سلام بچه ها
امشب کم منده بود بمیرم
باورم نمیشه هنوز
اما نمیدونم چی باعث نشد من نمیرم ؟؟
رفته بودم حموم حواسم نبود دوش حموم و گرفتم رو به لامپ
وانم ترکید
اگه محافظش نبود آلان تیکه تیککه شده بودم
ولی خدارشکر محافظ داشت
صدای ترکیدنش همه وجودم و ت************ داد
چون قبلش یه گناه بزرگ کرده بودم
و این یه هشدار بود
نکته جالب ش اینکه
یه نوحه تو اتاقم پخش می شد
درست وقتی که این جمله رو گفت آمد م از حموم بیرون
"به من مرده یه جوون تازه دادی ...."
من خواب بودم
اما صدای اون لامپ بیدارم کرد
نمیخوام الکی ادای آدم پاکارو در بیارم
چون نیستم
پاک نیستم
من راهم و گم کردم
از صبح تا شب میگم میخندم
عشق و حال میکنم
بدون اینکه حالیم باشه خیلی هاش گناهه
آره فکر کنم زیادی شاد بودنم خوب نیست
آدم و میخوابونه
فعلا گیجم
خوابم نمیاد
میخوام فکر کنم
ببنیم کجای کارم اشتباه بودد ؟؟؟
چرا نمیتونم این طلسم لعنتی رو بکشنم ؟؟؟
چرا ؟؟
چی شده ؟؟؟
چی شد که اینجوری شد ؟
چرا رسیدم به اینجا ؟
راهم غلط بود
همین
اینم اون نوحه ای که تو اتاقم پخش میشد
امشب اماحسین نجاتم داد
باید از فردا راهم عوض کنم
آره این راه غلط بود
غلط