نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: احساس افسردگی

1360
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10279
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    احساس افسردگی

    سلام.
    من خیلی بی حوصله و خسته ام و همیشه دوست دارم بخوابم. دوست دارم از جمع دور باشم و با خودم خلوت کنم و به خوابیدن پناه ببرم. این احساس ها زمانی که بیکارم یا توی خونه ام بیشتر و بیشتر می شه. تا حدی که با وجودی که می دونم کلی کار دارم حوصله انجام هیچ کاری رو ندارم حتی دلم نمیخواد خونه رو مرتب کنم. شوهرم خیلی آدم شاد و سرزنده و پرانرژی ایه ولی هر چی تلاش می کنم نمی تونم مثل اون باشم. بارها شده از سر کار اومده و ازم خواسته با هم بریم قدم بزنیم و من حوصله نداشتم و گفتم باشه واسه یه وقت دیگه...

    اگه بخوام در مورد خودم بیشتر بگم:
    من دانشجوی دکتری کامپیوتر هستم. این که این احساس از کی در من شکل گرفته شاید برگرده به دوران بعد از فارغ التحصیلی از مقطع لیسانس. دوران لیسانس بهترین و خاطره انگیزترین دوران زندگیم بود با کلی دوستان خوب. بعد از اون هیچ وقت دیگه یادم نمیاد که از زندگیم لذت برده باشم یا بهم خوش گذشته باشه و یا از ته دل بخندم. حتی بعد از ازدواج هم احساس تنهایی و افسردگی داشتم (با وجودی که با همسرم هیچ مشکل خاصی ندارم و قلبا می دونم که بهترین گزینه برای ازدواجم ایشون بوده).
    ما تا یک ماه دیگه داریم میریم آمریکا برای مقطح دکتری و من این ترم رو از دانشگاه مرخصی گرفته ام. و حالا که بیکار شدم واقعا حالم بدتر شده و مدام آرزوی مرگ میکنم. به جای اینکه تو این مدت کم از کنار خونواده بودن لذت ببرم و به کارهای قبل از رفتنم بپردازم همش یه گوشه کز کردم و از ۲۴ ساعت شاید فقط ۳ ساعتشو بیدار باشم!

    خواهش می کنم من رو راهنمایی کنید...

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساس افسردگی

    سلام
    دوست من افسردگی عوامل متعددی داره که باید ریشه یابی بشه
    اینکه چرا تو این شرایط افسرده شدید سوالیه که خودتون باید جوابش و پیدا کنید
    سعی کنید در اولین فرصت پیش یه مشاور برید و برای بالا بردن روحیه و کاهش افسردگی بهتون کمک کنه
    من حدس میزنم این مشکل به خاطر خونه نشینی شماست
    بدن بعضی از آدما وقتی کار نمیکنن به حالت خواب میره
    این آدما با کارو تلاش خسته نمیشن و آدمایی پر انرژی هستن
    شماهم گفتید بعد از فرغ التحصیل شدن افسرده شدید
    بهتره یه برنامه منظم حاوی ورزش و کار و تلاش داشته باشد
    اینجوری شادی و نشاط در وجود شما به وجود خواهد آمد
    و از همه مهمتر بی کار نخواهید بود و در بعضی مواقع ممکن است از کارهای خانه عقب بیوفتید
    و این انگیزه ای میشود برای تلاش در خانه
    یه برنامه منظم و دقیق و البته رو اراده ترتیب بدید و از همسرتونم بخواید که بهتون کمک کنه و با کمک اون این افسردگی رو در مان کنید
    موفق باشید
    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





  3. 2 کاربران زیر از Reepaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9596
    نوشته ها
    291
    تشکـر
    7
    تشکر شده 258 بار در 135 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : احساس افسردگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط hhajar2002 نمایش پست ها
    سلام.
    من خیلی بی حوصله و خسته ام و همیشه دوست دارم بخوابم. دوست دارم از جمع دور باشم و با خودم خلوت کنم و به خوابیدن پناه ببرم. این احساس ها زمانی که بیکارم یا توی خونه ام بیشتر و بیشتر می شه. تا حدی که با وجودی که می دونم کلی کار دارم حوصله انجام هیچ کاری رو ندارم حتی دلم نمیخواد خونه رو مرتب کنم. شوهرم خیلی آدم شاد و سرزنده و پرانرژی ایه ولی هر چی تلاش می کنم نمی تونم مثل اون باشم. بارها شده از سر کار اومده و ازم خواسته با هم بریم قدم بزنیم و من حوصله نداشتم و گفتم باشه واسه یه وقت دیگه...

    اگه بخوام در مورد خودم بیشتر بگم:
    من دانشجوی دکتری کامپیوتر هستم. این که این احساس از کی در من شکل گرفته شاید برگرده به دوران بعد از فارغ التحصیلی از مقطع لیسانس. دوران لیسانس بهترین و خاطره انگیزترین دوران زندگیم بود با کلی دوستان خوب. بعد از اون هیچ وقت دیگه یادم نمیاد که از زندگیم لذت برده باشم یا بهم خوش گذشته باشه و یا از ته دل بخندم. حتی بعد از ازدواج هم احساس تنهایی و افسردگی داشتم (با وجودی که با همسرم هیچ مشکل خاصی ندارم و قلبا می دونم که بهترین گزینه برای ازدواجم ایشون بوده).
    ما تا یک ماه دیگه داریم میریم آمریکا برای مقطح دکتری و من این ترم رو از دانشگاه مرخصی گرفته ام. و حالا که بیکار شدم واقعا حالم بدتر شده و مدام آرزوی مرگ میکنم. به جای اینکه تو این مدت کم از کنار خونواده بودن لذت ببرم و به کارهای قبل از رفتنم بپردازم همش یه گوشه کز کردم و از ۲۴ ساعت شاید فقط ۳ ساعتشو بیدار باشم!

    خواهش می کنم من رو راهنمایی کنید...
    به نظر من شما هیچ مشکل خاص روحی ندارید
    اینکه خسته اید
    ممکنه از کم خونی شما باشه
    لطفا یک آزمایش
    کم خونی
    و قند
    بدید
    معلوم میشه

    جای نگرانی نیست

  5. 2 کاربران زیر از Nimar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10279
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساس افسردگی

    ممنونم از پاسخ های شما. مطالعه معمولا بهم خیلی روحیه میده. لطفا اگه کتابهایی رو میشناسید که با خوندنشون افکار منفی ازم دور بشه با ایمانم قویتر بشه و انگیزه هام تو زندگی بالا بره، بهم معرفی کنید.
    ممنون

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7919
    نوشته ها
    175
    تشکـر
    128
    تشکر شده 112 بار در 67 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : احساس افسردگی

    سلام به دوست عزيز به سايت دانلود کتاب الکترونیکی | کتابناک مراجعه كنيد كتاب هاي خيلي مفيدي و مطالعه كنيد

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساس افسردگی

    کتاب "برای زندگی خود به پا خیزید "
    نوشته شریل ریچارد سون
    مترجم امیر بهنام
    من خوندم
    خیلی مفید بود و تاثیر گذار
    پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید
    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





  9. کاربران زیر از Reepaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساس افسردگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط hhajar2002 نمایش پست ها
    سلام.
    من خیلی بی حوصله و خسته ام و همیشه دوست دارم بخوابم. دوست دارم از جمع دور باشم و با خودم خلوت کنم و به خوابیدن پناه ببرم. این احساس ها زمانی که بیکارم یا توی خونه ام بیشتر و بیشتر می شه. تا حدی که با وجودی که می دونم کلی کار دارم حوصله انجام هیچ کاری رو ندارم حتی دلم نمیخواد خونه رو مرتب کنم. شوهرم خیلی آدم شاد و سرزنده و پرانرژی ایه ولی هر چی تلاش می کنم نمی تونم مثل اون باشم. بارها شده از سر کار اومده و ازم خواسته با هم بریم قدم بزنیم و من حوصله نداشتم و گفتم باشه واسه یه وقت دیگه...

    اگه بخوام در مورد خودم بیشتر بگم:
    من دانشجوی دکتری کامپیوتر هستم. این که این احساس از کی در من شکل گرفته شاید برگرده به دوران بعد از فارغ التحصیلی از مقطع لیسانس. دوران لیسانس بهترین و خاطره انگیزترین دوران زندگیم بود با کلی دوستان خوب. بعد از اون هیچ وقت دیگه یادم نمیاد که از زندگیم لذت برده باشم یا بهم خوش گذشته باشه و یا از ته دل بخندم. حتی بعد از ازدواج هم احساس تنهایی و افسردگی داشتم (با وجودی که با همسرم هیچ مشکل خاصی ندارم و قلبا می دونم که بهترین گزینه برای ازدواجم ایشون بوده).
    ما تا یک ماه دیگه داریم میریم آمریکا برای مقطح دکتری و من این ترم رو از دانشگاه مرخصی گرفته ام. و حالا که بیکار شدم واقعا حالم بدتر شده و مدام آرزوی مرگ میکنم. به جای اینکه تو این مدت کم از کنار خونواده بودن لذت ببرم و به کارهای قبل از رفتنم بپردازم همش یه گوشه کز کردم و از ۲۴ ساعت شاید فقط ۳ ساعتشو بیدار باشم!

    خواهش می کنم من رو راهنمایی کنید...
    سلام

    حتما و سریعا و حضورا به یک مشاور خوب خانم رجوع کنید. چون وقتی برید امریکا حتما توی امریکا و غربت بر شدت افسردگیتون افزوده میشه عزیز. اگر میتونید سفرتون رو عقب بیندازید تا بهتر بشین و بعد اقدام کنید.

    حالتون اصلا خوب نیست گلم ببخش که رک میگم من با توجه به نوع نگارش و توضیح شما خطر فرو پاشی زندگی مشترکتون و یا خودکشی میبینم( در اینده ای نه چندان دور)

    حتما نیاز به آنالیز و دارو داری گلم و به هیچ وجه فعلا بچه دار نشید و حتما جلوگیری کنید.

    موفق باشین

    دکترا در روانشناسی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد