نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: اختلـالـات تجــزیــه ای

3252
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    اختلـالـات تجــزیــه ای

    تجزیه ای.jpg


    بیشتر افراد خود را انسانی با یک شخصیت اساسی می دانند و حس یکپارچه از خویشتن دارند . ولی بیماران مبتلا به اختلالات تجزیه ای حس دارا بودن یک هوشیاری واحد را از دست می دهند . شخص احساس می کند که فاقد هویت است یا در مورد هویت خود سردرگم است و یا هویت های متعددی دارد . هر چیزی که معمولا به انسان ها شخصیت واحدی می بخشد (افکار ، احساسات و اعمال یکپارچه) در افراد مبتلا به اختلالات تجزیه ای یکپارچه نیست (کاپلان و سادوک 2003) .



    ویژگی اصلی اختلال های تجزیه ای گسیختگی در کارکردهای معمولا مجسم هوشیاری ، حافظه ، هویت و یا ادراک است . آشفتگی ممکن است ناگهانی یا تدریجی گذرا یا مزمن باشد .
    اختلال های تجزیه ای خیلی شدید هستند و اضطراب و تعارض آنها به قدری شدید است که بخشی از شخصیت فرد از باقی عملکرد هوشیار او جدا می شود . فرد مبتلا به اختلال تجزیه ای دستخوش دگرگونی موقتی در هوشیاری می شود که طی آن ، هویت شخصی خود را از دست می دهد . آگاهی اش از محیط اطراف کمتر می شود و حرکات جسمانی عجیبی را نشان می دهد . بعد از وقوع تجربه به محتوای بخش تجربه شده برای باقی ذهن هوشیار فرد دست نیافتنی می شود (هالجین 1387) .



    تجربه به عنوان دفاعی در مقابل ضربه (tramma) ظهور می کند .دفاعهای تجزیه ای کارکرد دو گانه دارند : اول این که به فرد کمک می کند در زمان وقوع ضربه خود را از آن دور کند و دیگر این که مانع کار در خلال برای گنجاندن ضربه در زندگی فرد می شود و آن را به تعویق می اندازد . بر خلاف پدیده واپس زنی که طی آن مطالب به ناخودآگاه پویا منتقل میشوند ، تجربه ، وضعیتی را به وجود می آورد که محتویات ذهنی در هوشیاری های موازی حضور همزمان داشته باشند (کاپلان و ساندوک 2003 ) .



    از دست دادن حافظه در مورد هویت گاهی اوقات در افرادی روی می دهد که دچار آسیب روانی شدید شده اند که در این صورت عمیق تر است ، مدت طولانی تری ادامه می یابد و کانون اختلال تجزیه ای است . علت این که به آنها تجزیه ای می گویند این است که دو یا چند فرایند ذهنی با هم وجود دارند یا جانشین هم می شوند بدون این که ارتباطی با هم داشته باشند یا بر یکدیگر تاثیر بگذارند (گرگوری 1987 ) . (سلیگمن 1386) .



    نشانه های تجزیه ای در مجموعه ملاک های تشخصیص اختلال فشار روانی حاد ، اختلال فشار روانی پس آسیب و اختلال جسمانی کردن نیز گنجانده می شوند . اگر نشانه های تجزیه ای فقط در جریان سیر یکی از این اختلال ها روی دهند ، تشخیص اضافی اختلال تجزیه ای مطرح نمی شوند . در برخی از طبقه بندی ها به واکنش تبدیلی به عنوان یک پدیده تجزیه ای در نظر گرفته می شود . اما در DSM-IV ، اختلال های تبدیلی در بخش اختلالهای جسمانی شکل و جهت تاکید بر اهمیت در نظر گرفتن بیماری های عصبی یا سایر بیماری های جسمی در تشخیص افتراقی گنجانده می شوند .

    دیدگاه بیان فرهنگی اهمیت خاصی در ارزیابی اختلال های تجزیه ای دارد ، زیرا حالت های تجزیه ای در بسیاری از جوامع بیان و ابراز متداول و قابل قبول فعالیت های فرهنگی یا تجربه مذهبی هستند .

    در بسیاری از چنین مواردی ، حالت های تجزیه ای بیمار گون نبوده و به پریشانی ، اختلال عمده یا رفتار امدادجویی منجر نمی شود . با این حال تعدادی از نشانگانهایی که از لحاظ فرهنگی تعریف شده و بر حسب تجربه مشخص می شوند ، موجب پریشانی و اختلال عمده می گردد و از نظر بومی به عنوان جلوه های آسیب شناسی تلقی میشوند ، هر چند که نشانه های بیمارگون ممکن است در فرهنگ های مختلف شکل های گوناگون پیدا کنند ، مانند دوره های کوتاه مدت عود کننده جهت تجزیه ای ، یا تسخیرشدگی توسط ارواح (جن زدگی ) در هندوستان (انجمن علمی روان شناسی آمریکا ، DSM-IV ، 2000) و در بیشتر حالات تجزیه ای نمودهای تناقض خویشتن که با یکدیگر در تضادند ، در بخش های مجزای ذهنی حفظ می شوند . چهار نوع این نوع حالت ها وجود دارند .



    1.وجه مشخصه فراموش تجزیه ای ناتوانی برای به یادآوری اطلاعاتی است که معمولا با حوادث استرس زا یا آسیب رساندن ارتباط دارند و این فراموشی با فراموشکاری معمولی ، مصرف مواد یا اختلال طبی عمومی قابل توجیه نیست .


    2.فرار تجزیه ای با مسافرت غیر منتظره و ناگهانی از خانه یا مجل کار مشخص میشود که با ناتوانی برای به خاطر آوردن گذشته و سردرگمی در مورد هویت فرد یا قبول هویتی تازه همراه است .


    3.اختلال هویت تجزیه ای که اختلال شخصیت چندگانه نیز نامیده می شود . عموما شدیدترین و مزمن ترین شکل اختلالات تجزیه ای محسوب می گردد و با وجود دو یا چند شخصیت مجزا در یک فرد مشخص می گردد .


    4.اختلال مسخ شخصیت با احساسات پایدار یا عود کننده گسستن از بدن یا ذهن مشخص می شود .



    DSM-IV-TR همچنین یک طبقه تشخیصی برای اختلال تجزیه ای که به گونه ای مشخص نشده است (NOS) دارد که واجد ملاک های تشخیصی سایر اختلالات تجزیه ای نیست . ضمیمه DSM-IV-TR نیز رهنمودهای تشخیصی برای اختلال خوابواره تجزیه ای دارد که در حال حاضر تحت عنوان اختلال تجزیه ای NOS طبقه بندی می شود . در این اختلال به محتویات ذهن به صورت همزمان در هوشیاریهایی که موازی و جدا از هم هستند ، قرار دارند (کاپلان و ساندوک 2003) .
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    نگــاهی بیشتر به این اختلـال

    اختلالات تجزیه‌ای یکی از انواع اختلالات اعصاب و روان است که در روان‌پزشکی مورد بحث قرار می‌گیرد. همان‌طور که از اسم این اختلال مشخص است، جدایی بین هوشیاری و اعمال فرد اتفاق می‌افتد؛ یعنی فرد اعمالی انجام می‌دهد که چندان به آن هوشیار نیست، به طوری که اگرچه می‌داند چه کار می‌کند اما هوشیاری مدیریت ندارد. برای مصداق می‌توان به فراموشی تجزیه‌ای یا فراموشی روانزاد اشاره کرد. با دکتر سیدسعید صدر، روان‌پزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم‌پزشکی شهید بهشتی، درباره همین مساله گفتگو کرده‌ایم.


    آقای دکتر! آیا ممکن است مبحث اختلالات تجزیه‌ای را با ارایه یک مثال روشن برایمان توضیح دهید؟

    ـ ببینید؛ ابتدا باید این نکته را یادآور شوم که گاهی فراموشی به دلیل ضربه مغزی روی می‌دهد اما در مواردی نیز امکان دارد فرد به خاطر مواجهه با یک صحنه هیجانی دچار این مشکل شود. به طور مثال تصور کنید فردی شب‌هنگام تنها در حال حرکت در خیابان است و ناگهان به وی حمله می‌شود و در این حمله نیز دچار آسیب می‌شود اما همین فرد نمی‌تواند آن صحنه را به یاد بیاورد. این نوع مثال‌ها و حوادثی از این قبیل را در خیلی از فیلم‌های سینمایی نیز می‌بینیم اما چون اغراق‌آمیز است چندان جدی تلقی نمی‌شود.

    خب، این اختلال تجزیه‌ای چه انواعی دارد؟

    ـ سه نوع است. اولین نوعش این است که شما همه روزها را به یاد می‌آورید اما فقط صحنه خاصی از حادثه را به یاد ندارید؛ یعنی انگار یک فاصله‌ای در خاطرات شما به وجود می‌آید. نوع دومش این است که چند روز را فراموش کنید؛ به طور مثال، ممکن است فردی اصلا نداند که شنبه تا چهارشبنه چه اتفاقی برایش افتاده است. مورد سوم که بسیار نادرتر است، این است که فرد تمام حوادث زندگی و هویت خودش را فراموش می‌کند؛ مثلا اسمش را فراموش می‌کند و گذشته‌اش را به کلی از یاد می‌برد.



    بیشترین مواردی که فیلم‌های سینمایی نیز نشان می‌دهند همین نوع سوم است که نادرست هم هست؛ این‌طور نیست؟

    ـ بله، دقیقا همین‌طور است.


    چنین افرادی از نظر عادت‌های رفتاری چه نشانه‌هایی دارند؟

    ـ چنین افرادی غالبا دچار نگرانی هستند و مشخص است که یک مشکل و گرفتاری ذهنی برایشان به وجود آمده است. فردی که قسمتی از تاریخچه‌اش را فراموش کرده‌، بهت زده است و بسیار سردرگم به نظر می‌رسد.



    درمان چنین افرادی چه‌طور صورت می‌گیرد؟

    ـ در نوع سوم فراموشی که فرد همه هویت خود را از یاد برده است، می‌توانیم با مواجهه با افراد آشنا کم‌کم وی رابه زندگی بازگردانیم. نام بردن اسامی و مواجهه با افراد می‌تواند به طور تدریجی، خاطرات این افراد را به ذهن آنها بازگرداند.



    فراموشی‌های نوع اول و دوم نیز درمان‌پذیر است؟

    ـ دو نوع اول را دراماتیک یا نمایشی نام‌گذاری کرده‌اند. معمولا مصاحبه، معاینه، آرامش و یادآوری، کمک‌کننده است. چنین بیمارانی دوست ندارند جزییات حادثه را تعریف کنند و همان‌طور که خاطراتشان یک دفعه از یاد رفته است، ممکن است یک دفعه نیز به ذهن‌شان بیاید.



    این نوع فراموشی تکرار هم می‌شود؟

    ـ فراموشی روان‌زاد پیش آگهی خوب دارد اما ممکن است تکرار هم بشود.



    از دیگر اختلالات تجزیه‌ای هم بگویید.

    ـ گروه دیگری از اختلالات، فرار تجزیه‌ای است. البته چندان شایع نیست. به طور مثال فردی پس از یک حادثه ناگوار مثل زلزله، از محیط زندگی خود کیلومترها دور می‌شود و یک هویت جدید به دست می‌آورد. این فرد ممکن است چند ماه یا چند سال بدون اینکه هویت اصلی خود را بداند، زندگی می‌کند. مثلا دبیر زیست‌شناسی یک دبیرستان پس از یک اتفاق فاجعه‌آمیز مانند زلزله از خانه و کاشانه خود دور شده و در روستایی به سراغ نجاری رفته است، بدون آنکه بفهمد هویتش عوض شده و ناگهان در اثر یک مواجهه یادش افتاده که خانواده‌ای دارد و هویتش را بازیافته است.



    فقط زلزله‌ها می‌توانند چنین فراموشی‌هایی ایجاد کنند؟

    ـ نه؛ همان‌طور که اشاره کردم تمام اتفاقات فاجعه‌آمیز مثل دزدی، بیماری شدید یا جنگ نیز می‌توانند چنین حالت‌هایی را ایجاد کنند و گرفتاری‌هایی برای فرد و خانواده به وجود آورند. البته برگشت این افراد خود به خود است.



    فراموشی‌های روان‌زاد در چه کسانی بیشتر اتفاق می‌افتد؟

    ـ فراموشی‌های روان‌زاد برای هر کسی ممکن است به وجود آید و نیاز به زمینه داشتن ندارد و در خانم‌ها معمولا شایع‌تر از آقایان است. البته نوع فرار روان‌زاد در آقایان و خانم‌ها به طور مساوی دیده می‌شود که این اختلالات تا ۹۰ درصد برگشت‌پذیر است.





    دکتر مجید سلطانی
    گفتگو با دکتر سیدسعید صدر روانپزشک
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    هــویــت تجــزیه ای

    هویت تجزیه ای.jpg


    اختلال هویت تجزیه ای در dsm-iv-tr به نام اختلالی است که قبلا به اختلال شخصیت چندگانه شهرت داشت . اختلال هویت تجزیه ای یک اختلال تجزیه ای مزمن است و علت آن به طور مشخص با حوادث آسیب رساندن ، معمولا سوء رفتار جنسی یا جسمی در کودکی مربوط است (کاپلان و ساندوک 2003 ) .


    مفهوم شخصیت ، القاء کننده احساسی یکپارچه در نحوه تفکر ، احساسی و رفتار شخص و دریافت او از خود به عنوان موجودی واحد است (کاپلان و ساندوک 2003 ) .
    اختلال هویت تجزیه ای بازتاب ناتوانی برای هماهنگ کردن جنبه های مختلف هویت ، حافظه و هوشیاری است . هر حالت شخصی ممکن است به گونه ای تجربه شود که گویی یک تاریخچه شخصی ، خود انگاره و هویت متمایز از جمله نام جدا دارد . معمولا یک هویت اصلی وجود دارد که نام ثابت هورد را با خود دارد و نافعال ، وابسته ، گناه آلود و افسرده است . هویت های متناوب بیشتر نام ها و ویژگی های متفاوتی دارند که مغایر با هویت اصلی است . (2000 ، dsm-iv ، کاپلان و ساندوک 2003 ، هالجین 1387 ، سلیگمن 1386). هویت های خاص ممکن است در شرایطی ویژه ظاهر شوند و احتمال دارد از نظر سن و جنسیت ، خزانه واژگان ، اطلاعات عمومی یا حافظه بارز متفاوت باشند . هویت های متناوب کنترل رفتار فرد را به توالی ، یکی پس از دیگری به دست می گیرند و ممکن است اگاهی از یکدیگر را انکار کنند ، از یکدیگر انتقاد کنند یا در تعارضی با یکدیگر باشند . گاهی یک یا چند هویت نیرومند به سایر هویت ها امکان ابراز وجودی دهند . (2000 ، dsm-iv ) .

    اختلال هویت تجزیه ای معمولا شدید ترین نوع اختلال تجزیه ای تلقی می شود هر چند که برخی پزشکان که انواعی از بیماران مبتلا به این اختلال را تشخیص داده اند خاطر نشان کرده اند که ممکن است که طیف شدید اختلال گسترده تر از آن باشد که قبلا تصور می شد (کاپلان و ساندوک 2003 ) ( 2000 - dsm-iv ، هالجین 1387 و سلیگمن 1386 ) .



    سابقه


    تا حدود سال 1800 بیماران مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای را عمدتا مبتلا به حالات مختلف تسخیر می دانستند . در اوایل دهه 1800 بنیامین را بر اساس گزارش های بالینی قبلی ، توصیف بالینی از پدیدار شناسی اختلال هویت تجزیه ای را ارائه نمود . بعدها هم ژانی مارتین شارکو و هم پیرژانه نشانه های اختلال را شرح داده و ماهیت تجزیه ای بیماری را شناسایی کردند . هم زیگموند فروید و هم یوگین بلوله نیز نشانه های آن را شناسایی کردند، هر چند فروید علایم را به مکانیسم های سایکودینامیک نسبت می داد و بلوله نشانه ها را بازتابی از اسکیزوفرنی می دانست .
    شاید به دلیل شناخت بیشتر مساله سوءرفتار جنسی و جسمی کودک و شاید به دلیل توصیف موارد این اختلال در رسانه های جمعی ، آگاهی از اختلال هویت تجزیه ای افزایش یافت . در سال 1980 با وارد شدن اختلال هویت چندگانه در dsm-iii زمینه برای پیشرفت پژوهش بالینی منسجم در مورد اختلال فراهم شد (کاپلان و ساندوک 2003 ) .




    همه گیر شناسی


    گزارش های وایتی و تحقیقی از نظر برآورد شیوع این اختلال متغیر بوده اند . در یک قطب برخی معتقدند که اختلال هویت تجزیه ای بسیار نادر است ، در قطب دیگر برخی بر این اعتقادند که اختلال مزبور بسیار کمتر از حد واقعی شناسایی شده است . مطالعات کاملا کنترل شده گزارش دادند که بین 5/0 تا 3 درصد کل پذیرش های بیمارستان های روانی واحد ملاک های تشخیصی اختلال هویت تجزیه ای هستند و این اختلال شاید 5 درصد همه اختلال های روانی را شامل شود . اکثر بیمارانی که تشخیص اختلال هویت تجزیه ای را دریافت کرده اند زن هستند (نسبت ابتلای زن به مرد از 5 به 1 تا 9 به 1 متغیر است ) . با این حال اکثر پزشکان و پژوهشگران معتقدند که مردها در نمونه های بالینی کمتر از حد واقعی گزارش شده اند زیرا به عقیده آنها مردان دچار این اختلال بیشتر وارد سیستم قضاوت جنایی می شوند و تا سیستم بهداشت روانی .



    این اختلال در اواخر نوجوانی و اوان جوانی بیشتر دیده می شود و میانگین سنی در زمان تشخیص 30 سالگی است ، هر چند بیماران معمولا 5 تا 10 سال پیش از تشخیص نشانه ها را داشتند .
    چندین مطالعه نشان دادند که این اختلال در بستگان زیستی درجه اول مبتلایان بیشتر از جمعیت کلی دیده می شود .



    اقلام هویت تجزیه ای با اختلالات دیگر روانی از جمله اختلات اضطرابی ، خلقی ، اختلالات شبه جسمی ، کژکاری جنسی ، اختلالات وابسته به مواد مخدر ، اختلالات خواب و اختلال استرسی پس از سانحه همزمان دیده می شود .



    نشانه های اختلال هویت تجزیه ای مشابه نشانه هایی است که در اختلال شخصیت مرزی دیده می شود و افتراق این دو اختلال ممکن است مشکل باشد . اقدام به خودکشی در بین بیماران مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای شایع است برخی مطالعات گزارشی داده اند که تا دوسوم کل بیماران دچار اختلال هویت تجزیه ای در سیر بیماری خود اقدام به خودکشی می کنند (کاپلان و ساندوک 2003) .
    اختلال هویت تجزیه ای در فرهنگ های گوناگون در سراسر دنیا یافت شده است در کودکان، برای تشخیص این اختلال دقت ویژه ای نیاز است زیرا در آنان این نمودها ممکن است در مقایسه با نوجوانان و بزرگسالان وضوح کمتری داشته باشد . در کودکان نسبت دختران به پسران ممکن است حتی بیشتر باشد اما داده های محدودی در این مورد وجود دارد .
    زنان در مقایسه با مردان هویت های بیشتری دارند که توسط آن 15 نوع یا بیشتر است در حالی که توسط هویت مردان تقریبا 8 نوع است (2000 dsm-iv –tr) .


    ســـبب شناسی


    علت اختلال هویت تجزیه ای معلوم نیست ، هر چند در سابقه بیماران (حدود 100 درصد آنها ) حادثه آسیب رسانی غالبا در دوران کودکی دیده می شود در کل 4 نوع عامل سبب ساز مشخص شده اند ، یک حادثه آسیب رسانی زندگی ، استعداد برای ابتلا به اختلال ، عوامل محیطی و فقدان حمایت بیرونی ، رویداد های آسیب رسان معمولا سوء رفتار جسمی و جنسی در دوران کودکی (غالبا زنا با محارم) است . سایر رویدادهای آسیب رسانی عبارت است از مرگ بستگان یا دوستان نزدیک در دوران کودکی و شاهد بودن آسیب و مرگ .


    استعداد ابتلا به این اختلال ممکن است پایه زیستی یا روانی داشته باشد . توانایی متفاوت افراد برای هیپنوتیزم شدن ممکن است نمونه ای از عوامل خطر ساز برای پیدایش اختلال هویت تجزیه ای باشد . فرض بر این است که صرع در پیدایش این اختلال سهیم است و در برخی مطالعات مربوط به بیماران مبتلا درصد بالایی از فعالیت ناهنجار eeg گزارش شده است . یک مطالعه جریان خون ناحیه ای مغز ، هیپرپر فوزیون لوب گیجگاهی را در یکی از شخصیت های فرعی ، اما نه در شخصیت اصلی نشان داده است . هر چند چندین مطالعه تفاوت هایی در حساسیت به درد و سایر معیارهای فیزیولوژیکی بین شخصیت ها پیدا کرده اند . استفاده از این داده ها به عنوان مدرک وجود اختلال هویت تجزیه ای باید بسیار محتاطانه صورت پذیرد (کاپلان و ساندوک 2003) .
    چهارده مورد شخصیت چندگانه که بلیس آنها را دیده است از ویژگی های مشترک و مهمی برخوردار بودند که می تواند سرنخ هایی را در اختیار ما بگذارد که چگونه شخصیت چندگانه آغاز می شود و به چه صورت پرورش می یابد .


    فرضیه بلیس درباره این که چگونه شخصیت ایجاد می شود ، سه مرحله دارد . اولا فرد بین چهار و شش سالگی دچار مشکل هیجانی آسیب زایی می شود . در واقع ، شخصیت چندگانه ویژگی های مشترکی با اختلال استرس پس از سانحه دارد (اشییگل 1984) و 97 درصد از افراد مبتلا به شخصیت های چندگانه گزارش داده اند که بهره کشی کودکی را تجربه کرده اند .فرد مبتلا با آفریدن شخصیتی دیگر برای تحمل کردن بار مشکلات ، با آسیب کنار می آید . ثانیا فرد به ویژه به این علت آسیب پذیر است که شدیدا مستعد خود هیپنوتیزم است . یعنی فرایندی که فرد به وسیله آن می تواند به صورت ارادی فرد را در حالت های خلسه ای قرار دهد که شبیه القاهای هیپنوتیک رسمی است .

    ثانیا فرد در می یابد که ایجاد شخصیت دیگر به وسیله خود هیپنوتیزم او را از فشار هیجانی آزاد می کند که در آینده هر وقت که او با مشکلات هیجانی دیگری مواجه می شود ، برای این فشار شخصیت های جدیدی را می آفریند .




    تشخیص و خصوصیات بالینی


    dsm-iv-tr نام اختلال را از اختلال شخصیت چندگانه به اختلال هویت تجزیه ای تغییر داده است . Dsm-iv-tr در ملاک های تشخیصی وجود فراموشی را الزامی کرده است چرا که پژوهش ها نشان داده اند جزئی اساسی از شکل کامل بالینی است و تشخیص همچنین مستلزم وجود حداقل دو شخصیت مجزا است . اگر نشانه ها در نتیجه مصرف مواد (نظیر الکل ) با اختلال طبی عمومی (نظیر تشنج پارسیل مرکب ) باشند ، تشخیص اختلال شخصیت تجزیه ای کنار گذاشته می شود .


    اغلب تصور می شود که بیماران میتلا به اختلال هویت تجزیه ای ، دچار اختلال شخصیت (معمولا اختلال شخصیت مرزی ) ، اسکیزوفرنی یا اختلال دو قطبی تند چرخ هستند .



    ملاک های تشخصیی dsm-iv-tr برای اختلال هویت تجزیه ای


    الف) وجود دو یا چند هویت یا حالات شخصیتی مجزا (هر کدام نسبتا ثابت ادراک ) ارتباط با تفکر در مورد خود و محیط .
    ب) حداقل دو تا از این هویت ها یا حالات شخصیتی متناوبا کنترل رفتار شخص را به عهده می گیرند .
    پ) ناتوانی در به یادآوردن اطلاعات مهم شخصی که وسعت آن بیشتر از آن است که با فراموشکاری معمولی قابل توجیه باشد .
    ت) اختلال ناشی از اثرات فیزولوژیک مستقیم یک ماده (مانند فراموشی یا رفتار آشفته ضمن اثرات رسمی الکل ) یا یک اختلال طبی عمومی ( مثل تشنج پارسیل مرکب) نیست .



    علایم چندگانگی
    1.گزارش های دگرگونی ، فراموشی لحظه ای و عدم تداوم

    2.بازگویی دوره های رفتاری بیمار از جانب دیگران که خود بیمار آنها را به خاطر نمی آورد .

    3.اشخاصی بیمار مورد شناسایی قرار می دهند و یا به نامی دیگر بخوانند که بیمار آنها را نمی شناسد .

    4.تغییر قابل توجه در رفتار بیمار که از سوی شاهدی مطمئن گزارش شده است . بیمار ممکن است خود را به نامی دیگر بخواند و یا به عنوان سوم شخص خطاب کند .

    5.شخصیت های دیگر ، هیپنوتیزم یا مصاحبه آموبار بیتال قابل کشف است .

    6.استفاده از ضمیر « ما » در جریان مصاحبه

    7.کشف نوشته ها ، نقاشی ها یا دیگر محصولات کار بدی و اشتباه ( مثل کارت هویت ، لباس و غیره ) بین اموال بیمار که قابل شناسایی و قابل توجیه نیست .

    8.سردردها

    9.شنیدن صداهایی از « درون » که جدا از شخص تلقی نمی شود .

    10.سابقه آسیب های جسمی یا عاطفی شدید در دوران کودکی (معمولا پیش از سن 5 سالگی ) (کاپلان و ساندوک 2003) .




    اغلب در هنگام تشخیص فقط 2 یا 3 شخصیت مشهود است و سایر شخصیت ها در جریان مسیر درمان شناسایی می شوند (کاپلان و ساندوک 2003) .
    باید اعتراف کرد که تشخیص اختلال هویت تجزیه ای برای متخصصان بالینی چالش انگیز است .مساله تشخیص به این علت پیچیده است که نشانه ها با گذشت زمان ثبات ندارند و فرد ممکن است سعی کند نشانه ها را مخفی کند و نشانه های تجزیه ای می توانند با آشفتگی خلقی یا اختلال شخصیت قاطی شده باشد .



    برخی افراد ممکن است در زمینه های گوناگون زندگی عملکرد عالی داشته باشند و هرگز کسی به وجود نشانه های اختلال هویت تجزیه ای د آنها مشکوک نشده باشد (کلافت 1986) بنابراین تشخیص دقیق برای متمایز کردن اختلال تجزیه ای از اختلال هایی که علت های جسمانی دارند مانند صرع اهمیت زیادی دارد (بومن و ************ز 2000) (هالجین 1387) .

    گذر از یک شخصیت به شخصیت دیگر اغلب به صورت ناگهانی و نمایش گونه صورت میپیذیرد . بیماران عموما در هر وضعیت شخصیتی ، از وجود شخصیت های دیگر و رویدادهایی که در جریان تسلط آنها گذاشته است آگاه نیستند . با این حال گاهی یکی از شخصیت ها دچار چنین فراموشی نبوده و از وجود کیفیات و فعالیت های شخصیت های دیگر کاملا آگاه است .



    گاهی نیز شخصیت ها به درجات مختلف از وجود ، بعضی یا تمام شخصیت دیگر آگاهی دارند و ممکن است با هم وا دوستی ، رقابت یا هم راهی بریزند . در موارد کلاسیک هر شخصیت مجموعه ای خاطرات کاملا پیچیده و منسجم مربوط به هم دارد و گرایش ها روابط مشخصی و الگوهای رفتاری خاص خود را دارد . اغلب شخصیت ها نام خاص خود را دارند و گاهی نیز یک یا چند شخصیت موجود در فرد نام کارکرد خود را دارند . هر چند برخی پزشکان تاکید می کنند که یکی از شخصیت ها ممکن است مسلط باشد ، ولی همیشه این طور نیست . در واقعی گاهی یکی از شخصیت ها در هیئت یکی دیگر از شخصیت ها ظاهر می شود ، معهذا معمولا شخصیت میزبان است که برای درمان حاضر شده و نام حقوقی بیمار را دارد . این شخصیت میزبان احتمالا افسرده یا مضطرب است و ممکن است صفات شخصیتی خودآزاری (مازوجنسیتی) داشته باشد و یا بیش از حد اخلاقی به نظر برسد .



    اولین ظهور شخصیت یا شخصیت های ثانوی ممکن است خود به خودی و یا در ارتباط با عاملی زمینه ساز (از جمله هیپنوتیزم یا مصاحبه با کمک دارو ) باشد .
    شخصیت ها ممکن است از دو جنس متفاوت ، نژادها و سنین مختلف و از خانواده های غیر از خانواده اصلی بیمار باشند . شایع ترین شخصیت فرعی کودکانه است .
    شخصیت ها اغلب بسیار متفاوت و حتی ممکن است متفاوت باشند و در یک فرد یکی از شخصیت ها ممکن است بیرون گرا وقتی از نظر جنس بی مبالات باشد و شخصیت های دیگر درون گرا ، کناره گیر و از نظر جنس مهار شده باشند . بیماران اغلب در معاینه هیچ نکته غیر عادی از لحاظ وضعیت روانی ندارند . به جز این که در مورد دوره های زمانی مختلفی فراموشی دارند . اغلب پزشک پس از مصاحبه های طولانی و تماس متعدد با بیمار مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای می تواند وجود شخصیت های چندگانه را شناسایی کند . گاهی اوقات با واداشتن بیمار به تهیه یک دفتر یادداشت روزانه ، با لینگر می تواند شخصیتهای متعدد بیمار را در این یادداشت ها بیاید حدود 60 درصد بیماران فقط ندرتا تغییر شخصیت می دهند ،20 درصد بیماران نیز نه تنها ندرتا تغییر شخصیت می دهند بلکه پوشاندن این تغییر هم مهارت دارند (کاپلان و ساندوک 2003) .



    تشخیص افتراقی


    تشخیص افتراقی شامل دو اختلال تجزیه ای دیگر یعنی فراموشی تجزیه ای و گریز تجزیه ای است . با این حال در هر دوی این اختلالات تغییر در هویت و آگاهی از هویت اصلی (که در اختلال هویت تجزیه ای دیده می شود ) وجود ندارد . اختلالات سایکوتیک و بخصوصی اسکیزوفرنی ممکن است با اختلالات هویت تجزیه ای استفاده شوند . فقط به این دلیل افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است دارای هذیان باشند و معتقد باشند که هویت های مجزا دارند و یا از شنیدن صدای شخصیت های دیگر صحبت کنند . ولی در اسکیزوفرنی اختلال تفکر ، پسرفت اجتماعی مزمن و دیگر علایم مشخص کننده وجود دارد . اخیرا بالین گران به صورت فزاینده ای اختلالات دو قطبی تند چرخ را شناسایی و مطرح کرده اند . به نظر میرسد نشانه های این اختلالات مشابه اختلال هویت تجزیه ای است . ولی در بیماران مبتلا به هویت تجزیه ای ، مصاحبه وجود شخصیت های مجزا را بر ملا می سازد . اختلال شخصیت های مرزی ممکن است همراه با اختلال هویت تجزیه ای دیده شود ولی تغییر متناوب شخصیت در اختلال هویت تجزیه ای ممکن است به تحریک پذیری خلق و مشکلات خود انگاره (که مشخصه اختلال شخصیت مرزی است ) تعبیر شود . تصارض مشکلات تشخیصی عمده ای ایجاد می کند . وجود نفع ثانوی بارز باید شک پزشک را بر انگیزد و مصاحبه به کمک دارو ممکن است در رسیدن به تشخیص کمک کننده باشد . در بین اختلالات عصبی که باید مد نظر باشد صرع پارسیل مرکب بیشتر احتمال دارد که تابلوی اختلال هویت تجزیه ای را تقلید کند (کامپلان و ساندوک 2003) .



    اختلال هویت تجزیه ای باید نشانه هایی که ناشی از اثرات فیزیولوژی مستقیم بیماری جسمانی هستند تمییز داده می شود . این تصمیم بر پایه سابقه ، یافته های آزمایشگاهی ، یا معاینه بدنی استوار است . اختلال هویت تجزیه ای باید از نشانه های تجزیه ای ناشی از حمله های موضعی مرکب تمییز داده شود اگر این دو اختلال ممکن است همزمان روی دهند .
    دوره های حمله به طور کلی کوتاه هستند (30 ثانیه تا 5 دقیقه ) و ساختارهای پیچیده و با دوام هویت و رفتار که به طور معمول در اختلال هویت تجزیه ای یافت می شوند را شامل نمی گردد . همچنین سابقه بد رفتاری بدنی و مبتلایان به حمله های موضعی مرکب کمتر شایع است . مطالعات eeg ، به ویژه به هنگام محرومیت از خواب و همراه با اختلاف پتانسیل حلق و بینی ممکن است به روشن شدن تشخیص افتراقی ممکن است کمک کند .



    نشانه های ناشی از اثرات فیزیولوژی مصرف مواد بر حسب اثبات این واقعیت که مصرف مواد (مانند مصرف مواد با دارو درمانی ) از لحاظ سببی یا این اختلال رابطه دارند از اختلال هویت تجزیه ای تمییز داده می شوند .
    تشخیص اختلال هویت تجزیه ای بر یاد زدودگی تجزیه ای ، گریز تجزیه ای و اختلال مسخ شخصیت تقدم دارد .
    مبتلایان به اختلال هویت تجزیه ای از مبتلایان به نشانه های خلسه و خلسه تسخیرشدگی تمییز داده می شود . مورد اخیر به عنوان اختلال تجزیه ای به گونه دیگر مشخص نشده است تشخیص داده می شود زیرا مبتلایان به نشانه های خلسه و خلسه تسخیر شدگی معمولا از ارواح و هویت هایی که دارو بدنشان شده و کنترل آنها را در دست گرفته اند صحبت کنند .
    تشخیص افتراقی بین اختلال هویت تجزیه ای و تعدادی از سایر اختلال های روانی ، از جمله اسکیزوفرنی و سایر اختلال های روان پریشی ، اختلال دو قطبی ، با چرخه سریع ، اختلالهای اضطرابی ، اختلال های جسمانی کردن و اختلال شخصیت به دلیل همپوشی ظاهری نشانه ها دشوار است . برای مثال ، وجود پیش از یک حالت شخصیتی تجزیه ای ممکن است با یک میزبان اشتباه اشتباه گرفته شود ، که به آمیختگی با اختلال های روان پریشی منجر شود ، تغییرات بین هویت ها ممکن است با نوسان های خلقی چرخه ای اشتباه شوند که به آمیختگی با اختلال دو قطبی منجر شوند . عواملی که ممکن است از تشخیص اختلال هویت تجزیه ای خمایت کنند عبارتند از : وجود نشانه شناسی ، تجزیه ای روشنی با تغییرات سریع در حالت های هویتی ، تداوم و همسانی رفتارهای ویژه وابسته به هویت و سایر رفتارها در طول زمان ، یاد زدودگی برگشت پذیر ، شواهد حاکی از رفتار تجره ای قبل از بروز بالینی یا قانونی آن مانند گزارش های اعضای خانواده یا همکاران و نمره های بالا در مقیاس های تجزیه ای و هیپنوتیزم پذیری در افرادی که جلوه های خالی یک اختلال روانی دیگر را ندارند .
    اختلال هویت تجزیه ای باید از تعارض در موقعیت هایی که ممکن است نفع مالی یا قانونی وجود داشته باشند و از اختلال ساختگی که ممکن است الگوی رفتار امدادجویی وجود داشته باشد تمییز داده شود (2000 dsm –iv-tr) .


    سیر و پیش آگاهی


    اختلال هویت تجزیه ای حتی در کودکان 2 ساله هم ممکن است دیده شود . در کودکان ممکن است نشانه ها به صورت شبه خلسه ظاهر شوند و همراه علایم اختلال افسردگی ، دوره های فراموشی ، صداهای توهمی ، افکار رفتارها ، تغییر توانایی ها و رفتارهای خودکشی یا خودآزاری باشند . هر چند زنان بیشتر دچار این اخالال می شوند ولی در کودکان تعداد پسرهای مبتلا بیشتر از دخترها است . در دوره های نوجوانی شیوع در جنس مونث بیشتر می شود .


    در زنان نوجوان مبتلا نشانه ها با یکی از دو الگوی زیر بروز می کنند : یک الگوی مربوط به زندگی آشفته و بی بند و بار ، مصرف دارو ، نشانه های جسمی و اقدام به خودکشی است . این دسته از بیماران ممکن است اشتباها مبتلا به اختلال کنترل تکانه ، اسکیزوفرنی ، اختلال دو قطبی i تند چرخ یا اختلال شخصیت مرزی یا نمایش تشخیص داده شوند . الگوی دوم با کناره گیری و رفتارهای کودکانه مشخص می شود . گاهی این بیماران اشتباها مبتلا به اختلال خلقی ، اختلال شبه جسمی یا اختلال اضطراب فراگیر تشخیص داده می شوند . در نوجوانان پسر مبتلا به این اختلال علایم بیماری ممکن است سبب قانون شکنی یا درگیری با اولیای مدرسه شده و نهایتا بیماران سر از زندان در آورند .
    هر چند اختلال هویت تجزیه ای زودتر شروع شود پیش آگاهی بدتر است . یک یا چند شخصیت موجود ممکن است نسبتا کارکرد خوبی داشته باشند ، در جالی که شخصیت های دیگر کارکردی حاشیه ای دارند . سطح تخریب ممکن است از متوسط تا شدید فرق کند و متغیرهای تعییر کننده عبارتند از : تعداد ، نوع و زمان سیر شخصیت های مختلف این اختلال شدید ترین و مزمن ترین اختلال تجزیه ای محسوب می شود و بهبود آن معمولا کامل نیست به علاوه تک تک شخصیت ها ممکن است اختلال روانی خاص خود را داشته باشند که بین آنها اختلالات خلقی ، اختلالات شخصیت و سایر اختلالات تجزیه ای شایع تر است (کاپلان و ساندوک 2003) .




    درمـــــــان


    موثرترین رویکرد درمانی برای اختلال هویت تجزیه ای رواندرمانی بینش گرا ، غالبا همراه با استفاده از هیپنوتیزم و مصاحبه به کمک دارو است . درمان هیپنوتیزمی یا مصاحبه به کمک دارو ممکن است در اخذ اطلاعات اضافی در مورد سابقه ، شناسایی شخصیت های مبتلا ناشناخته و تسهیل تخلیه هیجانی مفید باشد . طرح درمان درمانی باید با تائید تشخیص و شناسایی و مشخص کردن شخصیت های مختلف شروع شود . اگر هر یک از شخصیت ها تمایلات خود تخریبی یا دیگر رفتارهای خشونت آمیز را داشته باشد ، درمانگر باید با بیمار و شخصیت های مناسب او در مورد این رفتارهای خطرناک قراردادی درمانی منعقد کند . در برخی مواقع ممکن است بستری کردن ضروری باشد .


    جمع بندی اصول بنیادی و توصیف مراحل درمان ، رهنمودهای مفیدی در درمان دشوار این بیماران است .


    معمولا در ابتدای درمان سعی می شود به منظور شروع یکپارچگی بین شخصیت ها به ارتباط آنها تسهیل شود و به بیمار کمک شود که به کل رفتارش کنترل داشته باشد . در مورد مزایای نسبی ادغام نسبت به انحلال اختلاف نظر وجود دارد و مزایای نسبی هر رویکرد معلوم نیست . ارتباط بین شخصیت ها همچنین به بیمار کمک می کند تا بر کل رفتارش کنترل داشته باشد .
    بالینگران باید بکوشند شخصیت هایی را شناسایی کنند که رویدادهای آسیب رسان دوران کودکی را به خاطر می آورند . رویدادهایی که تقریبا بدون استثناء با این اختلال ارتباط دارند .
    مصرف داروهای ضد جنون در این بیماران تقریبا هیچ گاه توصیه نمی شود . برخی داده ها حاکی از آن است که داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب ممکن است در کنار روان درمانی به عنوان درمان کمکی مفید باشند . چندین مطالعه کنترل نشده گزارشی داده اند که داروهای ضد تشنج مثل کار با مازپین در برخی از بیماران مفید بوده است .




    اصول درمان موفقیت آمیز اختلال هویت تجزیه ای


    ·اختلال در اثر فرو پاشی مرز بندی ایجاد می شود . از این رو درمان موفقیت آمیز مستلزم چهارچوب درمانی مطمئن و مرزبندی های محکم و با ثبات است .

    ·اختلال نوعی عدم کنترل ذهنی و مهاجمات و تغییراتی است که فرد به صورت غیر فعال متحمل می شود . بنابراین باید روی تسلط بیمار و مشارکت فعال او در فرایند درمان تاکید شود .

    ·اختلال غیر عادی است . مبتلایان این آسیب را خود نگزیده اند و نشانه ها فراتر از کنترل خود آنها است . بنابراین درمان باید مبتنی بر اتحاد درمانی قومی باشد و در تمام طول فرایند درمان کوشش شود که این اتحاد ایجاد شود .

    ·اختلال یک نوع آسیب دفن شده و یک تاثیر مجزا شده است . به همین دلیل آن چه که پنهان شده است باید آشکار شود که این اتحاد ایجاد شود .

    ·اختلال نوعی جدایی مشهود و تعارض بین مبدل ها است بنابراین درمان باید روی مشارکت ، همکاری ، همدلی و همانندسازی مبدل ها با یکدیگر تاکید کند به طوری که جدایی آنها ذایل شود و تعارضشان از بین برود .

    ·اختلال نوعی واقعیات متناوب خوابواره ای است . لذا ارتباط درمانگر باید صریح و روشنی باشد در این جا جایی برای ارتباطات سردرگم کننده وجود ندارد .

    ·اختلال با ناسازگاری اشخاصی مهم زندگی فرد ارتباط دارد . بنابراین درمان گر باید با همه ی مبدل ها منصفانه و عادلانه برخورد کنند و از انتخاب « سوگلی » یا تغییر بارز رفتار در مقابل شخصیت های مختلف خودداری کند .
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    نمـونه ای مبتلا به اختلـال هویت تجزیـه ای

    هویت اصلی معمولا از تجربه های هویتهای دیگر آگاهی ندارد.دوره هایی از یادزدودگی بدون علت ، از قبیل زوال حافظه برای چند ساعت یا چند روز در هفته ، می تواند نشانه ی وجود اختلال تجزیه ی هویت باشد.


    در اغلب موارد یک هویت اصلی با نام واقعی شخص وجود دارد که منفعل ، وابسته و افسرده است. هویت های جانشین نوعا دارای ویژگیهایی هستند که با هویت اصلی تعارض دارند: مثلا خصمانه ، کنترل کننده ، و خود ویرانگرند.در بعضی موارد ، این شخصیتها ممکن است حتی در ویژگیهایی مثل دستخط ، استعدادهای هنری و ورزشی ، و آشنایی به زبان خارجی با هم تفاوت داشته باشند.
    هویت اصلی معمولا از تجربه های هویتهای دیگر آگاهی ندارد.دوره هایی از یادزدودگی بدون علت ، از قبیل زوال حافظه برای چند ساعت یا چند روز در هفته ، می تواند نشانه ی وجود اختلال تجزیه ی هویت باشد.

    یکی از مشهورترین موارد شخصیت چند گانه ، کریس سایزمور (chris sizemore) است که شخصیتهای مختلف وی _ایو وایت ، ایو بلک،و جین _ در فیلم سه چره ی ایو به تصویر کشیده شده است و بعدها به تفصیل در زندگی نامه ی وی تحت عنوان من ایو هستم توصیف شده است. نمونه ی دیگری از شخصیت چند گانه که به تفصیل بررسی شده ، مورد پسر۱۷ ساله اس به نام یونا((jonah است که به خاطر سر دردهای شدید ، که غالبا فراموشی در پی داشت ، در بیمارستان بستری شده بود.کارکنان بیمارستان متوجه شدند که در روزهای مختلف تغییرات چشمگیری در شخصیت وی پدید می آید ، و روانپزشک مسئول نیز سه هویت فرعی مجزا در وی تشخیص داد.

    ساختارهای شخصیتی نسبتا پایداری که در وی ظاهر می شد به شرح زیر است:
    ▪ یونا: شخصیت اصلی . خجالتی ، گوشه گیر ، مودب ، و بسیار سنتی.او مبادی آداب معرفی شده است.گاهی در جریان مصاحبه هراسان و دستپاچه می شود.یونا از وجود شخصیتهای دیگر اطلاعی ندارد.

    ▪ سامی: خاطراتش بسیار کامل و دست نخورده است.می تواند با یونا همزیستی داشته باشد ، یا یونا را کنار بگذارد و جانشین او شود.مدعی است که هر زمان یونا به مشاوره ی حقوقی نیازمند باشد یا دچار دردسر شود برای کمک به او آماده است.او میانجی معرفی شده است.سامی پدیدار شدنش را در سن ۶ سالگی به یاد می آورد .در آن زمان مادر یونا ناپدری او را با چاقو زخمی کرد و سامی از والدین خود خواست که دیگر در مقابل کودکان با هم دعوا نکنند.

    ▪ کینگ یانگ: او هنگامی که یونا شش یا هفت ساله بود ظاهر شد تا هویت جنسی یونا را تثبیت کند، چون مادر یونا گاهی در خانه لباس دخترانه به او می پوشانید و خودش در مدرسه اسم دخترها و پسرها را با هم اشتباه می کرد.از آن به بعد کینگ یانگ مواظب علایق جنسی یونا بوده ، و به همین دلیل نیز عاشق پیشه معرفی شده است.او به طور مبهمی از وجود سایر شخصیتها آگاه است.

    ▪ یوسف عبدالله:
    شخصی بی عاطفه،پرخاشگر و تندخوست.در برابر درد، بسیار مقاوم است.وظیفه دارد از یونا مواظبت و مراقبت کند و به همین سبب وی جنگجو معرفی شده است.یوسف در سن ۹ یا ۱۰ سالگی ظاهر شد ، همان زمان که گروهی پسربچه ی سفیدپوست یونا را بدون هیچ دلیلی کتک زدند.یونا درمانده شده بود ، که یوسف فرا رسید و کینه توزانه با مهاجمان جنگید.او نیز آگاهی مبهمی از سایر شخصیتها دارد.
    این چهار شخصیت در تمام شاخصهایی که با موضوعهای هیجانی سر و کار داشت، کاملا با هم متفاوت بودند، اما در آزمونهایی که چندان ارتباطی با هیجان یا تعارضهای شخصی نداشت ، مثل آزمون هوش یا آزمون واژگان ، نمره های کم و بیش یکسانی داشتند. اختلال تجزیه هویت حاکی از ناتوانی در یکپارچه سازی جنبه های گوناگون هویت ، حافظه و هشیاری است.تجزیه ی هشیاری چنان کامل است که گویی چند شخصیت مختلف در یک بدن زندگی میکنند.
    ناظران گزارش کرده اند که تغییر از شخصیتی به شخصیت دیگر غالبا با تغییرات ظریفی در وضع اندامی و لحن صدا همراه است. شخصیت جدید به طرز متفاوتی حرف می زند ، راه می رود و سر و دست تکان می دهد.حتی ممکن است تغییراتی در فرایندهای فیزیولوژیایی را از قبیل فشار خون و فعالیت مغزی صورت پذیرد.

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    گــریــز تجــزیه ای

    ویژگی اساسی گریز تجزیه ای عزیمت ناگهانی و غیره منتظره از منزل یا مکان معمول فعالیت های روزمره و ناتوانی در به یاد آوری بخش از گذشته فرد یا تمامی آن است.




    *ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR


    الف ـ اختلال بارز، سفر ناگهانی و غیر منتظره از محل همیشگی کار یا زندگی است که همراه با ناتوانی در به خاطر آوردن گذشته است.

    ب ـ سردرگمی در مورد هویت شخصی و اتخاذ هویت جدید ( نسبی یا کامل)
    پ ـ ناشی از مصرف مواد یا مشکل طبی نباشد.
    ت ـ علایم سبب ناراحتی بالینی چشمگیر یا اختلال در کارکرد شغلی؟، اجتماعی یا دیگر کارکردهای مهم شخصی می شوند.




    * سبب شناسی


    شرایط آسیب زای محیطی یا اجتماعی و نیز درگیری با وجدان یا آرمان های ایگو سبب بروز چنین اختلالی می شود.




    * همه گیر شناسی


    شیوع این اختلال در جریان بلایای طبیعی، جنگ یا دوره های خشونت و نابسامان های اجتماعی افزایش می یابد. اکثر موارد مرد و عمدتاً نظامی بوده اند و این اختلال معمولاً در بزرگسالان گزارش می شود.




    * تشخیص و خصوصیات بالینی


    مدت گریز تجزیه ای از چند دقیقه تا چند ماه گزارش شده است.
    پس از خاتمه گریز بیمار ممکن است علاوه بر فراموشی دچار گم گشتگی (Perplexity ) سردرگمی، رفتارهای شبه خلسه، مسخ شخصیت ، مسخ واقعیت و علایم تبدیلی می شود.




    * تشخیص افتراقی


    ـ از فراموشی تجزیه ای افتراق یابد.
    ـ صرع و تشنج بررسی شود.
    ـ سردرگمی افراد ناشی از بیماری طبی بررسی شود.
    ـ نفع شخصی، فرار از مالیات، سربازی و... بررسی شود.
    ـ در هیپنوتیزم یا مصاحبه به وسیله دارو ، علایم ناشی از اختلال به همان صورت اولیه است.
    ـ تمارض بررسی شود.




    * سیر و پیش آگهی


    ازچند ساعت تا چند روز طول می کشد. احتمال دوره های تکرار شونده در برخی بیماران وجود دارد.




    * درمـــــان


    این اختلال را معمولاً با روان درمانی پویشی التقاطی درمان می کنند؛ که هدف آن بازیافت حافظه و تجربیات اخیر فرد است.
    از هیپنوتیزم و آموبار بیتال برای مصاحبه و برای تسهیل بازیافت حافظه استفاده می شود و همچنین درمان طبی و مراقبت غذایی مورد توجه قرار گیرد.
    به منظور جلوگیری از آسیب یا خودکشی مراقبت روان پزشکی ضروری است.
    به منظور ترمیم موقعیت فردی، مشکلات خانوادگی، جنسی، شغلی یا قانونی اولیه مداخلات اجتماعی و خانواده درمانی ضروری است.
    درمان نهایی، درمان یکپارچه سازی هویت ها و کار در خلال و ادغام خاطرات تجربیاتی است که زمینه ساز گریز بوده اند.



    منبـــــع : برگرفته از کتـاب آسیب شنــاسی روانــــی
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    نمـونه ای مبتلا به اختلـال گــریــز تجزیـه ای

    موضوع از این قرار است که آگاتاکریستی ، نویسنده بزرگ آثار جنایی ، در سال ۱۹۲۶ ، ۱۱ روز عجیب و غریب را طی کرده‌ است.

    شخصی به نام اندرو نورمن با تحقیقاتی که انجام داده ، مدعی شده آگاتاکریستی در آن ۱۱ روز دچار یک اختلال روانپزشکی به نام "گریز تجزیه‌ای" شده اســت.

    شرح ماجرا به این صورت بوده است که روزی آگاتا کریستی بدون علت خاصی از خانه بیرون زده و هیچ نشانی از خودش باقی نگذاشته است ، در مدت ۱۱ روز شایعاتی در مورد سرونوشت آگاتاکریستی در نشریات منتشر شد ، از جمله اینکه خودش را غرق کرده و یا اینکه به علت خیانت شوهرش فرار کرده است. اخبار مربوط به گم شدن کریستی به صفحات نیویورک تایمز هم رسیده بود.

    کریستی سرانجام پیدا شد ولی در وضعیتی که ماجرا را بیشتر مغشوش میکرد : تنها ، و در شرایطی که از اسم مستعار استفاده می‌کرد. آن موقع دو تئوری در مورد کریستی وجود داشت ، یکی اینکه تصادف کرده و از دست رفتن حافظه‌اش به این علت بوده و دیگری اینکه همه این کارها برای برهم زدن نقشه شوهرش برای گذراندن تعطیلات با خدمتکار خانگی‌شان بوده!

    اما حالا آقای نورمن در کتاب جدیدش می‌گوید که اختبار کردن نام جدید از سوی کریستی -ترزا نیل- و ناتوانی کریستی در شناسایی عکس‌های خودش در روزنامه‌ها و پذیرش یک هویت جدید ، همه و همه نشان‌دهنده یک نوع فراموشی روانزاد پس از یک دوره افسردگی هستند.

    به گفته نورمن ، کریستی بعدها در اتوبیوگرافی خود در قالب شخصی به نام "سلیا" ، حالت آن دورانش را شرح داده است.

    کریستی در سال ۱۹۲۸ از شوهر اولش طلاق گرفت و با یک باستان شناس ازدواج کرد.

    اینها چیزهایی بودند که در سایت گاردین در این مورد نوشته شده بود ، اما توضیح مختصری درباره "گریز تجزیه‌ای"

    بر طبق معیارهای DSM-IV ، گزیز تجزیه‌ای یا Dissociative Fugue با این موارد خودش را نشان می‌دهد:

    - مسافرت غیرمنتظره و ناگهانی از خانه یا از محل کار معمول شخص با ناتوانی در به یاد آوردن گذشته
    - پریشانی در مورد هویت شخصی یا تصور داشتن هویتی جدید
    - یا پریشانی و آسیب‌پذیری قابل توجه



    Merck Manual ، گریز تجزیه‌ای را اینطور تعریف می‌کند:

    یک یا چند حمله فراموشی که در ان شخص از به یاد آوردن همه یا قسمتی از گذشته خود ناتوان است ، به همراه فراموش کردن اطلاعات مورد به هویت و یا اختیار کردن هویت جدید و یا مسافرت غیرمنظره و باهدف از خانه


    و در جای دیگر گریز تجزیه‌ای اینطور تعریف شده است:

    ناتوانی در به یاد آوردن اطلاعات شخصی ، که معمولا بعد از تروما و یا حوادث موجب استرس ، اتفاق می‌افتد و آنقدر گسترده است که با فراموشی معمولی نمی‌تواند توجیه شود.


    شیوع

    تخمین زده می‌شود که ۰٫۲ درصد جمعیت ، گریز تجزیه‌ای را تجربه می‌کنند ، البته بعد از حوادث استرس‌آمیزی مانند جنگ شیوع این اختلال بیشتر می‌شود.


    اما غالبا به افرادی که دچار این اختلال می‌شوند ، برچسب "تظاهر از روی عمد" malingering زده می‌شود. گریز تجزیه‌ای معمولا تنها قسمتی از حافظه را که شامل اطلاعات شخصی است ، درگیر می‌کند و برای مثال حافظه مربوط به دانش شخص را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد.
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    مســخ شخصیـــت

    مسخ شخصیت.jpg


    dsm-iv-tr خصوصیات اساسی مسخ شخصیت را احساس پایدار یا محدود کننده بیگانگی یا جدایی از خود می داند. بیماران دچار این اختلال ممکن است احساس کنند شبیه ربات شده اند یا در رویا هستند و یا احساس کنند خود را در یک فیلم می بیند.




    ملاک های تشخیصی dsm-iv-tr


    الف ـ احساس مداوم یا عود کننده جدایی از فرآیندهای زیستی یا بدنی، شخص از بیرون نظاره گر این فرآیند هاست ( مثل اینکه فرد در رویاست).
    ب ـ واقعیت سنجی فرد دست نخورده می ماند.
    پ ـ ناراحتی چشمگیری به وجود آورد یا سبب اختلال در کارکرد شغلی، اجتماعی یا سایر کارکردهای مهم فرد می شوند.
    ت ـ ناشی از بیماری روانی یا مصرف مواد نباشد.




    همه گیر شناسی


    سومین علامت شایع روان پزشکی است. در جمعیت عمومی 19 درصد گزارش شده است. در بیماران دچار تشنج و میگرن و نیز با مصرف داروهای روانپریشی زا، به خصوص ماری جوانا، لسیرژیک اسید دی اتیلامید(lsd) و مسکالین و نیز داروهایی مانند آنتی کوایرژیک ایجاد می شود.

    در زنان 2 تا 4 برابر مردان شیوع دارد.




    سبب شناسی


    عوامل روان پویشی: پاسخ عاطفی در دفاع از ایگو است. تجربیات دردناک توان کاه یا تکانه های متعارض به عنوان عوامل آغازگر مطرح شده اند.
    استرس آسیب زا: تصادف و حوادث ناگوار باعث بروز می شود و نیز 60 درصد قربانیان تصادف، در جریان حادثه یا بلافاصله پس از آن دست کم به طور گذرا دچار مسخ شخصیت شده اند.
    نظریات عصبی زیستی: در گیری سروتونین در بروز این اختلال گزارش شده است. و نیز گیرنده های گلوتامات( nmda) در پیدایش علایم مسخ شخصیت نقش محوری دارد.




    تشخیص و خصوصیات بالینی


    1ـ احساس تغییرات بدن
    2ـ تجزیه « خود » به عنوان مشاهده گر و عامل.
    3ـ احساس جدایی از دیگران
    4ـ احساس جدا شدن از هیجانات خود.
    5 ـ اغلب آنها ابراز احساسات برایشان دشوار است.




    تشخیص افتراقی


    مسخ شخصیت ممکن است بر اثر بیماری طبی، عصبی، مسمومیت یا ترک داروهای قاچاق به عنوان عارضه داروهای مجاز بروز کند.
    همچنین همراه با علائم اضطرابی، اختلال استرس حاد و یا سایر اختلالات تجزیه ای دیده می شود. ممکن است همراه با مصرف مواد یا سندرم ترک بروز کند و نیز به دنبال یا همراه مشکلات مغزی یا آسیب به مغز بروز می کند.




    سیر و پیش آگهی


    به دنبال رفع مسمومیت یا درمان اختلال یا بیماری خود به خود درمان می شود.البته بعضی موارد به صورت مزمن اختلال مسخ شخصیت خود سیری دوره ای، عود کننده و یا مزمن دارد. بیماران دچار تخریب شخصیت مزمن ممکن است عملکرد شغلی، اجتماعی و شخصی آنها دچار مشکل شود.


    سن متوسط این اختلال در اکثر موارد اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی گزارش شده است.




    درمــــان


    نسبت به درمان مقاومند. داروهایی نظیر ضد افسردگی مانند فلوکستین ممکن است در درمان مفید باشد.
    راهبردهای مدیریت استرس، فنون توجه برگردانی، کاهش تحریک های حسی، آموزش آرام سازی عضلانی و فعالیت جسمی در برخی بیماران تا حدودی مفید بوده اند.





    منبـــــع : برگرفته از کتـاب آسیب شنــاسی روانــــی
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اسباب بازیهای چینی بلای جان کودکان!
    توسط R e z a در انجمن زیبایی پوست و مو
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-28-2013, 11:53 PM
  2. زیگمــوند فــرویـد
    توسط *P s y C h e* در انجمن روانشناسان ایران و جهان
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 08-28-2013, 04:21 PM
  3. لبــاس زیــر در تحـریکـات جنســــی
    توسط *P s y C h e* در انجمن آموزش ها و مهارت ها
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-26-2013, 07:17 PM
  4. ارزیـابـی جـامـع سـالمـنـدان
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی میانسالی و سالمندان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-20-2013, 05:34 PM
  5. چه کلماتی را جایگزین این جملات کنیم؟
    توسط R e z a در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-05-2013, 12:16 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد