نمایش نتایج: از 1 به 18 از 18

موضوع: عشق به دختر دایی

19311
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9836
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    عشق به دختر دایی

    سلام دوستان
    عرضم به خدمت شما من 21 سال سن دارم و دختر داییم رو دوست دارم اما...........
    بذارید از اول تعریف کنم دختر داییم 2 سال از من بزرگتر و در حال حاضر پیش ما زندگی میکنه چون دانشگاه ازاد مرودشت قبول شد و چون خونه ما شیراز بود اومد پیش ما و الان تقریبا 4 سال هست تو خونه ما زندگی میکنه کلا از 12ماه سال 9 ماهش پیش ما بوده من هم تقریبا از همون 4 5 سال پیش نسبت بهش احساس داشتم حالا نمیدونم اسمشو چی بذارم عشق دوست داشتن وابستگی نمیدونم تا اینکه تقریبا 2 سال پیش فهمیدم یه نفر دیگه رو دوست داره و همچنان با هم ارتباط دارن بیشتر از راه پیام دو نفرشون هم دیگرو دوست دارن اونم یکی از اقوام دورشون هست و یه جورایی خانواده زنداییم باعث این اشنایی شدن و .....ولی اینکه چقدر همدیگرو دوست دارن نمیدونم یعنی میدونید چجوریه کشته و مرده هم نیستن و دخر داییم هم نمیدونه که من از این موضوع خبر دارم دختر داییم هم خیلی منو دوست داره ولی میدونم که عاشقم نیست یعنی به عنوان یه برادر بهم نگاه میکنه و با تنها پسری (البته غیر از اون) که خیلی صمیمی هست منم خیلی با هم صمیمی هستیم خیلی اعصابم داغونه نمیدونم میخوان چیکار کنن بعضی وقتا میگم بریم بیرون دو نفری و موضوع رو بهش بگم اما میترسم خیلی میترسم نه فقط به خاطر اینکه نه میشنوم احساس میکنم بعد از گفتن این موضوع اگر نه بشنوم دیگه نمیتونم مثل قبل باهاش باشم و خجالت میکشم باهاش روبرو بشم چون میدونید که تا مدتی دیگه تو خونه خودمون زندگی میکنه و همین کارو سخت میکنه دوستش دارم از بودن در کنارش لذت خاصی میبرم یکی از کسایی هست که از بیرون رفتن باهاش لذت میبرم و احساس خاصی بهم دست میده نه اینکه چون دختر هست خیلی دوستش دارم
    شما بگید چیکار کنم ؟اگر جای من بودید میگفتید؟اگر جایی متوجه نشدی بگید دوباره توضیح بدم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9718
    نوشته ها
    267
    تشکـر
    79
    تشکر شده 214 بار در 117 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چجوری به دختر داییم بگم؟

    خیانت در امانت....قرار نیس هرکی بیاد خونتو بخوای عاشقش شی..
    اون یکی رو داره دنبالش نرو
    عموما عاشقا از جمله خودم میگن(ایشالا کور بشن چشایی که به عشق من نگاه میکنن)و ازین جور نفرینا...
    !!!
    امضای ایشان
    .:: M:R NIRO NAJA ::.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9782
    نوشته ها
    1,515
    تشکـر
    1,321
    تشکر شده 940 بار در 563 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چجوری به دختر داییم بگم؟

    اگه عاشقشی زودی برین خاستگاری تا تکلیفتون روشن بشه.اینجوریم اونا اگه رابطشون سرانجامی نداره بهم وابسته تر نمیشن

    من از تموم زندگی...
    خدارو بالا سر دارم

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : چجوری به دختر داییم بگم؟

    نه ببین این حسو بزار کنار اونم کسیو دوس داره ازش دوری کن
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  5. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    m-a

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9782
    نوشته ها
    1,515
    تشکـر
    1,321
    تشکر شده 940 بار در 563 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چجوری به دختر داییم بگم؟

    ب مادرتون داستان رو بگین.البته فقط از احساستون بگین و بخواین ایشون براتون از خود دختر خانم و خانواده ی ایشون پیگیر بشن

    من از تموم زندگی...
    خدارو بالا سر دارم

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9836
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چجوری به دختر داییم بگم؟

    ببخشید چه ربطی داره مگه چیکار کردم که خیانت در امانت انتظار نداشتم همچین نظری بدین
    ویرایش توسط alireza shirazi : 12-18-2014 در ساعت 12:07 AM

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چجوری به دختر داییم بگم؟

    عليرضا ا جان ميشه بگي دقيقا چه حسي بهش داري عشق ميدوني يعني چي ؟برامون ازعشق ميگي؟
    کاربره عزيزي که ميگي بروخاستگاري آخه ببين طرف چه حسي داره چه شرايطي داره بعد...
    آخه اينم سايته مشاوره س يه مشاوره درستوحسابي نداره کاربراميان جوابه هموميدن بدون توجه به خيلي چيزا...

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9836
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چجوری به دختر داییم بگم؟

    نه میدونی چیه چجوری بگم عاشق هم نیستن یه جورایی به وسیله خانواده اشنا شدن چون داییم 7 8 سال پیش فوت کرد به خاطر همین دیگه یه مسائلی پیش اومد و این دو تارو با هم آشنا کردن به هیچ وجه عاشق و معشوق نیستن و بع اون صورت که فکر کنید حتی بخوام واضح تر بگم شاید به جایی نرسن
    خواهشا شما نگید از زندگیش بیرون برو من حتی از همون 7 8 سال پیش هم رابطمون با هم خیلی صمیمی بود به این راحتیا نیست که بگم بابا بی خیالش اگر آسونبود نمی اومدم اینجا 10 خط براتون تایپ کنم

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9782
    نوشته ها
    1,515
    تشکـر
    1,321
    تشکر شده 940 بار در 563 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چجوری به دختر داییم بگم؟

    بله درسته.من قبلا گفتم من یکی که تخصص مشاوره دادن ندارم و نظر خودمو میگم.ب نوبه ی خودم عذر میخوام.منظورم اینه که اگه شرایطشو دارین خواستگاریش کنین.اما واقعا برام سواله عشق یعنی چی؟!عشق چجوریه؟!

    من از تموم زندگی...
    خدارو بالا سر دارم

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چجوری به دختر داییم بگم؟

    من نگفتم ازعشق اونا بگين ازشما خواستم ازعشق بگين عشق يعني چي آخه تويي که ميگي وقتي باهاش ميرم بازارآروم ميشم آخه اين عشقه هفت هشت سال بودي که بودي آخه اينم شددليل به نظرت ؟؟؟؟؟ميدنم هرکي ميادتواين سايت اول ازهمه انتظارداره درک بشه يابشيني باهاش گريه کني ولي حرف حق تلخه آدمايي ک اهل منطق باشن بهترميفهمن من چي ميگم ..خب علي رضا برامون ازعشق ودوست داشتن ميگي ???

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9836
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چجوری به دختر داییم بگم؟

    ببین مستانه جان من قبلا هم خیلی در مورد عشق تحقیق کردم از سایت های مشاوره بگیر تا روانشناس های بزرگ خارجی و ایرانی اما .....هر کدومشون یه چیزی میگن که 180 درجه با اون یکی فرق میکنه و چرا دروغ بگم نمیدونم عشق چیه من حس خودمو میگم همیشه دوست دارم خوشحالش کنم وقتی با هم حرف میزنیم یا میریم بیرون بخشی از مشکلات دیگه ای رو که دارم فراموش میکنم یادم رفت بگم در حال حاضر درس میخونم و تا چند ماه دیگه استخدام وزارت دفاع میشم و به لحاظ شغلی مشکلی ندارم همش خودم رو تو زندگی آینده با اون تصور می کنم هر وقت از اعضای خانواده یا فامیل پشت سرش حرف میزنن یا چیزی بهش میگن فورا ازش طرفداری می کنم احساس میکنم من این حسو با هیچ دختر دیگه ای نمیتونم داشته باشم چون درد بی دختری و این چیزا ندارم دختر عمو دارم که هم دختر خوبیه و هم زیبا دختر دایی های دیگه هم همینطور که فقط کافیه اشاره کنم چون تو فامیل همه منو دوست دارن و اونا هم بدشون نمیاد اگر بخوایم از دید عمی مردمی هم بهش نگاه کنیم قیافه دارم شغل دارم اما حسی که با دختر داییم دارم با هیچ کس دیگه ندارم یعنی اصلا درمورد اونا حس ندارم بعضی وقتا وقت کارای خودم رو هم ندارم یا برای کس دیگه ای انجام نمیدم اما دوست دارم برای اون کاراشو انجام بدم بدون هیچ احساس نا رضایتی یه نفر میگفت به هر چیزی خیلی فکر کنی یا خیلی بهش ایمان داشته باشی بدون شک بهش میرسی منم میگفتم کاش اینم اینطوری بود ولی.........
    ویرایش توسط alireza shirazi : 12-18-2014 در ساعت 12:36 AM

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9836
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چجوری به دختر داییم بگم؟

    مستانه جان جواب شما رو دادم اون جواب شما نبود صفحه دوم هست جواب شما بعدش من که نگفتم عاشقش هستم همون اولم گفتم نمیدونم چه حسیه اومدم اینجا چون دیدم سایت مشاوره هست اومدم شما که میگید 7 8 سال پیش دوستش داشتید چه ربطی به الان داره پاسختون رو که دادم برید بخونید ننوشتتم دوستش داشتم نوشتم دوستش دارم یعنی از اون موقع تا حالا این حسو دارم و در اخر من گفتم منو درک کنید و گریه کنید ؟؟؟؟؟اومدم اینجا تا افراد مختلف تجربیات یا راهکارهاشونو بگن حالا اگر جای اشتباهی اومدم و چیزی که براتون تعریف کردم خیلی عجیبه و جرم بزرگی انجام دادم من عذر میخوام که وقت دوستان رو گرفتم میرم پیش روانشناس یا حداقل پیش کسی که منو مسخره نکنه یا بهم نگن خیانت در امانت کردی
    ویرایش توسط alireza shirazi : 12-18-2014 در ساعت 12:47 AM

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9782
    نوشته ها
    1,515
    تشکـر
    1,321
    تشکر شده 940 بار در 563 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چجوری به دختر داییم بگم؟

    بنظر من قبل از اینکه بخودش چیزی بگین ب یکی از خانمای فامیل که مثلا همه باهاش صمیمی هستن با ایشون در میون بزارین.

    من از تموم زندگی...
    خدارو بالا سر دارم

  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : عشق به دختر دایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط alireza shirazi نمایش پست ها
    سلام دوستان
    عرضم به خدمت شما من 21 سال سن دارم و دختر داییم رو دوست دارم اما...........
    بذارید از اول تعریف کنم دختر داییم 2 سال از من بزرگتر و در حال حاضر پیش ما زندگی میکنه چون دانشگاه ازاد مرودشت قبول شد و چون خونه ما شیراز بود اومد پیش ما و الان تقریبا 4 سال هست تو خونه ما زندگی میکنه کلا از 12ماه سال 9 ماهش پیش ما بوده من هم تقریبا از همون 4 5 سال پیش نسبت بهش احساس داشتم حالا نمیدونم اسمشو چی بذارم عشق دوست داشتن وابستگی نمیدونم تا اینکه تقریبا 2 سال پیش فهمیدم یه نفر دیگه رو دوست داره و همچنان با هم ارتباط دارن بیشتر از راه پیام دو نفرشون هم دیگرو دوست دارن اونم یکی از اقوام دورشون هست و یه جورایی خانواده زنداییم باعث این اشنایی شدن و .....ولی اینکه چقدر همدیگرو دوست دارن نمیدونم یعنی میدونید چجوریه کشته و مرده هم نیستن و دخر داییم هم نمیدونه که من از این موضوع خبر دارم دختر داییم هم خیلی منو دوست داره ولی میدونم که عاشقم نیست یعنی به عنوان یه برادر بهم نگاه میکنه و با تنها پسری (البته غیر از اون) که خیلی صمیمی هست منم خیلی با هم صمیمی هستیم خیلی اعصابم داغونه نمیدونم میخوان چیکار کنن بعضی وقتا میگم بریم بیرون دو نفری و موضوع رو بهش بگم اما میترسم خیلی میترسم نه فقط به خاطر اینکه نه میشنوم احساس میکنم بعد از گفتن این موضوع اگر نه بشنوم دیگه نمیتونم مثل قبل باهاش باشم و خجالت میکشم باهاش روبرو بشم چون میدونید که تا مدتی دیگه تو خونه خودمون زندگی میکنه و همین کارو سخت میکنه دوستش دارم از بودن در کنارش لذت خاصی میبرم یکی از کسایی هست که از بیرون رفتن باهاش لذت میبرم و احساس خاصی بهم دست میده نه اینکه چون دختر هست خیلی دوستش دارم
    شما بگید چیکار کنم ؟اگر جای من بودید میگفتید؟اگر جایی متوجه نشدی بگید دوباره توضیح بدم
    خب چیزی که شما بهش دچار شدید در واقع وابستگیه

    مسلما" ایشون اگر حس خاصی به شما داشت خیلی وقت پیش متوجه شده بودید

    شما خودتون یک طرفه اقدام کردید و با پیشگویی برای خودتون دنیایی رو ساختید

    که در اون دنیا باهاش رابطه دارید و از دوستی هاش ناراحت میشید و کلی برنامه ریزی دیگه

    فکر کنم اگر منطقی فکر کنید متوجه خواهید شد حس شما هم بخاطر عادت و نزدیکی و وابستگی بوده
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  16. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : عشق به دختر دایی

    منم با اقا فرخ موافقم چون با دختری رابطه ای نداشتید دختر دایتونم برا مدتی وارد منزل شما شده بهش وابسته شدید
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  18. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8180
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    1,305
    تشکر شده 190 بار در 91 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق به دختر دایی

    عزیزم شما عادت کردید بهش نمیدونم شایدم چون قبلا با دختری رابطه نداشتید همچین حسی بوجود اومده اینم احتمال میدم ولی درکل یه عادت ئ با عشق اشتباش گرفتی و اینم بگم رابطه ای که طرفت تورو به چشم برادر میبینه رو اصلا به طرفت نگو من خودم پسرخالم من دوست داشت و من به چشم برادری واقعا میدیدمش و وقتی فهمیدم و.اقعا یه حس بدی پیدا کردم که مثلا من این همه مدت این به چشم برادری نگاه میکردم ولی اون من دوست داشته و چون یجورایی مهمون شماست اگرم قصد داری بگی اصلا چیزی نگو چون یجورایی معذب میشه شایدم تو رودربایستی کنه ، درکل این حس عادته شک نکن فراموش میشه پس بخودت تلقین نکن....

  19. کاربران زیر از rozita بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : عشق به دختر دایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط rozita نمایش پست ها
    عزیزم شما عادت کردید بهش نمیدونم شایدم چون قبلا با دختری رابطه نداشتید همچین حسی بوجود اومده اینم احتمال میدم ولی درکل یه عادت ئ با عشق اشتباش گرفتی و اینم بگم رابطه ای که طرفت تورو به چشم برادر میبینه رو اصلا به طرفت نگو من خودم پسرخالم من دوست داشت و من به چشم برادری واقعا میدیدمش و وقتی فهمیدم و.اقعا یه حس بدی پیدا کردم که مثلا من این همه مدت این به چشم برادری نگاه میکردم ولی اون من دوست داشته و چون یجورایی مهمون شماست اگرم قصد داری بگی اصلا چیزی نگو چون یجورایی معذب میشه شایدم تو رودربایستی کنه ، درکل این حس عادته شک نکن فراموش میشه پس بخودت تلقین نکن....
    منم با حرف روزیتا جون موافقم
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  21. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2019
    شماره عضویت
    41694
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به دختر دایی

    سلام دوست عزيز
    به نظر من هرچه زودتر اقدام كن چون چندتا احتمال بيشتر نداري اول اينكه اون دخترم ممكنه به تو حسي داشته باشه ولي چون دختر و هيچ وقت پيش قدم نميشه (مخصوصا در جامعه اي مثل ما كه چيز خوبي نميدونن )انكار كنه و اين داستان اشناييش براي حركت دادن خودت باشه كه اگه اقدام كني قطعا نظرش مثبت ويا احتمال ديگه اين باشه كه اصلا طرف حتي به تو فكرم نكنه ولي اقدام تو باعث بشه كه اون نسبت به تو ديدش عوض بشه و از ديد ديگه به تو نكاه كنه كه احتمال پاسخ مثبت دادن بهتم زياده و كلا وارد هر راهي كه بشي بايد اينو در نظر داشته باشي كه ممكنه جوابت منفي هم باشه ولي كاري نكن كه تا اخر عمرت حسرت به دل بموني كه چرا نگفتم حداقل اينه كه شرمنده خودت نميشي و بيان احساست به طرف مقابل اصلا چيز بدي نيست حتي اگه جوابش منفي باشه بزرگترين اشتباه زندگيتو مرتكب نشو هرچه زودتر اقدام كن
    وبرات ارزوي بهترين هارو دارم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد