نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: اشتباه در رابطه دوستی

1060
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    166
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    اشتباه در رابطه دوستی

    سلام..خسته نباشید..دختری هستم بیست و یک ساله
    حدودسه سال پیش یه رابطرو با پسری /س/شروع کردم و متاسفانه از سر ناپختگی اونروزا،عکسای شخصیمو بهش دادم
    حدود یک سال تو اون رابطه بودم و متوجه شدم طرف مقابلم پسربدرد نخوری هس
    خب من تصمیم ب جدایی گرفتم واین تصمیممو ک باهاش درمیون گزاشتم شروع کرد ب تهدید ک اگه برم بدبختم میکنه و ازین دست حرفا..منم ک اصولا دخترنترسی بودم و هم از چیزایی ک قبلا شنیده بودم فکر میکردم ک جراتشو نداره و این تهدیدا هم هارتوپورتای الکی هستن!
    از اون ک جدا شدم رابطم با پسری ک قبل از اون هم میشناختمش عمیقتر شد و هرروز بهم وابسته ترمیشدیم تا اینکه اون پسراولی یعنی/س/ با پسری ک باهاش تو یه رابطه جدی بودم تماس گرفت و از من بدگویی کرد و بعدش به من زنگ زد که اگه بهش برنگردم و رابطمو باهاش ازسر نگیرم عکسای خانوادگی و خصوصی من رو هم به اون پسری ک رابطم باهاش جدی بود میده
    خب خداروشکر اون شخص دوم انقدر بامعرفت بود ک نه عکسی از /س/ گرفت و نه تصمیم ب انتقام از من گرفت و این حرفا
    فقط به من گفت ک من واقعا نمیتونم با وجود گذشته ی تو اینده ای باتو بسازم و این حرفا وخیلی متین باهام برخورد کرد وحتی واسه رفتنش ازم عذرخواهی هم کرد و گفت توی هرمشکلی میتونم روش بعنوان یه دوست نزدیک حساب کنم
    اون گذشت و بعد از اون من کم کم باوجود کلی مشکلات دیگه از جمله فوت پدرم داشتم به زندگی عادی برمیگشتم تااینکه باشخص دیگه ای توی اینترنت اشنا شدم ک بعد از حدود چهارماه از اشناییمون به من اظهار علاقه کرد و منم هر دفعه از بیرون اوردن رابطمون از اینترنت و فراتر رفتن از حد دوتا دوست عادی امتناع کردم و بهش پاسخ منفی دادم ولی حدود یک ماه بعدش اظهارعلاقه هاش به من خیلی شدت بیشتری گرفت تاحدی ک میگفت اگه منو همینطوری ولم کنی میرم اعضا بدنمو اهدامیکنمو این حرفا!!
    خب تا اینکه من بالاخره طی یه مدت تحت تاثیرقرار گرفتم و رابطه مونو از نت خارج کردم
    خب به نظرخیلیم خوب میامدتا اونجایی ک من شناخته بودمش و خودمم تاحدی وابستگی بهش پیداکرده بودم طوری ک روزی دست کم دویست تا اس ام اس میدادیم!
    تا حدود پنج ماهی رابطمون خوب پیش رفت و منم حس میکردم یه پله عقب تر از اون ک میگفت عاشقمه،منم دوستش داشتم و هنوز به عشق نرسیده بودم
    مشکل خاصیم بین مانبود فقط تنها چیز این بود ک قبل از فوت پدرم ،مادرم و خالم منوپسرخالم رو یه جورایی نامزد هم کرده بودن چون پدرم از بیماری رنج میبرد وهرروز احتمال داشت ازخواب پانشه!
    این شد ک طبق این ایده ی بزرگترا ک فکرمیکردن پدرم دوست داره سروسامون گرفتن منو ببینه منو باپسرخالم نامزدکردن
    منم اون دوران از پسری ک رابطم باهاش جدی بود جداشده بودم و برام فرقی نمیکرد وباپسرخالم نامزد شدم البته فقط اسمش نامزدی بود میشد که دو هفته ای یکبار هم همدیگرونمیدیدیم
    خلاصه بعدها ک با اون شخص تواینترنت اشنا شدم و رابطمون رنگ جدی بودن به خودش گرفت مشکل خاصی بغیر از نامزدی من با پسرخالم سر راه نبود
    تا اینکه داشتیم وارد ماه پنجم از رابطمون میشدیم ک اون شخصی ک منو یک زمانی تهدید کرده بود دوباره تماس گرفت و گفت ک میخوام روی واقعی تورو واسه اینی ک الان باهاشی رو کنم!!!
    (لازم ب ذکره بگم این شخص انگار اشنا تو مخابراتی جایی داشت و انگار خط منو کاملا کنترل میکرد!!)
    خب وقتی ک منو تهدید کرد مسلما اولش یکم بخاطر اشتباهات گذشته ترسیدم ولی بعد گفتم جای ترسی نیست مهم اینه ک اون اشتباهاتو دیگه تکرار نکردم و از همه مهم تر اگر هم به اون شخصی ک از اینترنت باهاش اشناشده بودم زنگ بزنه و بدگویی ازمن کنه اون شخص مثل تجربه قبلی انقدعاشق من هس ک بیاد ازخودم توضیح بخواد و بزاره خودم راستشو بگم از گذشتم و بگم ک نصف اون چیزایی ک این ادم درموردم میگه دروغه
    خلاصه ک باز من بهش گفتم هرکاری میخوای بکن بهت التماس نمیکنم ک بهش زنگ نزنی و بدگویی نکنی مطمئنم انقد دوستم داره ک باور نمیکنه ومیاد ازخودم صحت جریانو جویامیشه
    اون روز گذشت و حدود سه روز بعد طرف بمن زنگ زد گفت ک من ب این یکی /منظورش اون شخص اینترنتی بود/گفتم ک گذشته ی تو با من چی بوده واین حرفا والان باید بترسی تو واقعا
    چون وقتی بهش گفتم برخلاف نفرقبلی گفته ک دستت درد نکنه ک روشنم کردیواین حرفا وخودم تو یه موقعیت مناسب حالشو میگیرم ک چرا تاحالا از گذشته ش چیزی ب من نگفته
    خلاصه ک اونجابود ک فهمیدم پس این شخص واقعا تا اون حد ک احساس منوبازی گرفته عاشق من نبوده ک اگربود مثل نفرقبلی خودش میامدوجریانو ازم جویامیشد
    بعداز اون هم حدود یه هفته صبرکردم ولی اون شخص اینترنتی اصلا به روی خودشم نیاورد ک کسی باهاش تماس گرفته و راجب من چیزایی گفته و خودشم اونطوری جوابشو داده
    خلاصه تو دل من بیشترچرکین شد ک این اصلا عاشق من نیس و شاید واقعامیخاد حال منو بخاطرپنهون کردن گذشتم بگیره این بود ک من اشتباه بعدیو مرتکب شدم و تصمیم گرفتم بخاطر بازی شدن باوقت و احساسم تو این چندماه از اون فرد اینترنتی انتقام بگیرم چون یه حسی ازارم میداد ک من خیلی بیعرضه هستم اگه بزارم هرکی از راه رسیدحالموبگیره و باابروم بازی کنه
    خلاصه ما هم ک هنوز همدیگه رو ندیده بودیم منم از این فرصت استفاده کردم واسه گرفتن حال این ادم دورو ،و باخودم گفتم بجای اینکه اون حال منو بخاطرنگفتن گذشتهم بگیره من حال اونو بخاطر دوروییش میگیرم
    اخه واقعا هم دورویی کرد چرانباید ب من میگفت ک یه شخصی بمن راجع بهت فلان چیزوگفته و ب منم فرصت توضیح بده؟؟
    خلاصه منم اومدم بهش گفتم اقا اصلا من هرچی تو این مدت به تو گفتم دروغ بود و اصلا اون اسم و مشخصاتی ک گفتم مال یکی از دوستام بوده و اصلا خودمم بیست سالم نیست شانزده سالمه
    خلاصه طوری ازش کینه داشتم ک این دروغارو بقدری آب وتاب میدادم ک کاملا باور کرد
    وبعد از اون این من بودم ک حال اونو میگرفت، نه اون حال منو
    و واسه ازار دادنش هی رابطرو باهاش قطع میکردم هی دوباره برمیگشتم و یهجورایی بقول خودمون روی اعصابش بودم
    چون واقعا به این راحتیادلم خنک نمیشد و دوست داشتم بیشتر ازارش بدم تا دیگه هوس گرفتن حالل من به سرش نزنه!
    این خصلت کینه‍ ای بودنم از بچگی همرام بوده
    بهرحال انقد ازارش دادم و اعصابشوخورد کردم ک نگو
    وطی اون مدت چیزای دیگه ای هم برام رو شد ک بغیر. از من باچند تا دختردیگه توی اون سایت هم رابطه دوستی داشته
    و همین اتیش انتقاممو تندتر کرد و باعث شد بیشتروبیشتر به هرطریقی اعصابشو خورد کنم و روز اخر هم واسه داغون کردن اعصابش دیگه کلا گفتم اقا اصلن اون مشخصات ک بت دادم حتی دوستمم نبوده خودم دلم خواست بهت دروغ گفتم و اصلا کسی ب اون اسم وجود ندارهو من یه دختر شونزده سالهم ک دلم خواست دروغ بگم اصلا!!
    خب خلاف انتظارنیس ک دیگه خیلی عصبی شد و همون روز اون رابطه مسخره تمام شد و منم تاجا داشت حرص طرفی ک ب اصطلاح خودش میخاست حال منو بگیره دراوردم!بعد از گذشت حدود۸ماه از تموم شدن رابطه از اون کارم راضی بودم تا اینکه اون شخصی ک عکس داره دوباره منو داره تهدید میکنه ک این دفعه عکسامو دراختیار اون شخص اینترنتی میزاره
    وحالا من از این بابت ترس دارم و واقعا نمیدونم چیکارکنمم اونم درشرایطی ک اون پسره اینترنتی اصلا دل خوشی از من نداره!!!
    میشه راهنماییم کنین ک واقعا واسه جبران اینهمه اشتباه چه باید کرد؟؟
    حداقل تاجایی ک بشه!
    زندگی من بدجوری دستخوش این اشتباها و این ادمای مزخرف شده!

  2. کاربران زیر از flower بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    اشتباه پشت اشتباه

    سلام
    به مشاور خوش آمديد
    درباره گفته هاتون بايد بگم كه اينكه خودتون قبول داريد كه چندبار اشتباه كردين بسييار به ما و شما در حل مشكل كمك ميكنه
    شما در حال حاضر نسبت به گذشته هم از نظر سنى بزرگتر شدين و هم از نظر عقلى، درضمن تجارب زيادى(هرچند ناخوشايند و به ضررتون) هم داشتين و الان ديگه بايد از تجاربتون درس گرفته باشيد و حواستون باشه كه ديگه تكرارشون نكنيد، چونكه به قول معروف آدم عاقل از يه سوراخ دوبار گزيده نميشه
    و اما پيشنهادم اينه كه فقط تنها كارى كه در حال حاضر ميتونيد بكنيد اين هست كه رابطتتون رو با خدا نزديكتر كنيد و بهش توكل كنيد، چرا كه اون تنها كسيه كه ميشه بهش اطمينان كرد و اميد هيچكس رو نااميد نميكنه
    و به اين راحتى به كسى اعتماد نكنيد و راز دلتونو پيش هر فردى فاش نكنيد و به ياد داشته باشيد كه آبروى شما آبروى خانوادتونه و اونها به اين راحتى بدستش نياوردن...
    و در رابطه با عكسهايى كه به اون آقا داده بودين، به نظرم بهتر هست كه اين مسئله رو با يكنفر از اعضاى خانواده تون كه بيشتر باهاش صميمى هستيد در ميان بزاريد كه اگه در آينده خدايى ناكرده مشكل حادتر شد لااقل يكنفر در جريان اين مسئله باشد
    همچنين چنانچه تمايل داشتيد مشاور حقوقى راهكارهاى قانونى موجود براى پيگيرى اين قضيه رو براتون بيان كنه
    ویرایش توسط Ravanshenas : 09-21-2013 در ساعت 11:41 PM

  4. کاربران زیر از Ravanshenas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خلا دوستی
    توسط MMB در انجمن سایر
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 07-08-2015, 05:59 PM
  2. دوستی
    توسط Alisbi در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 28
    آخرين نوشته: 10-13-2014, 11:37 AM
  3. فراموش کردن رابطه دوستی
    توسط arezoo721 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 07-24-2014, 12:27 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد