سلام بچه ها من تقریبا 2 ماه پیش مشکلمو مطرح کردم و تصمیم گرفتم به جای بد رفتاری بهش محبت کنم ولی متاسفانه جواب نداد به خدا ديگه خسته شدم کارم هر روز شده گریه کردن فقط دارم خودمو نابود می کنم هنوزم با هم رابطه دارن من واقعا نمی دونم باید چیکار کنم
دیگه دیروز بعد از 2 ماه صبرم تموم شد نمی تونستم مستقیم باهاش حرف بزنم به مامانم پیام دادمو گفتم می دونم داری چیکار می کنی یکی از اس ام اساتو خوندم ولی نگفتم که وایبرتو چک می کنم چون نخواستم بدونه که می دونم در چه حد با هم رابطه دارن ولی انکار کرد می گه اون چیزی که دیدی من واسه خانومش نوشتم چون خودش شارژ نداشت با گوشی شوهرش پیام داده
آخه من گفتم اون اس ام اس و دیدم که بهش گفتی وجودت واسم با ارزش ترین چیز دنیاش
دیگه نگفتم چه چیزای وحشتناکی دیدم. منم گفتم مگه اون دختر کیه که بهش هم چین حرفی زدی...
و کلا طوری حرف زدم که یادش بیارم نقش یه مادر چیه و چقدر بهش نیاز دارم و چقدر از بابت این موضوع ناراحتم ولی اصلا انگار نه انگار به خدا فکر می کردم اگه بفهمه می دونم سکته می کنه ولی اینقدر خونسرد بود که همین بیشتر منو عصبی می کرد بعدشم لباساشو پوشید و. ..رفت بیرون الانم طوری رفتار می کنه که انگار هیچ ی نشده
واقعا عاجزم دیگه نمی دونم چیکار کنم
خدااااااااااااا به دادم برس دارم دیوونه می شم.