نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: ارتباط با دختر

956
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    156
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    ارتباط با دختر

    سلام من حسن هستم 28ساله

    11 ماه پیش با دختری که همکارم بود دوست شدم بعد از چند روز که بهش علاقه پیدا کرده بودم فهمیدم شوهر داره بهم گفت شوهرم بهم خیانت می کنه و راست هم می گفت قرار بود طلاق بگیره تا 1 ماه بعد دوستیمون ولی الان 11ماهه که داره زندگی می کنه درسته زندگیش خوب نیست ولی به هر حال داره زندگی می کنه .
    من دوست دارم ازدواج کنم و فوق العاده احساساتی هستم چند وقته که به این خانم می گم تکلیفو روشن کن و اگر نمی خوای طلاق بگیری بگو که من برم دنبال زندگیم اون می گه می خوام طلاق بگیرم ولی معلوم نیست 1 ماه دیگه باشه یا 1 سال دیگه زندگیمون معلوم نیست ما خیلی زیاد به هم علاقه داریم ولی احساس می کنم تو این رابطه من از هر لحاظ تباه می شم .
    الان به جایی رسیده که می خوام ازش جدا بشم و برم ازدواج کنم ولی علاقه ای که بین ما هست مانع می شه و چند بار هم جدا شدیم ولی جفتمون برگشتیم من 2 تا سوال دارم .
    1- به نظرتون ادامه این رابطه به سلاح هست یا خیر؟
    2- اگر بهتره که جدا بشیم چکار کنیم که بتونیم همدیگرو بزاریم کنار؟
    ممنون

  2. 3 کاربران زیر از irancastle بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    154
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارتباط با دختر

    با سلام

    معلومه که رابطتت اشتباه هستش ..

    من موندم چرا وقتی آشنا شدی ازش نیپرسیدی واقعیت رو بهت بگه!

    به هرحال امیدوارم تصمیم عاقلانه بگیری داداش

  4. 3 کاربران زیر از tati68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    شماره عضویت
    46
    نوشته ها
    144
    تشکـر
    391
    تشکر شده 145 بار در 81 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ارتباط با دختر

    نقل قول نوشته اصلی توسط irancastle نمایش پست ها
    سلام من حسن هستم 28ساله

    11 ماه پیش با دختری که همکارم بود دوست شدم بعد از چند روز که بهش علاقه پیدا کرده بودم فهمیدم شوهر داره بهم گفت شوهرم بهم خیانت می کنه و راست هم می گفت قرار بود طلاق بگیره تا 1 ماه بعد دوستیمون ولی الان 11ماهه که داره زندگی می کنه درسته زندگیش خوب نیست ولی به هر حال داره زندگی می کنه .
    من دوست دارم ازدواج کنم و فوق العاده احساساتی هستم چند وقته که به این خانم می گم تکلیفو روشن کن و اگر نمی خوای طلاق بگیری بگو که من برم دنبال زندگیم اون می گه می خوام طلاق بگیرم ولی معلوم نیست 1 ماه دیگه باشه یا 1 سال دیگه زندگیمون معلوم نیست ما خیلی زیاد به هم علاقه داریم ولی احساس می کنم تو این رابطه من از هر لحاظ تباه می شم .
    الان به جایی رسیده که می خوام ازش جدا بشم و برم ازدواج کنم ولی علاقه ای که بین ما هست مانع می شه و چند بار هم جدا شدیم ولی جفتمون برگشتیم من 2 تا سوال دارم .
    1- به نظرتون ادامه این رابطه به سلاح هست یا خیر؟
    2- اگر بهتره که جدا بشیم چکار کنیم که بتونیم همدیگرو بزاریم کنار؟
    ممنون
    سلام
    به مشاور خوش آمديد
    مطلبتونو خوندم و بايد بگم كه اين رابطه از ابتدا اشتباه محض بوده چرا كه ايشون متأهل بوده و هست...
    درضمن شما همان زمان كه به تأهل ايشون پى برديد ميبايست بدون تأمل نسبت به قطع رابطه تون اقدام ميكرديد(حتى اگر بصورت يك جانبه از جانب شما انجام ميشد)

    از مواردي مثل خون و خونريزي ناشي از اينگونه ارتباطات كه عبور ميكنيم، هرچند هميشه اين احتمال رو گوشه ذهنتون داشته باشيد كه شايد روزي با واكنشي طبيعي ولي خشن و غافلگيرانه از سوي همسر ايشون مواجه بشيد (حتي اگر زندگيشون عليرغم جدايي به ازدواج با شما هم منجر نشه!)

    اما بريم سر اين موارد:
    بعنوان مثال اگر شما الان خودتونو جاى شوهر ايشون بزاريد، به نظرتون چه احساسى از رابطه ي همسرتون با يك فرد ديگه بهتون دست ميده؟ (حتى اگر رابطه خوبى با هم نداشته باشيد)

    مطلب بعدى اينكه اين زوج هرچقدر هم كه مشكل داشته باشند باز قطعا روزهاى خوشى را نيز با همديگر داشته اند، مضاف بر اينكه مشكلات هر زوجى حتى از نوع خيانت نيز قابل حل و فصل ميباشد (حالا اين بماند كه بطور مطلق هيچكس حتي نزديكترين افراد نيز از توازن ناراحتي و مشكلات بين يك زن و شوهر بطور كامل خبردار نيست)

    نكته ديگر اينكه حتى اگر خداى ناكرده زندگى اين زوج از هم پاشيده شد و سپس آن خانم با شما ازدواج كرد آيا شما خود را يك قهرمان مى بينيد كه تونستيد يك شخصي كه متعلق به فرد ديگري بوده را بدست آوريد؟ يا در واقع فردي بوده ايد كه در انحلال يك خانواده نقش فراوانى داشته است؟
    و در اينصورت و در مرحله ي بعد بنظرتون آيا شما و آن خانم در آينده به اين سادگى ميتوانيد به يكديگر اعتماد داشته باشيد؟

    نكته ي بعدي اينكه برقراري ارتباط يك خانم متأهل با مرد ديگري پس از خيانت شوهرش، در بسياري از موارد از شدت ناراحتي و حتي برخي مواقع صرفا از سر چشاندن طعم تلخ خيانت به طرف مقابل مي باشد تا زشتي عمل شوهرش برايش قابل لمس شود و يا حداقل اينكه دل خودش را بنوعي خنك كرده باشد در حاليكه چه بسا در درون همچنان به ادامه ي زندگي با همسرش راغب باشد

    و هيچ ميدونيد كه الان حضور شما در ذهن اين خانم باعث ميشه ايشون نتونه تصميم درستي براي زندگيش بگيره و حتي اگر به فرض كه همسر ايشون مشكلاتشون رو رفع بكنه باز هم اين خانم بعلت وجود شما در زندگيش نتونه خوبيهاي همسرش رو ببينه

    دوست عزيز بياييد يه كم راحت تر بهتون بگم كه درسته ايشون هم با شما ارتباط داره اما شما داريد مستقيما يك زندگي رو از هم مي پاشونيد، و اين ميدونيد يعني چي؟ از ديدگاه اخلاقيش كه به كنار، اما جواب خداي بالاي سرتون رو چي ميخوايد بديد؟!...

    دوست عزيز وقتي شما ميتونيد از بين هزاران هزار دختر و خانمي كه در اين جامعه وجود دارن شخص مناسبي رو براي ازدواج و يا آشنايي انتخاب كنيد چرا فردي رو انتخاب كرده ايد كه جسم و روان و دلش متعلق به شخص ديگري هست؟!...

    اين مطلب رو هم فراموش نكنيد كه وجود سخت ترين مشكلات هم دليلي براي ورود شخص ثالثي به يك زندگي مشترك نميشه
    يعني نه دليل ميشه كه شما بخوايد به خودتون اجازه بديد با اون خانم آشنايي برقرار كنيد و نه دليل ميشه كه اون خانم براي خودش حق بدونه كه فرد ديگري رو وارد زندگيش بكنه، چرا كه تعهدپذيري اشخاص در زندگي مشترك در بسياري از اوقات تابع شرايط و زمان و مكان نيست ...

    درهرحال پيشنهاد دوستانه و از سر خيرخواهي ما اين هست كه اگر واقعا اون خانم رو دوست داريد بدون فوت وقت و بدون توجه به احساسات نفساني، اين رابطه رو ختم بفرماييد تا اون بنده ي خدا هم بتونه با آرامش براي زندگيش تصميم بگيره، چون اگر بخواد زندگيشو ادامه بده وجود شما مانعش هست، حتي اگر بخواد جدا هم بشه باز هم از اينكه مبادا بخاطر شما بخواد جدا بشه هم آزارش ميده و مانع انجامش ميشه

    درضمن شما كه يك جنس مذكر هستيد نميتونيد محكم و قاطع و مثل يك مرد واقعي اراده كنيد و تصميمتون براي اتمام اين رابطه رو عملي كنيد، بعد از اون خانم كه يك جنس مؤنث و با احساسات لطيف زنانه هست انتظار داريد تكليفتون رو بجاي شما براتون روشن كنه؟!!...

    اين رو هم فراموش نكنيد كه حتما از خداي خودتون هم طلب عفو بخواهيد و اميدوارم شخص مناسبي رو براي ازدواج پيدا كنيد

    در جواب سؤال دومتون هم بايد عرض كنم مناسب ترين راهكار قطع كامل ارتباط و راهكارهاي ارتباطي هست، بعنوان مثال تغيير شماره ي همراه و ...

    اميدوارم در اين مسير به ظاهر سخت موفق باشيد ...

  6. 3 کاربران زیر از Moshaver بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد