نوشته اصلی توسط
شب تاب
سلام توروخدا بدادم برسید اوضاع فکریم خرابه.تست میگیرم میگه افسردگی حاد دارم. گذشته خراب وتحصیل در رشته که پیامد شغلی نداشت.شکست عشقی-کلنجار با برادر بزرگترم که ازار فکری ام میداد.زندگی زناشویی که با راه دور بودو اداب رسوم مختلف .من از شمال وشوهر از زاهدان .تولد فرزند اول در غربت دور از خانواده ام وکمک روحی خانواده ام ودرگیر یه تولد دوقلویی بلافاصله .کارشناسی ارشدی که به خاطر زندگی بچه ها لنگ شده.خلاصه ای از بدبختیهای من است.مشکل من نحو ه برخورد من با دخترانمون است وقتی گریه میکنند یا اذیت میکنند اعصابم بحدی خورد میشود که کلاکت بدست داد میزنم اینقدر که قلبم درد میگیره. نمیزنم فقط داد میزنم .دلم براشون میسوزه وقتی خوبم خیلی خوبم اما تو شرایطی که اذیت میکنن منم بینهایت بدم میترسن .نمیتونم خودمو وفریادمو کنترل کنم درحالیکه چند لحظه قبل تودلم دارم تصمیم میگیرم اروم باشم خیلی وحشتناک میشم.توروبخدا چون سه بچه دارم وقت دکتر رفتن ندارم.راه حل اساسی بگید .نفس عمیق فایده نداره میترسم خودمو بکشم چون همین نوع رفتار رو با شوهرم هم دارم اینقدر اعصبانی که میخواستم چرخو رو سرش بندازم.مرسی«توروخدا بخاطر بچه هام کمکم کنید