هیچی ولی به حرمت و پاکی دعایی که محمد کرد قسمت میدم پدرم رو بهمون برگردون ...

    آخه می دونی که چقدر دوستش دارم. وقتی بالا سرش وایساده بودم گفتم بابا جان خیلی زود خوب میشی، دستمو محکم گرفت برد سمت قلبش چشاشو بسته بود، نمی خواست اشکشو ببینم ولی پره های بینیش آروم ت************ می خورد که دیگه نتونستم تحمل کنم و از اتاق رفتم بیرون ...
    ویرایش توسط خانم خسته خانه : 11-23-2014 در ساعت 04:42 PM

  18. 3 کاربران زیر از خانم خسته خانه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8180
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    1,305
    تشکر شده 190 بار در 91 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : درد و دل با خدا.....

    ایشالا خدا شفاش میاد خودت ناراحت نکن مطمئن باش خدا صدات شنیده..

  20. 2 کاربران زیر از rozita بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8292
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    67
    تشکر شده 33 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درد و دل با خدا.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط naghme نمایش پست ها
    این متنی که میذارم را آقا فرخ خیلی وقت پیش تو تاپیک دلنوشته گذاشته بودن،
    من اون موقع خیلی خوشم اومد و سیوش کردم ،الان اینجا میذارم که شمام بخونین:

    نامه خدا به بنده اش:

    سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام( ضحی 1-2)

    افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را، که مرا به سخره گرفتی. (یس 30)

    و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4)

    و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشتهام(انبیا 87)

    و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری.(یونس 24)

    و این درحالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسیاز تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73)

    پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .( احزاب10)

    تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه 118)

    وقتی درتاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می‌مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در
    عشقتشریک کردی .(انعام63-64)

    این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده‌ای. (اسرا 83)

    آیا من برنداشتم از دوشت باری را که پشتت را می شکست ؟ (سوره شرح 2-3)

    غیر از من چه کسی برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59)

    پس کجا میروی؟ (تکویر26)

    پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟(مرسلات 50)

    چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت رابگیری؟(انفطار 6)

    مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ایباران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود (روم 48)

    من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن
    آرامشدهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تامرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم.(انعام 60)

    من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می‌دهم (قریش 3)

    برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم (فجر 28-29)

    تا یک باردیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54
    ازپست فوق العاده زیبات ممنونم.................
    امضای ایشان
    هواتو کردم!
    من حیرون تو این روزا هواتو کردم...دلم می خوادت..می خوام بیام تو اسمون دورت بگردم.....

  22. 2 کاربران زیر از zhanet بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8292
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    67
    تشکر شده 33 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درد و دل با خدا.....

    سلام خدا حالت چطوره؟
    چيكار مي كني با بي معرفتي ما ها؟خدا دلم گرفته...! تو زمينت خيلي غريب شدم!... زمين خيلي سرده من يخ زدم….! دلم از سرما مي لرزه..!خدا دلم گرفته !
    درخت ها و گلها هم از زمين خسته شدن… هي بالا ميان ..بالا ميان …تا به تو برسن .... !
    امروز داشتم با يه درخت حرف مي زدم… كلي درد دل كرد..! داشت غصه مي خورد مي گفت هر چي تلاش مي كنم از اين بزرگتر نمي شم..! ارزو داشت تا اونجا كه تو هستي رشد كنه و بزرگ بشه !درخت بيچاره !فكر مي كرد اينجوري به تو مي رسه ... ! منم يواشكي تو رو نشونش دادم خيلي خوشحال شد ....!كلي جوونه زد!
    من هنوز نردبوني كه اون روز بهم دادي كه ازش بيام بالا و ببوسمت رو به هيچ كس نشون ندادم … ! اخه بهم مي خندن ... اخه چشماشون كه نمي تونه محبت رو ببينه ... چشماشون اينم نمي تونه ببينه چند وقته چقدر خوشكل شدم !
    ديگه شعرايي كه برات گفتم رو واسه كسي نمي خونم مي دم فقط مال خودت باشه...!
    اي هدهد صبا به سبا مي فرستمت
    بنگر كه از كجا به كجا مي فرستمت
    مي زارم شب ها كه مياي من دلت بخوابم ..... ! منم برات شعر مي خونم تا تو هم بخوابي...! همش كه نمي شه تو لالايي بگي من بخوابم..........!
    اخه چقدر به فكر مايي؟ كمي هم به فكر خودت باش خدا دارم از دستت دلگير مي شم ها؟ همش بيداري كه....! اووووووو مي دوني چند ساله نخوابيدي؟ كه يه موقع ما رو به حال خودمون نگذاري؟ اخه چقدر با دوست داشتنت ما رو شرمنده مي كني؟ هان؟مگه چند نفر تو دنيا مي دونن كه چقدر دوستشون داري؟ منم بعد از بيست سال تازه فهميدم ... !
    گاهي به خودم حسوديم ميشه...!
    به خودت قسم معرفت درختا بيشتر از ماست ... ! از تنها قدرت حركتي كه دارن واسه اومدن پيش تو استفاده مي كنن ! خيلي كند پيش مي رن ولي نا اميد نمي شن!
    گاهي شرمنده مي شم ... ! با اين قدرتي كه به ما دادي و در مقابل قدرت تو پشيزي نيست چه جوري جو خدايي گرفتيم و مقابل تو ايستاديم خودت كه بهتر مي دوني .... !گاهي فكر مي كنم ما ها جدا بي جنبه هستيم .... !

    تو چه جوري مي دوني و باز اينقدر با اشتياق داستان زندگي تك تك مارو عاشقانه دنبال مي كني؟ اگه خدا نبودي بهت شك مي كردم ...!
    خدا اخه همش كه نمي شه تو بياي ديدن من...! تو كه بهتر مي دوني چقدر دوست دارم بيام پيشت .. !مي دونم دوست داري با دست پر بيام مي دونم منو مي شناسي و مي دوني دست خالي خيلي شرمندت مي شم ...!
    تو برام يه جوري معنا مي شي كه نمي تونم توصيف كنم تو همه جا هستي و من عاشق همه چيز و همه كس شدم.....!
    واسه درخت تو رشد و در واقع تعالي معنا مي شي....! درختا عاشق جوونه زدنن چون يه قدم به تو نزديك مي شن ....!
    چه جوري من عاشق محبت كردن نباشم؟ چه جوري عاشق صداقت ومهربوني و كمك به ديگران نباشم ؟ چه جوري چشم رو تجلياتت ببندم؟ چه جوري دستم رو دراز نكنم وقتي دستت رو دراز مي كني كه دستمو بگيري؟ وقتي در گوشم كلي شعر مي خوني چه جوري نشنوم ؟....!چقدر مي شه با صداي پرنده ها رقصيد ...!
    چه قدر خوبه كه باهام حرف مي زني و دستمو مي گيري و با هام قدم ميزني ...!
    خدا خيلي خوشحالم خيلي خوشحالم ديگه دستت رو رها نمي كنم! ديگه ازت دور نمي شم! ديگه دختر خوبي مي شم!تو هم قول بده منو ببري پيش خودت ....! همش كه نمي شه تو بياي پيش من...!! راستي من نفهميدم اون روز كه گفتي انچه دور بود نزديك است منظورت چي بود ولي خوب كه فكر كردم ديدم انچه دور بود نزديك است !
    مراقب من باش...
    قربون مهربوني هات برم
    عشق همه ي كساني كه دارن از نردبونا شون ميان بالا ببوسنت نگهدارت باشه....!
    راستي خدا!

    خيلي دوستت دارما!

    ......................... .............. ............ ..... .... ..... ..... ... ... ..
    امضای ایشان
    هواتو کردم!
    من حیرون تو این روزا هواتو کردم...دلم می خوادت..می خوام بیام تو اسمون دورت بگردم.....

  24. 3 کاربران زیر از zhanet بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد