عشق یا منطق ؟

[m-a]

اه همش مشکل همش بد بیاری..داغونم کرده دیگه..به مولا بریدم دیگه...........
اول اینکه دوس دخترم نمیتونه دیگه بهم زنگ بزنه شاید بتونه بزنگه اونم شاید هفته ای یبار.
دوما اینکه فرهنگ پایین شهرشون اعصابمو بهم ریخته.فقط دنبالن یحوری دختراشونو شوهر بدن.معیارهاشونم مزخرفه.
از طرفی با اینکه خانوادش بهم نه گفتن باز امید دارم و دختره پشتمه ولی میترسم بهش نرسم چون بهانه الکی میارن.
تازه همه ی اینا دقیقا افتاده تو فصل امتحانام.ینی درس نمیتونم بخونم.اون بهم میگه بخون ولی با این مشغله و دقدقه های ذهنی چی بخونم اخه؟؟؟؟؟؟؟؟باید تکلیفم مشخص شه ارامش داشته باشم یا نه؟
بین عشق و منطق موندم........هر روز دلواپسی و نگرانی
بسرم زده بیخیالش شم ولی میترسم پشیمون شم.
همش باید دلم به »»»اگه ««« خوش باشه ..---اگه شوهر نکنه-اگه بهم امروز زنگ بزنه-اگه خانوادش قبولم کنن-اگه براش خاستگار باز نیاد-زندگیم بهم ریخته...
نمیدونم با این اگه ها خوشبین باشم یا بدبین...بمونم و این وضعو ببینم یا تمومش کنم.
نمیدونم چیکار کنم...توروخدا همتون جواب بدین نظر همه رو بدونم تکلیفم مشخص بشه.
اخه هم دوسش دارم و اون خیلی دوسم داره.از طرف دیگه همه چیز با ما ساز مخالف میزنه.....به فکرم زد ازش جدا بشم ولی دختره میگه نه...راه حل بدین فقط دیوونه میشما.بقران گیج شدم
ی چیزی بگین فقط تا صب دق نکنم

[Reepaa]

دوست من واقع بین باش
دیگه تموم شد دوره ای که دخترارو به زور شوهر میدادن
آلان شرط اول رضایت اونه (که اونم میگه شما )
نگران نباش و در زمان حال زندگی کن
اگر زیادی تو فکرآینده باشی کم میاری
بی خیال باش همه چیز درست میشه

[Reepaa]

برای سایز اصلی رو عکس کلیک کنید ...

[m-a]

دوست من واقع بین باش
دیگه تموم شد دوره ای که دخترارو به زور شوهر میدادن
آلان شرط اول رضایت اونه (که اونم میگه شما )
نگران نباش و در زمان حال زندگی کن
اگر زیادی تو فکرآینده باشی کم میاری
بی خیال باش همه چیز درست میشه

خب دوست عزیز تو شهر اینا 50 درصدشون فقط پسره 23 سالش میشه مثلا رفته دختره 16-17 ساله گرفته...یا یسری رسوم غلط.
الان من دوسال بدون تماس با این افکار چطور درس بخونم؟بفکرش نباشم و بیخیال باشم..با این تغییرات یهویی.والا گیجم

[ملکه اسمان]

سلام.هر چی نوشتم سند نشد.امیدوارم ایندفعه بشه.
اخه برادر من چرا اینقد زود فکر بهم زدن ب ذهنت رسیده؟!
چقد زود میدونو خالیکردی.
بیچاره اونکه فکر کرده شما پشتشین و بهتون دل بسته.
من جدای از این حرفا یه پیشنهاد دارم که واقعا جواب داده.
نامزد منو که حالش خییییلی خراب بود رو بهتر کرد.
با خودتون نذر کنین هر روز یا هرشب حتی شده یه صفحه قران بخونین.
ارزو کنین تموم نشده بهش برسین.
اینجوری هر روز رفتین و نظر خدرو پرسیدن.
هم ازش کمک گرفتین
هم خودتونو اروم کردین و برای ارامش عشقتون دعا کردین.
اینجوری یعنی خدایا من هر راهی بذهنم رسید انجام دادم.نظر شما چیه خدا؟!

[paryas]

سلام
افکار الانتونو مختص امتحاناتتون کنید و اجازه بدید بعد از اینکه دغدغه ی درسیتون تموم شد
برید سراغ خانواده اون خانم و سعیتونو بکنید
که اگه از هم جدا شدید حداقل بدونید که تلاشتونو کردید.

[m-a]

امیدوارم کسی رو قبول نکنه ...تا من برم دوباره خاستگاریش ایندفه با شغل چون دفه پیش نداشتم.شاید خانوادش قبولم کنن چون گفتم حاضرم شهر اونا زندگی کنم که بهانه ی دوری هم نیارن.چن روز یبار هم زنگ بزنه خب غنیمته.اون که پشتمه...خدا کنه طاقت بیارم و خودمو با این شرایط وقف بدم.امید به خدا...خداکنه درست شه

[ملکه اسمان]

با تمام وجود توکل کنین ب خدا..ناامیدتون نمیکنه

[ملکه اسمان]

اره بخدا.اینجا کیا مشاورای اصلین ؟!
اصن مدیرا کیان؟!؟

[m-a]

دوستان میدونید از چی میترسم؟
1=من زندگیم معمولیه ینی بد نیس ولی اون طرف مادری همه تو شرکت نفت و این جور چیزان و میترسم تو اینده این اختلاف مالی مشکل بشه و سرکوفت به زندگیمون بزنن.
2=ما سطح اعتقادیمون خیلی کمه ولی اونا رو نماز و اینا خیلی حساسن و به مشکل میخوریم
3=سطح فرهنگ و لهجه ی اونجا با ما کلاااا متفاوته .خب اگه بخام شهر اونا زندگی کنم مشکل بوجود میاد
4=وقتی من با بیست سال سن برم سرمایه چندانی ندارم و چون راه دورم شاید قبولم نکنن.خانوادش میگن مگه پسرای شهرمون مردن ما به غیر خودی بدیمش.
5=اگه اونا رضایت بدن ولی دل خوشی نداشته باشن از من خب وقتی از من خوششون نمیاد از لحاظ روابط به مشکل میخوریم.
6=اگه یک یا دوتا از موارد بالا تو زندگیمون بوجود بیاد همه ی زندگیمون از هم میپاشه.ابجیم میگه فقط عشق که نمیشه زندگی هنوز گرمین..
-تصمیم گرفتم زندگیمو بکنم اونم کنارم باشه..اگه شد که خوبه اگه نشد قسمت نبوده.............نظرتون؟؟؟؟؟؟؟� �؟؟؟رنگو نظرت شیه ؟

[m-a]

الان فک کن نوزدهم..واسه ازدواج میشم 20

[Reepaa]

همیشه یادت باشه
از آدما نترس

این خودش یه نقطه ضعفه

تو به خودت ایمان نداری
یه توانایی هات
یه قدرتت
به عشقت

وقتی به خودت ایمان داشته باشی
وقتی وجودت پر از قدرت باشه
وقتی قلبت از عشق لبریز باشه

هیچکس نمیتونه زندگیت و از بین ببره