نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: افسردگی و نامتعادل بودن رفتار

1338
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9207
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    5
    تشکر شده 14 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    افسردگی و نامتعادل بودن رفتار

    سلام توروخدا بدادم برسید اوضاع فکریم خرابه.تست میگیرم میگه افسردگی حاد دارم. گذشته خراب وتحصیل در رشته که پیامد شغلی نداشت.شکست عشقی-کلنجار با برادر بزرگترم که ازار فکری ام میداد.زندگی زناشویی که با راه دور بودو اداب رسوم مختلف .من از شمال وشوهر از زاهدان .تولد فرزند اول در غربت دور از خانواده ام وکمک روحی خانواده ام ودرگیر یه تولد دوقلویی بلافاصله .کارشناسی ارشدی که به خاطر زندگی بچه ها لنگ شده.خلاصه ای از بدبختیهای من است.مشکل من نحو ه برخورد من با دخترانمون است وقتی گریه میکنند یا اذیت میکنند اعصابم بحدی خورد میشود که کلاکت بدست داد میزنم اینقدر که قلبم درد میگیره. نمیزنم فقط داد میزنم .دلم براشون میسوزه وقتی خوبم خیلی خوبم اما تو شرایطی که اذیت میکنن منم بینهایت بدم میترسن .نمیتونم خودمو وفریادمو کنترل کنم درحالیکه چند لحظه قبل تودلم دارم تصمیم میگیرم اروم باشم خیلی وحشتناک میشم.توروبخدا چون سه بچه دارم وقت دکتر رفتن ندارم.راه حل اساسی بگید .نفس عمیق فایده نداره میترسم خودمو بکشم چون همین نوع رفتار رو با شوهرم هم دارم اینقدر اعصبانی که میخواستم چرخو رو سرش بندازم.مرسی«توروخدا بخاطر بچه هام کمکم کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : افسردگی و نامتعادل بودن رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط شب تاب نمایش پست ها
    سلام توروخدا بدادم برسید اوضاع فکریم خرابه.تست میگیرم میگه افسردگی حاد دارم. گذشته خراب وتحصیل در رشته که پیامد شغلی نداشت.شکست عشقی-کلنجار با برادر بزرگترم که ازار فکری ام میداد.زندگی زناشویی که با راه دور بودو اداب رسوم مختلف .من از شمال وشوهر از زاهدان .تولد فرزند اول در غربت دور از خانواده ام وکمک روحی خانواده ام ودرگیر یه تولد دوقلویی بلافاصله .کارشناسی ارشدی که به خاطر زندگی بچه ها لنگ شده.خلاصه ای از بدبختیهای من است.مشکل من نحو ه برخورد من با دخترانمون است وقتی گریه میکنند یا اذیت میکنند اعصابم بحدی خورد میشود که کلاکت بدست داد میزنم اینقدر که قلبم درد میگیره. نمیزنم فقط داد میزنم .دلم براشون میسوزه وقتی خوبم خیلی خوبم اما تو شرایطی که اذیت میکنن منم بینهایت بدم میترسن .نمیتونم خودمو وفریادمو کنترل کنم درحالیکه چند لحظه قبل تودلم دارم تصمیم میگیرم اروم باشم خیلی وحشتناک میشم.توروبخدا چون سه بچه دارم وقت دکتر رفتن ندارم.راه حل اساسی بگید .نفس عمیق فایده نداره میترسم خودمو بکشم چون همین نوع رفتار رو با شوهرم هم دارم اینقدر اعصبانی که میخواستم چرخو رو سرش بندازم.مرسی«توروخدا بخاطر بچه هام کمکم کنید
    خب افسردگی نشون میده که ذهن شما در سیر میکنه و به همین خاطر روی زندگی حال شما اثرگذار شده

    توصیه اول اینکه موقعیت خودتو در زندگی پیدا کنی ...

    چه هدفی داری و واقعا" میخوای به چه چیزی برسی ؟

    شما فکر کردید زندگی چیزی ورای اینه که شما و یا ماها داریم انجام میدیم !!!!

    بهتره در مواقع ناراحتی بنویسید و اینطوری خودت رو آرام کنی ...

    از فکر خودکشی بیرون بیای و حتما" با مشاوری متعهد مشورت کنید ...

    قرار نیست شما این حالت رو به فرزندانتون به ارث بگذارید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خودتان را از نو تعریف کنید!
    توسط m@ede در انجمن روانشناسی عمومی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-06-2014, 01:24 PM
  2. تعبیر خواب
    توسط razi76 در انجمن مشاوره فقهی و دینی
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 09-02-2014, 10:35 AM
  3. داروهای افسردگی دلیل تعریق شبانه
    توسط Artin در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-06-2014, 10:42 AM
  4. اثرگیری بیشتر دختران از تعارض در روابط والدین
    توسط Artin در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-26-2013, 12:00 PM
  5. تعریف اختلال روانی
    توسط Ravanshenas در انجمن مباحث مشترک دانشکده
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-10-2013, 08:56 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد