نمایش نتایج: از 1 به 17 از 17

موضوع: مرد نامرد

2978
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9080
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    5
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    مرد نامرد

    سلام ، من 23سال دارم و برای کنکور ارشد میرم کتابخونه.ولی چند روزیه احساس آرامش نمیکنم،مسئول یه مرده شایدم مجرده ،نمیدونم!امروز داشتم کتاب میدادم عمدا دستمو ناز کرد،من محجبه ام، و ار ظاهرم معلومه که ازدواج کردم ، یعتی قصدی داره؟ نمی خوام مشکلی پیش بیاد ، چیکار کنم؟نرم کتابخونه؟؟خوته نمیتونم بخونم!!!!!کمکم کنین
    امضای ایشان
    دلم تنگ است،
    دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است،
    سکوت از کوچه لبریز است ،
    صدایم خیس و بارانیست،
    نمی دانم چرا پائیز در قلبم طولانیست.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مرد نامرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط ayda_f نمایش پست ها
    سلام ، من 23سال دارم و برای کنکور ارشد میرم کتابخونه.ولی چند روزیه احساس آرامش نمیکنم،مسئول یه مرده شایدم مجرده ،نمیدونم!امروز داشتم کتاب میدادم عمدا دستمو ناز کرد،من محجبه ام، و ار ظاهرم معلومه که ازدواج کردم ، یعتی قصدی داره؟ نمی خوام مشکلی پیش بیاد ، چیکار کنم؟نرم کتابخونه؟؟خوته نمیتونم بخونم!!!!!کمکم کنین
    سلام

    اگه من باشم دوباره میرم همون کتابخونه ولی یجوری محکم و خشن باهاش برخورد میکنم که حساب کار دستش بیاد

    یعنی اگه لازم باشه باهاش دوباره رودر رو بشم ، جملات کوتاه و محکم و فقط در حد لزوم، اخما تو هم ، کتاب را هم این دفعه به جای اینکه بدم دستش میکوبم رو میز!
    امضای ایشان



  3. 6 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9080
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    5
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مرد نامرد

    mer30
    ,ras migi vagean
    امضای ایشان
    دلم تنگ است،
    دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است،
    سکوت از کوچه لبریز است ،
    صدایم خیس و بارانیست،
    نمی دانم چرا پائیز در قلبم طولانیست.

  5. 2 کاربران زیر از ayda_f بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مرد نامرد

    مردان هیز سه دسته هستن...مورداول هیز چشمی هستن اینها فقط چشم چرانی میکنن.خطری ندارن.مورد دوم هیزلمسی هستن خودشون رو درتاکسی درمغازه درمکان هاشلوغ به بدن زن هادست میزنن یامیمالونن اینها کمی خطرناکن...مورد سوم هیزعملی هستن یعنی اززنی که خوششون اومد تابااین زن یادختررابطه نامشروع برقرارنکنن ول کن طرف نیستن.اینهاخطرناکن

  7. 5 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9080
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    5
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مرد نامرد

    be nazaret in az kodome????
    vagti neshastim tu salon motalee miad sarak mikeshe ama hamash miad samte man soal alaki miporse ..negahe ye jori mikone ,man ye zanam va mifahmam ki adi negah mikone va ki manzori dare.vali nemitonam befahmam vagti ezdevaj kardam manzoresh chie????
    امضای ایشان
    دلم تنگ است،
    دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است،
    سکوت از کوچه لبریز است ،
    صدایم خیس و بارانیست،
    نمی دانم چرا پائیز در قلبم طولانیست.

  9. کاربران زیر از ayda_f بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مرد نامرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط ayda_f نمایش پست ها
    be nazaret in az kodome????
    vagti neshastim tu salon motalee miad sarak mikeshe ama hamash miad samte man soal alaki miporse ..negahe ye jori mikone ,man ye zanam va mifahmam ki adi negah mikone va ki manzori dare.vali nemitonam befahmam vagti ezdevaj kardam manzoresh chie????
    این جورمردهاکه پیگیرهستن به نظرهیزعملی هستن...ببخشیدکه میگم اماممکن بارهادرذهنش شمارو تصوروزنای ذهنی کرده باشه...وممکن بدون که شماهم متوجه توجهش به خودتون شدید واومدن دوباره شمابه کتابخونه رو دلیلی برای ارتباط باخودش تفسیرکرده باشه...اون میخواسته بانازکردن دست شماشمارو محک بزنه که باعکس العمل عادی شمااون پرروترشده ومیادجلوتر...روایت داریم ازپیامبرکه فرمودن درجایی که امکان تهمت زدن وبدنام شدن شماهست به اون مکان نرید...بابودن همچین ادمی دراون مکان بی شک ذهن شمامشوش خواهدبودوتمرکزی برای مطالعه ندارید.بهتره درخانه ادامه بدین.......درهرصورت صلاح مملکت خویش خسروان دانن

  11. 3 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9080
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    5
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مرد نامرد

    bazam mamnon nemidonam vala khone ham kheili shologhe ,vali hag bashomast onja aslan rahat nistam.pas man koja dars bekhonam(
    امضای ایشان
    دلم تنگ است،
    دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است،
    سکوت از کوچه لبریز است ،
    صدایم خیس و بارانیست،
    نمی دانم چرا پائیز در قلبم طولانیست.

  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6383
    نوشته ها
    1,127
    تشکـر
    5,296
    تشکر شده 3,316 بار در 981 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مرد نامرد

    ب نظر من شما بمون خونتون درس بخون...من خودم تو خونه ی پتو رو 8لا میکردم مینداختم زیرم.3تا هم متکا میزاشتم پشتم.ی میزه کوچیک مطالعه هم میزاشتم رو پام.چراغ مطالعه رو هم بسته بودم به صندلی از بالا نور به کتاب میخورد.همیشه هم خوردنی دم دستم بود...میرفتم تو بر درس 4 5ساعت ی کله میخوندم...شما هم اینکارو کن.امیدوارم نتیجه بگیری...

  14. 4 کاربران زیر از sr1494 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9080
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    5
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مرد نامرد

    mamnon ama moshkel injast ke masol asli khodeshe
    امضای ایشان
    دلم تنگ است،
    دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است،
    سکوت از کوچه لبریز است ،
    صدایم خیس و بارانیست،
    نمی دانم چرا پائیز در قلبم طولانیست.

  16. 3 کاربران زیر از ayda_f بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9080
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    5
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مرد نامرد

    mamnon
    امضای ایشان
    دلم تنگ است،
    دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است،
    سکوت از کوچه لبریز است ،
    صدایم خیس و بارانیست،
    نمی دانم چرا پائیز در قلبم طولانیست.

  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مرد نامرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط ayda_f نمایش پست ها
    سلام ، من 23سال دارم و برای کنکور ارشد میرم کتابخونه.ولی چند روزیه احساس آرامش نمیکنم،مسئول یه مرده شایدم مجرده ،نمیدونم!امروز داشتم کتاب میدادم عمدا دستمو ناز کرد،من محجبه ام، و ار ظاهرم معلومه که ازدواج کردم ، یعتی قصدی داره؟ نمی خوام مشکلی پیش بیاد ، چیکار کنم؟نرم کتابخونه؟؟خوته نمیتونم بخونم!!!!!کمکم کنین
    خب دوست عزیز گاهی خود این افکار از خود عمل اتفاق افتاده تاثیرش بیشتره ...

    حالا هر چیزی بوده شما نباید ذهنیت خودتون رو اینقدر درگیرش کنید ...

    مسلما" کتابخونه های دیگه ای هم در اطراف شما هستند

    هر چند دلیلی برای نرفتن به این کتابخونه نیست و میتونید مراجعه کنید

    ولی رفتارتون رو در پس دادن کتاب تغییر بدید و روی پیشخون بذارید و رفتارتون رو تغییر بدید

    پس شما دو راه دارید که دومی برای قوی شدن رفتارهای شما توصیه میشه
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  19. 3 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6271
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    1,498
    تشکر شده 560 بار در 143 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مرد نامرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط ayda_f نمایش پست ها
    سلام ، من 23سال دارم و برای کنکور ارشد میرم کتابخونه.ولی چند روزیه احساس آرامش نمیکنم،مسئول یه مرده شایدم مجرده ،نمیدونم!امروز داشتم کتاب میدادم عمدا دستمو ناز کرد،من محجبه ام، و ار ظاهرم معلومه که ازدواج کردم ، یعتی قصدی داره؟ نمی خوام مشکلی پیش بیاد ، چیکار کنم؟نرم کتابخونه؟؟خوته نمیتونم بخونم!!!!!کمکم کنین
    سلام
    واسه منم یه همچین موردی پییش اومد اما ناز کردنه دستم نبود سهوا بود. بعدش چنان توپیدم به اون اقاهه که الان اون شده جن و من بسم الله اصن دیگه سمتم نمیاد
    بتوپ بهش تا بره رده کارش! محل هم بش نزار .

  21. 4 کاربران زیر از آفرودیت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : مرد نامرد

    منم با نظر دوستان موافقم باید یه برخود تند و شدیدی باهاش بکـنی تا بدونه با کی طرفه

    حد حودو رو بهش نشون بده تا به خودش جرات فکر کردن هم نده

    اگه لازم شد از نانچیکو هم استفاده کن

  23. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مرد نامرد

    برای من هم از این اتفاقا زیاد افتاده ولی این آخرین رو خیلی باحال دست به سر کردم
    هر روز تو ایستگاه اتوبوس همدیگرو میدیدیم خیلی با چشم و اشاره توجه منو جلب میکرد
    ریا نباشه عادت دارم تو اوتوبوس که میشینم تسبیحو در میارم و ذکر میگم
    یه روز که نشسته بود روی صندلی روبروی من داشت ادای منو در می آورد و مثلا مثل من ذکر میگفت منم حرصم در امد فرداش یکی از این کارت هایی که ذکر ایام هفته روش نوشته با یه تسبیح بهش دادم بهش گفتم دیگه ادای منو در نیاری فعلا که دیگه سر و کله ش در نیومده
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  25. 2 کاربران زیر از بهشت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مرد نامرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت نمایش پست ها
    برای من هم از این اتفاقا زیاد افتاده ولی این آخرین رو خیلی باحال دست به سر کردم
    هر روز تو ایستگاه اتوبوس همدیگرو میدیدیم خیلی با چشم و اشاره توجه منو جلب میکرد
    ریا نباشه عادت دارم تو اوتوبوس که میشینم تسبیحو در میارم و ذکر میگم
    یه روز که نشسته بود روی صندلی روبروی من داشت ادای منو در می آورد و مثلا مثل من ذکر میگفت منم حرصم در امد فرداش یکی از این کارت هایی که ذکر ایام هفته روش نوشته با یه تسبیح بهش دادم بهش گفتم دیگه ادای منو در نیاری فعلا که دیگه سر و کله ش در نیومده
    شمایک یادگاری بهش دادی که بهت فکرکنه...توپ روانداختی درزمین اون ویک بهانه که بیاد سراغت وبی شک بابرنامه ریزی قبلی میاد سراغت.

  27. 3 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مرد نامرد

    ممنون از نظرتون واقعا بهش فکر نکردم به حساب خودم خواستم بهش ثابت کنم با چه کسی طرف شده فعلا هم تو این چند روزه طرف من نیومده و به قول معروف محل نمیزاره
    ویرایش توسط بهشت : 12-09-2014 در ساعت 09:35 AM
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  29. کاربران زیر از بهشت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8050
    نوشته ها
    1,468
    تشکـر
    3,819
    تشکر شده 3,325 بار در 1,147 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مرد نامرد

    بنظرمن کتابخانه نری بهتره اولا همش حواست پرت میشه به رفتار اون آقا و همش ذهنت درگیراین میشه آیا این رفتارش از قصد هست یانه میتونی برو یه کتابخونه دیگه ولی اگه نمیتونی بنظرم ساکت نشین محکم باش و همچین بزن تو پرش که دیگه سمتت افتابی نشه وقتی خانم ها هیچی نمیگن یه عده اقایون گستاخ به خودشون اجازه میدن از سکوت خانم ها که از شرم و حیاشونه سوء استفاده کنن (دیدی بچه پرو زبون خوش حالیش نیست یکم اسپری فلفل پیس پیس کن تو چشماش بعد یه لبخند بهش بزن بهش بگو دیگه تکرار نشه بعدشم خیلی خانوم برو بشین سرجات درستو بخون)

  31. 2 کاربران زیر از رهگذر زندگی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد