سلام.وقتون بخیر.دوستان ممنون میشم کمکم کنید در عوض هم خداوند کمکتون کنه.میخواستم ببینم چجوری میشه یه رابطه رو مدیریت کرد؟چجوری میشه تو رابطه رو پاک و هدفمند پیش برد که ب نتیجه درست و حتی خوشبختی ختم بشه.
من از تموم زندگی...
خدارو بالا سر دارم
سلام.وقتون بخیر.دوستان ممنون میشم کمکم کنید در عوض هم خداوند کمکتون کنه.میخواستم ببینم چجوری میشه یه رابطه رو مدیریت کرد؟چجوری میشه تو رابطه رو پاک و هدفمند پیش برد که ب نتیجه درست و حتی خوشبختی ختم بشه.
من از تموم زندگی...
خدارو بالا سر دارم
اطلاعات زيادي درباره ارتباط و زن و مرد كسب كنيد و سعي كنيد هرچه بيشتر طرف مقابل را بشناسيد و خودتون باشيد تا ايشون هم بتونن شما رو بشناسند
تعادل و تو همه جای رابطه حفط کنید
کار خیلی سختیه ااما اگر تمرین کنید میتونید کیفیت رابطه رو حفظ کنید و کم کم بیشترش کنید
فراموش نکنید "تعادل "
شناختم خیلی مهمه که زیاد نمیشه روش مانور داد
چون بسته به تجربیات و درک و شعور 2 نفر هست
اما اگر شناختتون از طرف مقابل بالا باشه میتونید در مواقع مختلف رفتار های ایشون و کنترل کنید
ویرایش توسط Reepaa : 12-16-2014 در ساعت 05:11 PM
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
خب چیزی که خیلی مهمه اینه که دو طرف با چه دیدی وارد اون رابطه شدن
اگر یکی از اونا تفکری متفاوت داشته باشه ، شما هر کاری انجام بدید مسلما" نمیتونید به چیزی که مدنظرتون هست برسید
به هرحال هر کدام باید با علم به اینکه چه چیزی از رابطه انتظار دارن در این مورد گفتگو کنن
که معمولا در ایران که افراد درونی پیچیده دارن و نظر واقعی خودشون رو پشت تعارفات قایم میکنن
نباید انتظار خاصی داشته باشید
خـــــدانـگهــــــدار
اینایی که گفتین درست.ولی من بالاخره نفهمیدم تو یه رابطه ی ب قصد ازدواج چکار کنم؟!
من از تموم زندگی...
خدارو بالا سر دارم
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
بله چشم مرسی.اول یه سوال.ایا ابراز لاقه کردن دختر تو اون رابطه از جذابیتش کم نمیکنه؟!
من از تموم زندگی...
خدارو بالا سر دارم
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
ته قلبم نسبت ب اون ارومه.ولی باز میترسم.تمام فکر و ذهنم شده اون.عادت کردم همه ی کارای خوبو با اون انجام بدم حتی نماز خوندنمو.برا همین ب تنهایی هر کاری برام غیر قابل تحمل میشه.
من از تموم زندگی...
خدارو بالا سر دارم
پس همین راه و ادامه بدید
همه کار های خوب و با ایشون انجام بدید
زندگی رو ساده بگیرید
در آن واحد زندگی کنید و فراموش نکنید تصمیمات آلان آینده شمارو میسازه
پس اگر تصمیمات امروزتون درست باشه و کنترل شده آینده شما هم زیبا خواهد بود
زیادم وابسته نباش پسرا از دخترای خودمختار خیلی خوششون میاد
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
گفته کمکش کنم ب نمازا و دینش بدسه.ولی اینقد برام لذت بخش بوده که اگه نباشه ممکنه مث الان خودمم نماز نخونم!!!
من از تموم زندگی...
خدارو بالا سر دارم
خوددانید من همین مشاوره ها از دستم بر میومد
فراموش نکنید دختر باید خود مختار باشه و قوی و محکم
چون قرار ه یه مرد بهش تکیه کنه
موفق باشید در پناه حق
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
خیلی ممنون از توجه و وقتی که شما و دوستان گذاشتین.تک تک راهنمایی ها رو یادداشت میکنم و سعی میکنم عملی کنم.استرس و نگرانی نداشته باشم دیگه مشکل دیگه ایی ندارم.برام دعا کنید موفق شم.مرسی.
من از تموم زندگی...
خدارو بالا سر دارم
سلام
یه امضا پای نوشته هات هست اما الان بهش پی نمیبری
سعی کن فقط خدارو مد نظر داشته باشی در ضمن برای نگه داشتن رابطه در حد قابل کنترل باید دو طرف همه چیز رو برای خانواده کامل بازگو کنن
بله بازگو کنن ولی بوقتش.
نه زمانی که بجز مخالفت و حتی بدبینی و خیلی چیزای دیگه مواجهه بشن.
ما خانواده هامون فوق العاده سنتین.نمیتونن با این موضوع کنار بیان.
الان داداش من خودش یه نفر رو دوس داره ولی تقریبا همه و از جمله پدرم باهاش مخالفه.
خانواده ایشون هم بفهمن خیال میکنن من پسرشونو تور کردم!
به نظر من با این حرفا خودت رو گول میزنی... ببین چرا باید خانواده ت مخالفت کنن.. دلیلای اونا مشکلات آینده شماست
میگن رسمی با وجود کار بیاد خاستگاری.
اونم تلاششو برا خاستگاری کردن انجام داد که بیشتر از همه مادرش مخالف بود.مادرش میگه برا ازدواجت زوده.فعلا باید باشی و ب ما هم برسی.
نمیدونم چقد از داستان و چند تا از تایپیک ها رو خوندین.
اما همینکه بیاد خاستگاری ب احتمال قوی خانوادمم جواب مثبت بده.
گیر کارشیم.داره هر کاری میکنه یه شرکت ثبت کنه و از صفر شروع کنه.کار نیست براش
شاید الان مساله کار یه چیز ساده ای باشه توی ذهنت اما بعدا ممکنه حتی با بحث و دعوا بینتون مشکل ساز بشه... فکر همه جا رو بکن... امیدوارم بذاری حداقل شرایط رو ایجاد کنه بعد به ازدواج فکر کنید... البته خودش باید بیشتر به فکر باشه
اون طفلی که خیلی ب فکره.
منم الان حتی اگه شرایطمون مهیا باشه دلم نمیخواد ازدواج کنم!!
ب زمان نیاز دارم.
ب انتخابم هم ایمان دارم.
فقط میخوام سعی کنم تو این مدت خیلی عادی ب زندگی و پیشرفتم برسم.
و البته دلم میخواد بیشتر یاد بگیرم که رابطمون رو هم الان و هم بعد اردواج تا ابد موفقیت امیز کنترل کنم.
فقط میترسم.همین
من از فردا..میترسم!!
کاش..
تمام..
من
در امروز بود!
فقط اینو بدون این روزای خوب اگر خوب تصمیم نگیری موندنی نیست..
زندگی از اونی که فکرشو بکنی سخت تر انتقام میگیره...
توکلت به خدا
روزگارت بهاری.. برات آرزوی بهترینارو دارم
خواهش میکنم... امیدوارم زندگیت همونجوری پیش بره که دوست داری... بازم من تو سوالاتت نظر میدم و کمکت میکنم.. شاد باشی
بچه ها سوال دارم.زوووودی بهم جواب بدین لطفا.
تقریبا هر ماه یه مقداری پول ب حسابم واریز میکنه! جرعت هم ندارم اعتراض کنم خیلی ناراحت میشه.
ولی ایندفعه دیوونه میخواد هزینه این ترممو ب حسابم واریز کنه.!!!
من چکار کنم؟!؟؟
میگم نه گوش نمیده.به نه گفتنم ادامه میدم ناراحت میشه.منطقی هم باهاش صحبت کردم گوش نمیده!!!
خب اخه طفل معصوم اینهمه زحمت میکشه بعد بیاد پولشو بده ب من!!!!
خودمم بهم برمیخوره
.میشه بگین چکار کنم؟!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بچه ها کجایین پس؟!؟!؟
چرا به من جواب نمیدین؟!؟
:-(
خوب پول را بگیرین اما بعدا بهش به صورت هدیه برگردونید
دختر خوب سلام
اگه شما هم دوستش دارید.. هیچی بهش نگید اما پولاشو براش نگه دارید ممکنه روزی برسه که بخواد این کاراشو به روت بیاره پس سعی کن هميشه یه تصمیم درست بگیری
تو قلب ِ من یه امپراطوره .. تسلیم میشه چونکه مجبوره
تا حالا پولای زیادی بهم داده.ولی الان بیشترش کرده.
منم قبلیارو متاسفانه همه خرج کردم
شماره حساب بهم نمیده.برم از بانک شماره حسابشو گیر بسارم پسش بدم بده؟!؟
میدونم خیلی ناراحت میشه.
اخه پسره ی دیوونه شارژ هم میفرسته برام.خیلی کارا کرده که واقعا شرمندشم!
دختر خوب اینو بدون یه گرگ هم میتونه لباس میش بپوشه و بهت نزدیک بشه.. جوری رفتار نکن که اگه فردا یه درخواست ناشایست ازت کرد روی اینو نداشته باشی بگی نه.... داری تو بد شرایطی قرار میگیری
تو قلب ِ من یه امپراطوره .. تسلیم میشه چونکه مجبوره
یه دوست بد داشتم اما به ظاهر خوب.. هر کسی میدیدش فکر میکرد اصلا اهل کار بد نباشه اما.. یبار برای یه دختر که تازه باهاش دوست شده بود یه لباس زیر خرید بعدم با ماشین بردش به یه جاده پرت و بعدم کار خودشو کرد... درک کن که همه چیز همانطور که تو میبینی نیست
تو قلب ِ من یه امپراطوره .. تسلیم میشه چونکه مجبوره
اگه بتونی بااین پولها کم کم واسش بدون مناسبت کادو بخری اینجوری چیزی معلوم نمیشه و بعدها تو هم چیزی داری ک منت بزاری
البته به نظر نمیاد ک آدم بدی باشه
نه بابا!! اصلا اینجوری نیست!!ما حتی راجب لباس هم صحبت هم نمیکنیم!! هزینه دانشگاش کاملا تخفیف خورده.میخواد هزینه منو بده!
میگه باید برام یه اجباری وجود داشته باشه که ماهانه خرجتو در حد وسعم بدم که بتونم بخاطرت بیشتر کار کنم.
خیلی کارا منظورم کارای عجیب غریبه.مثلا تو یه رشته ی درسی یه رکورد جهانی زده و بعد اومده رکورد خودشو ش************ده و اون اختراع رو داره میده ب من که مثلا ب نام من تموم بشه!!!
ما حتی در حد فکر هم وارد مساعل غیر اخلاقی نشدیم و نمیشیم!
اصلا اخلاق و حیاش همه جا زبانزده!،کوچیکترین اشتباهی اصلا جلوه ی خودشو خراب میکنه بین بقیه!!
از این بابت مطمعنم و ب پاکیش ایمان دارم.
اما پول دادنش رو نمیتونم بپذیرم.اونم ناراحت میشه.مثلا پولایی رو که امروز مثلا جایزه گرفته اومده بین من و مادرش و پدرش تقسیم کرده و برا خودش ققط یه کفش گرفته!!
در ضمن من اهل هدیه دادن بهش نیستم.روم نمیشه! فقط برا تولدش!
خداروشکر
خیال من یکی که یکم راحت شد.. تنها کار همونطور که گفتم جمع کردن پولاش تو یه حساب بانکیه..
تا جایی که میتونه از درامدی که بهت میده مراعات کن و تو حساب برای مواقع ضرورت نگه دار
تو قلب ِ من یه امپراطوره .. تسلیم میشه چونکه مجبوره
نیاز نیست سر این موضوع باهاش بحث کنی... همیشه با هم خوب باشید.. این یه مسئله کوچیکه پس سر این موضوع خودتونو ناراحت نکنید.. تا جایی که ناراحت نشید بگو نمیخوای پول بهت بده اما اگه اصرار کرد توی بانک ذخیره کن
به همین سادگی
تو قلب ِ من یه امپراطوره .. تسلیم میشه چونکه مجبوره
میگه وظیفمه!!
منم سعی کردم خرج نکنم ولی هر دفعه کار پیش میاد! بیشتر پولاشم برای کارای خیر مصرف کردم!
از این ب بعد جمع کنم یا محکم تر وایسم و نزارم پول بهم بده؟!؟
منم با ایشون موافقم
پولها را جمع کن و به موقعش ی پس انداز هم دارین ...بااین وضعیت خودش ک نمیتونه پس انداز کنه لااقل شما برای آینده اتون جمع کنید
بگم پولاتو میخوام جمع کنم و قبلیارم چکار کردم؟؟!
اصلا بهش چیزی نگو چون ناراحت میشه وقتی موقعش شد بهش بگو
دیوونه الانم گیر داده برا لباس و مخارج عیدت میخوام فردا ب حسابت پول واریز کنم!!!!
ببین تو دلیل قانع کننده زیاد داری مثلا میتونی بگی خانواده شک میکنه که من چطور لباس گرفتم.. اصلاً میتونی بگی من تمام پولام با خانواده در جریانه و کوچکترین کم و زیادش شک بر انگیزه پس یه حساب درست کنه و نگه داره و به وقتش برات خرج کنه مثلا وقت ازدواج
تو قلب ِ من یه امپراطوره .. تسلیم میشه چونکه مجبوره
قانعش کن که پس انداز کنه قانع نشد به دور از چشمش پس انداز کن
تو قلب ِ من یه امپراطوره .. تسلیم میشه چونکه مجبوره
دیوونه اس! بهش میگم میگه اندازه دوقرون ارزش ندارم که بحث میکنی! میگه وظیفمه و تا همینجاشم شرمندم!! میگه سلیقه ام بده دادم خودت ب سلیقه خودت هدیه بگیری برا خودت!!
میگه حرفشو که میزنی شرمنده میشم میگم کمه!!!
خرج سفری رو ب حسابم ریخته که اصن ممکنه نرم!
عزیز خودت پس انداز کن واسه آینده .فرقش چیه
شاید همین کارو کردم.ممنونم دوستان.متشکرررررررم.
خوشبخت و عاقبت بخیر بشین ان شاالله
بچه ها یه چیزی..
یه نکته..
اون خیلی خیلی مامانشو دوس داره.
میگه برام زحمتای زیادی کشیده.خیلی کارا میخواد براش انجام بده.
حتی میخواد که ما پیش خانواده اش..یا مادرش پیش ما زندگی کنه...
میگه اگه چیزی پیش بیاد اول مامانم در اولویته بعد خانمم.
بنظرتون اینا بد نیست؟ نمیتونه زنگ خطر باشه؟!
اینقد مامانشو دوس داره که راستش داره حسودیم میشه!!
مامانش هم تمام امید و ارزوش پسرشه.بخاطرش حتی جونش رو هم بخطر میندازه.
میترسم بعدن من نتونم تحمل کنم و ب مشکل بربخوریم.
البته پسر خوبیه و مستقله.اما این همه علاقه...
الانم تقریبا تمام درامدشو یه دستی تقدیم ب مادرش میکنه.
وسایل خونه رو براش تعویض کرده نو گرفته.تو فکر خونه خریدن برا مامانشه
طوری که هدف از زندگی کردنش انگار نوکری مامانشه.میخواد منم بعدن پرستارش بشم
بستگی به خودت داره
فک نکن ک بعداز ازدواج تغییرش میدی
ببین میتونی بااین شرایط بپذیریش و اینطوری زندگی کنی به فکر تحمل کردن این وضع نباش چون ی روز کاسه صبرت لبریز میشه ببین این کارش برای تو هم تفهیم شده و باارزش هست
قبول دارم مادرا جایگاه بالایی دارن.و احترامشون واجبه.مخصوصا کسی که زحمت کشیده باشه و همچین بچه ایی تربیت کرده باشه.
اتفاقا چون برا مادرش ارزش قاعله..خیلی محترم تر میشه برام.
میدونم مامانش که نمیشه جای همسرشو پر کنه براش! میدونم یه مادر نمیتونه جای همسر ادم باشه.
اتفاقا دوس دارم مادرش خیلی جایگاه محترم و والایی تو زندگیمون داشته باشه
اما میترسم یهویی حسودیم بشه.
میترسم اون فضاهایی که دوس دارم داشته باشیم رو حضور ایشون از ما بگیره
مامانش واقعا خانم و شیرزنه.
میتونم بگم مشکل از من و احساسات منه.
اما چکار کنم که بد نشم؟!
بعضی حرفا گفتنش فقط ساده اس.تو عمل یه وقتایی سخت میشه.
مخصوصا که دیدم اینجا و خیلی جاها مادرشوهرا و خانواده ها طرفین رو ب مرز جدایی کشوندن!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)