نمایش نتایج: از 1 به 17 از 17

موضوع: ترس از آگاه شدن نامزدم از رابطه قبلی

3143
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9650
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question ترس از آگاه شدن نامزدم از رابطه قبلی

    سلام. من یه دختره بیست ساله هستم . حدودا یه سال و نیم پیش برای اولین بار تو زندگیم با یه پسری به صورت اینترنتی به مدت تقریبا بیست روز در ارتباط بودم ولی خیلی زود به خودم اومدم و همه چی رو تموم کردم و به درسم رسیدم. همون موقع ها همکلاسی دانشگام که ادم معقولی به نظرم می رسید بهم پیشنهاد ازدواج داد و منم قبول کردم ولی بهد از یه ماه خیلی ناگهانی و بی دلیل همه چی رو زیر پا گذاشت و رفت . بعد از یه مدتی هم برگشت و گفت تازگی فهمیده من با یه پسری در ارتباط بودم و خیلی تهمتای بدی بهم زد و رفت . و من تازه امسال متوجه شدم این همکلاسی سر من با دوستاش شرط بسته بود که نذاره اون ترم نمره های خوبی بگیرم و همونم شد ک دلش خواست.خلاصه خیلی منو اذیت کرد و عذابم داد. منم دیگه فراموشش کردم . یک ماهه با یکی از بستگانم نامزد کردم . اما ... همیشه ترس دارم مبادا اون پسر ( همکلاسیم) به نامزدم چیزی از گذشته بگه . من زندگیمو دوست دارم.دلم نمی خواد نامزدم چیزی بفهمه وگرنه قبلا بهش می گفتم . واقعا نمی دونم چجوری به این ترس غلبه کنم . لطفا کمکم کند

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    عزیزم جای هیچ نگرانی نیست ...

    هر چند امیدوارم در روابط اینترنتی و یا روابط دوستی دانشگاهی کار پرخطری انجام نداده باشید !

    وگرنه هر حرفی هم که باشه مثل این می مونه ...

    که شما خواستگاری دیگه داشتید و این دلیل بر ترس شما نمیشه ...

    بهتره ذهنتون رو از این افکار و احساسات منفی خارج کنید ...

    گاهی بیخیالی میتونه دوای بسیار خوبی باشه ...

    پس تا اتفاقی نیفتاده بیخودی خودتونو ناراحت و افسرده نکنید
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  3. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    باعرض سلام و تشکر
    هر انسانی غیر معصوم ممکن است در دوره ای از زندگی به دلایلی دچار لغزش هایی بشود اما بعد از پشیمانی قلبی و عملی مانند کسی که گناهی مرتکب نشده است پس با این فکرهای مخرب و ناامید کننده که خود ممکن است لغزشی مجددی را به وجود آورد مبارزه کنید.
    قدری به نقاط مثبت و خوبی های خود فکر کنید و آنها را بنویسید و همیشه مرور کنید آنها را بی ارزش نکنید و سعی کنید با احترام به خود از شر این گونه افکار بی لذت کننده لحظات زندگی خلاص شوید. طبق فرمایشات معصومین و روان شناسان گذشته ها گذشته و آینده هنوز نیومده پس با زندگی در حال و مبارزه با افکار گذشته که الان و اکنون شما را خراب می کند مبارزه کنید.
    اگر شما با ارتباط با خدا و فرستادگان خدا بین خود و خدایتان را اصلاح و درست کنید قطعا خداوند بین شما و بین مردم را اصلاح خواهد کرد و دیدشان را نسبت به شما مثبت خواهد کرد. نکته دیگر اینکه شما برای زنده ماندن نفس می کشید نه برای دیگران پس برای دیگران هم زندگی نکنید قدری خودتان باشید و با افتخار بر پاکی در حال حاضرتان با این گونه افکار وسواسی مبارزه کنید نیک بدانید انسان ها آنقدر بیکار نیستند که یک رفتار گذشته فرد را در ذهن مرور کنند از طرفی هیچ انسانی توانایی خواندن ذهن دیگران را ندارد شما متأسفانه با خواند ذهن و نگاه دیگران دچار خطا در ارزیابی و قضاوت نگاه دیگران به خودتان شده اید که باید به سرعت این عینک بدبینی را از چشم ذهنتان بردارید
    موفق باشید.

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکان نمایش پست ها
    سلام. من یه دختره بیست ساله هستم . حدودا یه سال و نیم پیش برای اولین بار تو زندگیم با یه پسری به صورت اینترنتی به مدت تقریبا بیست روز در ارتباط بودم ولی خیلی زود به خودم اومدم و همه چی رو تموم کردم و به درسم رسیدم. همون موقع ها همکلاسی دانشگام که ادم معقولی به نظرم می رسید بهم پیشنهاد ازدواج داد و منم قبول کردم ولی بهد از یه ماه خیلی ناگهانی و بی دلیل همه چی رو زیر پا گذاشت و رفت . بعد از یه مدتی هم برگشت و گفت تازگی فهمیده من با یه پسری در ارتباط بودم و خیلی تهمتای بدی بهم زد و رفت . و من تازه امسال متوجه شدم این همکلاسی سر من با دوستاش شرط بسته بود که نذاره اون ترم نمره های خوبی بگیرم و همونم شد ک دلش خواست.خلاصه خیلی منو اذیت کرد و عذابم داد. منم دیگه فراموشش کردم . یک ماهه با یکی از بستگانم نامزد کردم . اما ... همیشه ترس دارم مبادا اون پسر ( همکلاسیم) به نامزدم چیزی از گذشته بگه . من زندگیمو دوست دارم.دلم نمی خواد نامزدم چیزی بفهمه وگرنه قبلا بهش می گفتم . واقعا نمی دونم چجوری به این ترس غلبه کنم . لطفا کمکم کند
    سلام

    عزیز شما هنوز سنتون برای ازدواج و نامزدی و غیره خیلی کمه, ازدواج امروز برای هر دو جنسیت بالای 25 سال .خیلی راجب انسان و عشق و روابط انسانی کم میدانید. بیشتر بخوانید و بدانید. اگر میخواهید به

    این نامزدی ادامه بدید و زیر سایه ترس زندگی نکنید . یک مختصری بدون توضیحات جزئیات راجب دو رابطه قبلی به ایشان بگوئید.

    موفق باشید

    دکترا در روانشناسی

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9650
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    عزیز شما هنوز سنتون برای ازدواج و نامزدی و غیره خیلی کمه, ازدواج امروز برای هر دو جنسیت بالای 25 سال .خیلی راجب انسان و عشق و روابط انسانی کم میدانید. بیشتر بخوانید و بدانید. اگر میخواهید به

    این نامزدی ادامه بدید و زیر سایه ترس زندگی نکنید . یک مختصری بدون توضیحات جزئیات راجب دو رابطه قبلی به ایشان بگوئید.

    موفق باشید

    دکترا در روانشناسی
    ممنون از راهنماییتون . دوست عزیز می دونم برام زوده ولی من تو یه شهر کوچیک دارم زندگی می کنم بیشتر از این سن نمی تونم با افکار خاوادم و عرف جامعه ام مبارزه کنم . وگرنه ...
    دلم میخواد بهش بگم ( توضیح کلی بدون جزییات ) اما می ترسم . مبادا یه روزی اگر یه بحثی مشاجره ای بوجود اومد به این اتفاقات اشاره کنه .
    ضمنن خانوادم در جریان همه چیز گذشته ی من هستن . هر دو اتفاق رو کاملا می دونن.

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکان نمایش پست ها
    ممنون از راهنماییتون . دوست عزیز می دونم برام زوده ولی من تو یه شهر کوچیک دارم زندگی می کنم بیشتر از این سن نمی تونم با افکار خاوادم و عرف جامعه ام مبارزه کنم . وگرنه ...
    دلم میخواد بهش بگم ( توضیح کلی بدون جزییات ) اما می ترسم . مبادا یه روزی اگر یه بحثی مشاجره ای بوجود اومد به این اتفاقات اشاره کنه .
    ضمنن خانوادم در جریان همه چیز گذشته ی من هستن . هر دو اتفاق رو کاملا می دونن.
    حقیقت باید گفته شه از مشاجره آینده نترسید. چون ترس از برملا شدن موضوع نیز همانقدر رنج آوره. در ضمن همین اول کار ترس از مشاجره!!! و متاسفم که باید زود ازدواج کنید

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10090
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    سلام
    من نمیدونم مشکلاتم رو با کی در میون بزارم من الان حدود2 ساله که ازدواج کردم اما هر سال یه چیز تزه ای از شوهرم میدونم که این بیشتر باعث ناراحتی افسردگی میشد من قبل از ازدواج میدونستم که شوهرم قبلا دوشت دختر و .. داشته اما جوانان امروزی همشون اینجورین قبول کردم و ازدواج کردم از گذشته شوهرم بدم میاد از رفیقاش و ... اما نمیدونم چرا بهم دروغ میگه میدونم سیگار میکشه اما بازم بهم دروغ میگه و بهم گفت مال گذشته اس و من ترک کردم اما بهم گفت که هیچکی راجبش نمیدونه که من میکشیدم اما امروز فهمیدم تو یکی از ویدیو هاش بود که بطور ناگهانی فهمیدم که با دوستاش که بوده سیگار میکشیده اعصابم داغونه تو رو خدا کمکم کنید زندگی که در انتظارش بودم داره بهم میخوره اخه نمیدونم چرا اینجوری شده من بدم میاد از سیگار ومشروب و... اما اون میخوره درد من و حرفام زیاده خواهش میکنم کمکم کن

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکان نمایش پست ها
    ممنون از راهنماییتون . دوست عزیز می دونم برام زوده ولی من تو یه شهر کوچیک دارم زندگی می کنم بیشتر از این سن نمی تونم با افکار خاوادم و عرف جامعه ام مبارزه کنم . وگرنه ...
    دلم میخواد بهش بگم ( توضیح کلی بدون جزییات ) اما می ترسم . مبادا یه روزی اگر یه بحثی مشاجره ای بوجود اومد به این اتفاقات اشاره کنه .
    ضمنن خانوادم در جریان همه چیز گذشته ی من هستن . هر دو اتفاق رو کاملا می دونن.
    دوست عزیز نیازی نیس ک همسر شما راجع به اون دوست اینترنتی شما چیزی بدونه چون چیزی نبود واما راجع به همکلاسی شما,بعدها طوری میان حرف هایی ک راجع به زندگی مجردی میزنید به ایشون بگید و فقط بگویید ک ایشون پیشنهاد ازدواج دادن بعد ک کمی باهاش تو همون محیط دانشگاه اشنا شدم فهمیدم فرد مناسبی نیستن و هیچ علاقه ای بین شما نبوده فقط ی پیشنهاد برای ازدواج ک خدارا شکر شناختم و خودم را بدبخت نکردم ,همین....واین موضوع ی اتفاق کاملا طبیعی هست..خوب تو دانشگاه هر کسی ممکنه خواستگاری از همکلاسی هاش داشته باشه

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط fatemeh73 نمایش پست ها
    سلام
    من نمیدونم مشکلاتم رو با کی در میون بزارم من الان حدود2 ساله که ازدواج کردم اما هر سال یه چیز تزه ای از شوهرم میدونم که این بیشتر باعث ناراحتی افسردگی میشد من قبل از ازدواج میدونستم که شوهرم قبلا دوشت دختر و .. داشته اما جوانان امروزی همشون اینجورین قبول کردم و ازدواج کردم از گذشته شوهرم بدم میاد از رفیقاش و ... اما نمیدونم چرا بهم دروغ میگه میدونم سیگار میکشه اما بازم بهم دروغ میگه و بهم گفت مال گذشته اس و من ترک کردم اما بهم گفت که هیچکی راجبش نمیدونه که من میکشیدم اما امروز فهمیدم تو یکی از ویدیو هاش بود که بطور ناگهانی فهمیدم که با دوستاش که بوده سیگار میکشیده اعصابم داغونه تو رو خدا کمکم کنید زندگی که در انتظارش بودم داره بهم میخوره اخه نمیدونم چرا اینجوری شده من بدم میاد از سیگار ومشروب و... اما اون میخوره درد من و حرفام زیاده خواهش میکنم کمکم کن
    سلام
    دوست عزیز انسانی ک مشروب مصرف میکند انسان سالمی برای ازدواج نیس ...لطفا برای آینده خود فکری اساسی بکنید این فرد ک به خودش رحم نمیکنه مطمین باشید زندگی برای شما هم نمیشود
    امیدوارم موفق باشید

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9838
    نوشته ها
    273
    تشکـر
    590
    تشکر شده 390 بار در 180 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    عزیز شما هنوز سنتون برای ازدواج و نامزدی و غیره خیلی کمه, ازدواج امروز برای هر دو جنسیت بالای 25 سال .خیلی راجب انسان و عشق و روابط انسانی کم میدانید. بیشتر بخوانید و بدانید. اگر میخواهید به

    این نامزدی ادامه بدید و زیر سایه ترس زندگی نکنید . یک مختصری بدون توضیحات جزئیات راجب دو رابطه قبلی به ایشان بگوئید.

    موفق باشید

    دکترا در روانشناسی
    ببخشید آقای نسبتا دکترا در روان شناسی، لطفا مطالعاتون رو افزایش بدید.
    روان شناسی علم قطعی و یقینی نیست،
    رشته من مشاورست.
    اولین چیزی که یادگرفتم اینه که تنها یک راه برای درست زندگی کردن وجود نداره، و اصلا روان شناسی علم به صورت تجربی که ریاضی یا فیزیک باشن نیست،
    شما براساس کدوم پژوهش صد در صدی میگه ازدواج بالای 25 سالگی مناسبه،
    ازدواج امری بین دو تا انسان و انسان ها غیر قابل پیش بینی هستند.
    در ضمن توضیح دادن ارتباط قبلی در صورت پرسیده نشدن لزومی نداره. ارتباط های قبلی این دختر در حدی نیست که لازم باشه توضیح بده
    من تا حالا ندیدم کسی درباره خواستگارای قبلیش با نامزدش صحبت کنه. اصلا لزومی نداره.
    ازدواج یعنی به بلوغ رسیدن یک فرد در حدی که می تونه مسئولیت خطیر ازدواج رو قبول کنه.
    متاسفم برای تمام کسانی که به شما مراجعه کردن یا مراجعه خواهند.
    شما به عنوان یک مشاور حق ندارید که به مراجع بگید که چه کاری درسته و چه کاری غلطه، نظریات خودتون رو در قالب علم روان شناسی به مردم تحمیل نکیند.
    اگر کتاب های اخلاق در مشاوره و روان درمانی رو مطالعه کرده باشید،یکی از مباحث مهم تحمیل نکردن ارزش ها به مراجع هستش
    واقعا متاسفم............
    ویرایش توسط prv : 12-26-2014 در ساعت 01:27 AM

  12. 2 کاربران زیر از prv بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9665
    نوشته ها
    101
    تشکـر
    20
    تشکر شده 97 بار در 46 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط prv نمایش پست ها
    ببخشید آقای نسبتا دکترا در روان شناسی، لطفا مطالعاتون رو افزایش بدید.
    روان شناسی علم قطعی و یقینی نیست،
    رشته من مشاورست.
    اولین چیزی که یادگرفتم اینه که تنها یک راه برای درست زندگی کردن وجود نداره، و اصلا روان شناسی علم به صورت تجربی که ریاضی یا فیزیک باشن نیست،
    شما براساس کدوم پژوهش صد در صدی میگه ازدواج بالای 25 سالگی مناسبه،
    ازدواج امری بین دو تا انسان و انسان ها غیر قابل پیش بینی هستند.
    در ضمن توضیح دادن ارتباط قبلی در صورت پرسیده نشدن لزومی نداره. ارتباط های قبلی این دختر در حدی نیست که لازم باشه توضیح بده
    من تا حالا ندیدم کسی درباره خواستگارای قبلیش با نامزدش صحبت کنه. اصلا لزومی نداره.
    ازدواج یعنی به بلوغ رسیدن یک فرد در حدی که می تونه مسئولیت خطیر ازدواج رو قبول کنه.
    متاسفم برای تمام کسانی که به شما مراجعه کردن یا مراجعه خواهند.
    شما به عنوان یک مشاور حق ندارید که به مراجع بگید که چه کاری درسته و چه کاری غلطه، نظریات خودتون رو در قالب علم روان شناسی به مردم تحمیل نکیند.
    اگر کتاب های اخلاق در مشاوره و روان درمانی رو مطالعه کرده باشید،یکی از مباحث مهم تحمیل نکردن ارزش ها به مراجع هستش
    واقعا متاسفم............
    با شما کاملا موافقم...جناب شهرام خان بیشتر مراقب باشید شاید مشاوره ی اشتباه به تباهی زندگی یک فرد منجر بشه

  14. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط prv نمایش پست ها
    ببخشید آقای نسبتا دکترا در روان شناسی، لطفا مطالعاتون رو افزایش بدید.
    روان شناسی علم قطعی و یقینی نیست،
    رشته من مشاورست.
    اولین چیزی که یادگرفتم اینه که تنها یک راه برای درست زندگی کردن وجود نداره، و اصلا روان شناسی علم به صورت تجربی که ریاضی یا فیزیک باشن نیست،
    شما براساس کدوم پژوهش صد در صدی میگه ازدواج بالای 25 سالگی مناسبه،
    ازدواج امری بین دو تا انسان و انسان ها غیر قابل پیش بینی هستند.
    در ضمن توضیح دادن ارتباط قبلی در صورت پرسیده نشدن لزومی نداره. ارتباط های قبلی این دختر در حدی نیست که لازم باشه توضیح بده
    من تا حالا ندیدم کسی درباره خواستگارای قبلیش با نامزدش صحبت کنه. اصلا لزومی نداره.
    ازدواج یعنی به بلوغ رسیدن یک فرد در حدی که می تونه مسئولیت خطیر ازدواج رو قبول کنه.
    متاسفم برای تمام کسانی که به شما مراجعه کردن یا مراجعه خواهند.
    شما به عنوان یک مشاور حق ندارید که به مراجع بگید که چه کاری درسته و چه کاری غلطه، نظریات خودتون رو در قالب علم روان شناسی به مردم تحمیل نکیند.
    اگر کتاب های اخلاق در مشاوره و روان درمانی رو مطالعه کرده باشید،یکی از مباحث مهم تحمیل نکردن ارزش ها به مراجع هستش
    واقعا متاسفم............
    من جوابی برای شما ندارم خوش باشید. در ضمن کمی بیشتر بخوانید وبدانید. موفق باشید

  15. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    من جوابی برای شما ندارم خوش باشید. در ضمن کمی بیشتر بخوانید وبدانید. موفق باشید
    پیام خصوصی مطالعه کنید
    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





  16. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط Reepaa نمایش پست ها
    پیام خصوصی مطالعه کنید
    مرسی جواب دادم

  17. کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9650
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    دوست عزیز نیازی نیس ک همسر شما راجع به اون دوست اینترنتی شما چیزی بدونه چون چیزی نبود واما راجع به همکلاسی شما,بعدها طوری میان حرف هایی ک راجع به زندگی مجردی میزنید به ایشون بگید و فقط بگویید ک ایشون پیشنهاد ازدواج دادن بعد ک کمی باهاش تو همون محیط دانشگاه اشنا شدم فهمیدم فرد مناسبی نیستن و هیچ علاقه ای بین شما نبوده فقط ی پیشنهاد برای ازدواج ک خدارا شکر شناختم و خودم را بدبخت نکردم ,همین....واین موضوع ی اتفاق کاملا طبیعی هست..خوب تو دانشگاه هر کسی ممکنه خواستگاری از همکلاسی هاش داشته باشه
    ممنون فاطمه ی عزیزم خیلی لطف کردین

  19. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8180
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    1,305
    تشکر شده 190 بار در 91 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    بنظر من به هیچ عنوان چیزی نگو چون چیز خاصی نبوده که بخاد گفنه بشه چون یه دوستی مثلا به قصد ازدواج بوده و خانوادتم که از این موضوع اطلاع دارند، الکی داری به خودت ترس میدی اون پسرم عمرا بیاد به نامزدت چیزی بگه خیالت راحت باشه انقد حساسیت پیدا نکن از این موضوع به دوران قشنگ نامزدیت برس این ترسم برای همیشه از بین ببر.

  20. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    10663
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از رخدادهای گذشته

    سلام دوست عزیز
    تازمانیکه کاری اشتباهی انجام نداده باشی نباید هم ترس اون رو داشته باشی هیچ آش داغی
    نخورده دهن رو نمی سوزونه.این اتفاقا کاملا طبیعی و منطقی کسی نمیتونه منکرش بشه چون طبیعت
    هرانسانی که به دنبال جفت و همدم باشه ولو تو این مسیر اشتباه انتخاب کنه که باز هم طبیعی هیچ کس
    دانای کل نیست به جز خدا ...
    موفق باشین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد