به محض اینکه رانندگی یاد گرفتیم، خیلی زود برایمان به صورت یک کار اتوماتیک درآمد. به مرور زمان یاد می‌گیریم چطور رفتار بقیه راننده‌ها را حدس بزنیم و این موجب این توهم می‌شود که ما آنها را کنترل می‌کنیم.




رانندگی بی‌دقت جان افراد معصومی را در معرض خطر قرار می‌دهد. به همین دلیل است که پلیس سرسختانه با رانندگان مشکل‌ساز برخورد می‌کند.
این انگیزه باعث به وجود آمدن شاخه علمی به نام روانشناسی ترافیک شده است که در آن بر روی عوامل محیطی و انسانی که بر رفتارهای رانندگی ما اثر می‌گذارد تحقیق می‌شود.

دهه‌ها تحقیق در روانشناسی ترافیک نشان داده است که رانندگی بد به چیزی فراتر از بی‌دقتی وابسته است. حتی ماهرترین راننده‌ها در معرض فقدان هوشیاری اجتماعی، تعصبات بصری، اعتقادات متناقض و محدودیت‌ ظرفیت شناخت قرار دارند.

در زیر به ۱۰ مورد از جالب‌ترین تعصبات و اشتباهات رانندگی که وقتی پشت فرمان هستیم با آنها مواجه می‌شویم، اشاره می‌کنیم:

۱. نمی‌فهمیم چه زمان خشن شده‌ایم و اهمیت نمی‌دهیم.
برای همه ما پیش آمده که ماشینی پشتمان بیفتد و بچسباند به ماشین ما. خیلی‌ها هم عادت دارند راه دیگران را سد کنند، از سمت راست ناگهان بپیچند جلو ماشین بغل‌دستی یا در هر حالتی قلدری کنند. تحقیقات نشان می‌دهد رانندگان جوان‌تر که درجه بالاتری در ارزیابی‌های شخصیتی هیجان خواهی و تحریک پذیری گرفتند، پشت فرمان رفتار خشن‌ترین دارند. مسئله دیگری که بسیار جالب است این است که این راننده‌ها نسبت به جریمه‌ها حساسیت کمتری نشان می‌دهند و این یعنی اقدامات تنبیهی ساده قادر به بازداشتن اغلب راننده‌های ضداجتماعی از رفتارهای پرخطر نیست.

۲. بیشتر از آنچه که واقعاً هستیم فکر می‌کنیم در امنیتیم. به محض اینکه رانندگی یاد گرفتیم، خیلی زود برایمان به صورت یک کار اتوماتیک درآمد. به مرور زمان یاد می‌گیریم چطور رفتار بقیه راننده‌ها را حدس بزنیم و این موجب این توهم می‌شود که ما آنها را کنترل می‌کنیم.
یکی از زمینه‌هایی که افراد بیشتر در معرض اشتباه قرار دارند در قضاوت سرعت نسبی است: بیشتر به این می اندیشیم که رانندگی با سرعت بالا باعث صرفه جویی در وقت میشود، درحالیکه حداقل فاصله ایمن برای ترمز کردن را دست‌کم می‌گیریم. محاسباتی که برای این قضاوت‌ها لازم است بسیار پیچیده هستند و به صورت طبیعی برای ما اتفاق نمی‌افتند.

۳. فراموش می‌کنیم که بقیه راننده‌ها هم آدمند… وقتی پیاده هستیم و یک نفر در خیابان ناگهان به ما تنه میزند یا بسته خریدش به ما برخورد می‌کند، واکنش عادی ما عذرخواهی کردن و رد شدن است. اما موقع رانندگی، خطرهایی که از سر رد می‌شود معمولاً با عصبانیت فوری همراه خواهد بود -- و در حادترین موارد همراه با نزاغ خیابانی. تحقیقات نشان می‌دهد که راننده‌ها برای تحقیر راننده‌های دیگر یا عابرین پیاده بسیار بیشتر از زمانی که با آدمها برخورد نزدیک دارند، آماده هستند.

۴. با افراد از شئون اجتماعی پایین‌تر، خشن‌تر برخورد می‌کنیم. یک تناقض جالب این است که بااینکه درمعرض تحقیر کردن راننده‌های دیگر قرار داریم، بااینحال بنابر شان اجتماعی آنها برخورد می‌کنیم. دهه‌ها تحقیق نشان می‌دهد که بوق‌ زدن‌های ممتد، بد زبانی یا سایر رفتارهای خشن، زمانی که فرد تصور کند فرد مهمتری نسبت به طرف‌مقابل است، بیشتر اتفاق می‌افتد.
مسئله‌ای که خیلی جالب است این است که این قضاوت‌ها فقط براساس اتومبیلی که فردمقابل سوار است، میباشد و هیچ علمی نسبت به فردی که پشت آن نشسته است وجود ندارد: ماشین‌های بزرگ‌تر معمولاً به ماشین‌های کوچکتر قلدری می‌کند و ماشین‌ها نو‌تر به قدیمی‌ها. راننده‌های ماشین‌های گران‌تر معمولاً نسبت به عابرین پیاده خشن‌تر برخورد می‌کنند.

۵. تصور می‌کنیم همه اتفاقات دوروبرمان را می‌بینیم.
حواس ما اطلاعاتی فراتر از میزانی که بتوانیم در یک جا پردازش کنیم دریافت می‌کنند، که این باعث می‌شود سیستم توجه مغز برای تمرکز بر منابع در موقعیت‌ها و رویدادهای مهم، اهمیت بیشتری پیدا کند. در اکثر مواقع، نمی‌توانیم حجم بالای اطلاعاتی که از دست داده‌ایم را درک کنیم و همین می‌تواند موجب حس اشتباه امنیت در خیابان و جاده باشد.
۶. با اینحال فکر می‌کنیم بقیه راننده‌ها نمی‌توانند ما را ببینند. این مخصوص آنهایی است که حین رانندگی عادت دارند با بینی خود یا گوششان ور بروند. چندان به امنیت رانندگی مرتبط نیست (یا هست؟) اما شما باید بدانید که هستید و متاسفانه ما هم می‌دانیم.

۷. خطرهایی که از سر رد می‌کنیم را ضعف بقیه راننده‌ها می‌دانیم. به طور کلی، نمی‌توانیم دلایل موقعیتی که باعث می‌شود بقیه راننده‌ها سر راه ما قرار بگیرند یا خطرناک رفتار کنند را درک ‌کنیم. روانشناسان این را خطای نسبت‌دهی اساسی می‌نامند ما اشتباهات دیگران را به شخصیت یا توانایی آنها نسبت می‌دهیم، درحالیکه خطاهای خودمان را وابسته به موقعیت و محیط می‌پنداریم.

۸. توانایی و مهارت‌های خودمان را بیشتر از آنچه واقعاً هست می‌پنداریم. اگر تصور می‌کنید راننده‌ای بسیار ماهر هستید، این احتمال وجود دارد که نباشید. تقریباً ۸۰ تا ۹۰ درصد از راننده‌ها اعتقاد دارند که توانایی‌شان در رانندگی بالاتر از حد متوسط است و هرچه تصور کنیم ماهرتر هستیم، واقعی بودن آن احتمال کمتری دارد. این تمایل ما برای کور بودن دربرابر ناتوانی‌های خودمان، اثر دانینگ کروگر نامیده می‌شود. البته، برعکس آن این است که اگر تصور می‌کنید راننده افتضاحی هستید، ممکن است به آن اندازه بد نباشید.

۹. وقتی تنها هستیم، بی‌دقت‌تر رانندگی می‌کنیم. معمولاً وقتی تنها هستیم بسیار بی‌دقت‌تر و خشن‌تر رانندگی می‌کنیم. دلیل این مسئله و اینکه اصلاً از آن آگاهی داریم یا نه، مشخص نیست.

۱۰. اعتقاد داریم استفاده از هندزفری برای صحبت کردن با موبایل ایرادی ندارد. در ایران استفاده از تلفن همراه در هنگام رانندگی ممنوع است، درحالیکه برای استفاده از هندزفری قانونی وجود ندارد. این یک نمونه بارز از عقب ماندن قانون از علم است: شواهد نشان می‌دهد که استفاده از هندزفری تلفن‌همراه به هیچ عنوان کمتر از صحبت کردن مستقیم با موبایل در رانندگی خطرناک نیست. چیزی که باعث ناامن شدن مکالمه تلفنی هنگام رانندگی می‌شود، گرفتن موبایل در دست نیست، بلکه پرت شدن حواس است. فقدان زبان بدن باعث می‌شود مجبور باشیم از منابع شناختی بیشتری حین تماس استفاده کنیم و درنتیجه بیشتر و بیشتر از خیابان غافل شویم. رانندگی یکی از پیچیده‌ترین کارهای رفتاری است که در زندگی انجام می‌دهیم.
این واقعیت که خیلی سطحی به نظر می‌رسد و تصادف خیلی کم پیش می‌آید وصیتنامه‌ای برای مهندسی اتوبان، هشدارهای ترافیکی و پیچیدگی و کمال مغز انسان است.
بااینحال، دفعه بعدی که پشت فرمان نشستید و احساس کردید اذیت می‌شوید، خسته هستید یا هر چه، از خودتان سوال کنید: آیا موارد بالا برایتان صدق می‌کند؟