نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: مخالفت خانواده با ازدواج

1161
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9101
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    مخالفت خانواده با ازدواج

    حدود سه سال و نیم پیش با خاستگارم توی یک جمع که برای کنکورارشد با هم گروه شده بودیم از طریق اینترنت آشنا شدم و حدود یک سال وقت برای آشنایی گذاشتیم .
    خواهر بزرگترم یک بار ازدواج ناموفق تو دوران نامزدی داشت و این باعث ضربه روحی شدیدی ب کل خانوادم شد. و همین باعث شد وقتی که من خانوادم رو در جریان این خاستگاری و تمایلم به ازدواج بذارم به شدت مخالفت شد. این مخالفت بیشتر از دو سال طول کشیده و خاستگارم و خانوادش توی این مدت مدام پیگیر بودند و تماس میگرفتن یا اومدن خونموم. اما خانوادم همچنان مخالفن.
    دلیل ترس حانوادم ازدواج اول و ناموفق خواهرمه اما دلایلی که میارن تفاوتهای فرهنگی و دوری دوتا خانوادس. ایشون اهل تهرانن و من تبریز. خانواده ما از نظر تحصیلات بالان و خانواده ایشون نه. البته خود ایشون و من فوق لیسانسیم. مخالفت خانواده من باعث شد خانواده و مخصوصا مادر ایشون هم از ترس عدم آشنایی حرفهایی زدند که کدورت بین خانواده ها ایجاد شد اما با تلاش خاستگارم اونا راضی شدن ولی خانواده من همچنان پافشاری میکنن که من با ایشون ازدواج نکنم، این هم بگم که ما تا چندماه پیش خانواده مرفهی بودیم ولی به خاطر نوسانات مالی دولت یه کم وضعیت اقتصادی مام نزول کرده و خانوادم این دلیل رو هم بهونه میکنن که اول وضعیت مالیمون تثبیت شه و مثل قبل شیم بعد فکر ازدواج کنم و ازدواجم الان باعث فشار مالی براشون میشه.
    توی این مدت سه سال و نیم من و خاستگارم با هم مشکل خاصی نداشتیم و از نظر فکری شبیه به همیم. اما گاهی فکر میکنم چون 95% ارتباط من با ایشون از طریق وایبر و نوشتاریه، شاید من وابسته به گوشیمم! البته چند بار اومدن پیشم. اما خیلی کم. الان واقعا موندم. از یه طرف خانواده ایشون اصرار به ازدواج ایشون با افراد دیگه رو دارند و من میترسم اگر که ما با هم ازدواج کنیم هم از من بدشون بیاد.
    از طرف دیگه هم خانواده من میخان که من با یه دکتر ازدواج کنم که ثروتمند باشه و باعث سربلندیشون بشه.
    خودمم دلم میخاد که با یه خانواده تحصیلکرده و روشن ازدواج کنم اما از طرف دیگه علاقم به خاستگارم انقدر زیاده که وقتی فکر میکنم با کس دیگه ای ازدواج کنه، قلبم درد میگیره و حالم خیلی بد میشه و نمیتونم تحمل کنم.همین حسم باعث شده تا الان ارتباطم باهاش قطع نشده.
    سه بار مشاوره رفتیم.دوتاشون ایشون و خانوادشون رو تایید کردن و گفتن که میتونیم با هم زندگی کنیم اما یک بار که تنها رفتم و از مخالفت خانواده ایشون گفتم، مشاور گفت که من به خاطر قیافه خوبی که دارم حتما وقتی بیشتر وارد جامعه بشم میتونم با کیسهای بهتر ازدواج کنم و تعجب کرد که چطور تا الان که 26 سالمه مجرد موندم، به خاطر ظاهرم و رفتارم.
    خیلی نیاز به همفکری دارم. امیدوارم دوستان کمک فکری بهم بکنن تا بتونم تصمیم صحیح بگیرم. ممنونم
    ویرایش توسط yazevi : 11-29-2014 در ساعت 11:24 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مخالفت خانواده با ازدواج

    خب دوست عزیز داشتن حمایت خانواده برای ازدواج موفق بسیار مهمه

    حتی اگه حرفی هم نزنن ... همین مخالفت میتونه تاثیر منفی روی زندگی شما داشته باشه ...

    شما از هم دور هستید و امکان شناخت درست رو از هم ندارید ...

    هر دو خانواده مخالف ازدواج هستند و خود شما هم گاهی تردید هایی دارید ....

    و تمام این موارد نشونه هایست که شما بهشون توجه نمکنید و باز روی خواسته هاتون پافشاری میکنید ...

    دوست عزیز شما چقدر ایشون رو میشناسید ؟ البته از طریق گوشی موبایل ؟!!!!!

    واقعا" با اختلاف سطح فرهنگی و اجتماعی چطور میخوایت کنار بیایت ؟

    فکر میکنید عشق و دوست داشتن میتونه موتور این زندگی رو با این همه مخالفت روشن نگه داره ؟

    اینو به یاد داشته باشید که هدف از ازدواج نه با این فرد و یا فرد دیگه است ، بلکه برای رسیدن به آرامشه

    پس از احساسات و دردقلبتون بگذرید و منطقی و عاقلانه فکر کنید ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9101
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مخالفت خانواده با ازدواج

    ممنون بابت راهنماییتون.
    خودم هم میدونم موقعیتهای بهتری داشتم و خواهم داشت، اما احساساتم مانع از تصمیم منطقیم میشه. و تمام این مدت در جدال دایمی بین عقل و منطقم هستم. ایشون بیشتر از من بهم علاقه مندن و این بیشتر باعث تحریک احساسم بهشون میشه.
    چشم. حتما به حرفهاتون فکر میکنم، بازهم معایب و محاسن ازدواجمونو مینویسم تا بتونم به نتیجه برسم.
    مچکر از شما.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد