عجب گفتگویی
)
آقای دکتر من اگه به روانشناس هم بخوام مراجعه کنم از روانشناس مدرسمون کمک میگیرم چون نمیخوام به هیچ وجه من الوجوه کسی از مشکلم خبر دار بشه
و تصمیم گرفتم که مراجعه کنم (بدون اطلاع خونواده)
فقط یه سوال از خدمتتون دارم و عرضم تمومه
پریشب ساعت 6 خوابیدم(ساعت 4 چشمامو بستم
و تا دو ساعت تموم داشتم غلت میخوردم تو رخت خوابم حتی ساعت 5 از روی بی خوابی کلداستاپ هم خوردم چون لامصب کاری میکنه که آدم انگار مرده
)
و اما دلیل بیخوابیم ... دو ساعت تموم داشتم فکر میکردم که پس فردا(میشه امروز) امتحان ادبیاتمه و هیچی نخوندم و با این وضعی که میخوابم نمیتونم بیدار شم و نمیتونم بخونمش و قلبم شروع میکرد به تپش و الباقی
خلاصه به هر دری بود زدم مثل شمارش معکوس تو ذهن و تسبیح صلوات و اینجور کارا
و ساعت 6 خوابم برد(انگار مردم
)
و ساعت 10 و نیم هم بیدار شدم یعنی 4 و نیم ساعت خواب
کل روز خواب آلود بودم ولی همین که رفتم بخوابم چشمامو رو هم گذاشتم تو ساعت 1 و تقریبا 2 خوابم برد ولی چه خوابی ! بین خواب و بیداری بودم یه ساعتشو تقریبا
ساعت 5 بیدار شدم و 6 و نیم رفتم مدرسه
الانم میترسم بخوابم چون میدونم که نمیتونم بخوابم
فقط همین یه مشکل
واقعا از شب میترسم (واسه بی خوابیش)
لطفا اگه ممکنه این یه مشکلو همینجا بگید والا تصمیم گرفتم به روانشناس مراجعه کنم واسه مشکل اصلیم
خودمم دستام خسته شد از بس نوشتم خیلی شرمندتونم اگه سرتونو درد آوردم
خیلی ممنون