افسردگی شدید

[Gh.h]

بنظرم کار اشتباهیه آدم از مشکلش اینجا بگه، چون این اشخاص مثه من به شدت دنبال یه شخص میگردن که باورش کنه یا احساس نیازش درک بشه. اما این ادمهای مجازی به چشم بیمار نگاه میکنن به اون شخص و این جز بد تر کردن حال اون آدم فایده ای نداره. البته اگه خانم باشه مورد توجه قرار میگیره! چون فردی مثه من که خیلی نامید هستش میاد اینجا مشکلش میگه و توجهی بهش نمیشه و به کسی دیگه توجه میشه! حال این آدمها بعضا انقدر به جای باریک و حالت افسردگی شدید رسیده که اگه توجهی بهش نشه تصمیم های درستی نگیره مثه خودکشی

[fateme.68]

سلام دوست عزیز
ما همه اینجا به نوعی مثه هم هسیم ومثله یک دوست کنار هم هستیم هرکس مشکلش را میگه باتوجه به مشکلش جواب میگیره گاهی همدردی و گاهی راهنمایی و گاهی دلگرمی و گاهی تلنگر برای باور کردن مشکلش و بیدار شدن و فهمیدن موضوع به طور عمیق تر
متاسفم از اینکه سو برداشت برای شما شده
هر اشتباهی اگر درست برخورد بشه به جوابی صحیح میرسی شک نکن

[Gh.h]

شما روانشناسی خوندی؟ برای درستون اینجا هستین؟
خوبه بعضی ها خوب توجه دارن و با علم و تجربه ای که دارن جواب میدن. اما بنظرم اینکه یه آدم مشکل خودشو بفهمه و یا راه درمانش بهش بگن کافی نیست چون این آدم سرماخوردگی نداره. از روح و روان بهم ریخته. تا آدمی کنارش نباشه هیچ کمکی نمیشه بهش کرد. البته فرق هست بین یه اختلال روانی شدید با خفیف. بله خفیف رو میشه اینجا بهش کمک کرد اما شدید رو شناسایی میکنن و راه درمانش رو هم شاید بگن اما اون آدم به تنهایی نمیتونه برای درمانش کاری کنه

[n@jmeh]

شما دنبال دوست می گردی توی این سایت بیا چت.
هم.دوست پیدا میکنی هم درد دل.

اما وقتی تاپیک میزاری ما فقط می خایم راه حل بدیم.

ولی باز هم کنارت نیستن. اگر همراه می خوای که کنارت باشه
کسی بهتر از خونوادت نیست.

(موفق باشید)

[farokh]

بنظرم کار اشتباهیه آدم از مشکلش اینجا بگه، چون این اشخاص مثه من به شدت دنبال یه شخص میگردن که باورش کنه یا احساس نیازش درک بشه. اما این ادمهای مجازی به چشم بیمار نگاه میکنن به اون شخص و این جز بد تر کردن حال اون آدم فایده ای نداره. البته اگه خانم باشه مورد توجه قرار میگیره! چون فردی مثه من که خیلی نامید هستش میاد اینجا مشکلش میگه و توجهی بهش نمیشه و به کسی دیگه توجه میشه! حال این آدمها بعضا انقدر به جای باریک و حالت افسردگی شدید رسیده که اگه توجهی بهش نشه تصمیم های درستی نگیره مثه خودکشی

هیچ فردی رو پیدا نمیکنید که مشکل نداشته باشه

ولی این جا فقط یک محل عبور به روانشناس هست و دوستان گاهی

تجربیات و مطالب خودشون رو ارائه میکنن

به هرحال کسی که دنبال درمان باشه به این کلمات اکتفا نمیکنه و به متخصص اون

فن رجوع خواهد کرد

http://forum.moshaver.co/f116/%D8%A2...B4%DA%A9-6827/

[dashhadi]

سلام .من هرچی فکر کردم به راه حلی برای خودم نرسیدم 25 سالمه . هم مشکل کوتاهی قد دارم که به همین خاطر خیلی از موقعیت های زندگیم رو ار دست دادم
هم مشکل نداشتن خونواده که داشتنش واسم شده حسرت . حالا مشکل تازه ای هم دارم این که شدیدا میترسم .ینی اگه حواسم نباشه یکی از کنارم رد بشه سوت بزنه
خیلی شدید میترسم. عصبی میشم و باهاش درگیر میشم ترسم چند برابر شده که از یه ترس عادی خارجه.البته از محیط های خالی و تاریک زیاد ترس ندارم فقط
این که کسی یهو جلوم ظاهر بشه و از این قبیل .زندگیمو کارمو دارم از دست میدم

[بهشت]

نه من حرف شما رو قبول ندارم
روزی که من اومدم سایت فکر می کردم فقط منم تو دنیا که این مشکل رو داره همه چیز برام خیلی سخت بود ولی وقتی اومدم دیدم خیلی ها هستن مثل من خوب بخاطر این وجه مشترک خیلی راحت تونستیم به هم کمک کنیم. بعضی وقتا ادم به هم درد احتیاج داره نه همراه

[farokh]

سلام .من هرچی فکر کردم به راه حلی برای خودم نرسیدم 25 سالمه . هم مشکل کوتاهی قد دارم که به همین خاطر خیلی از موقعیت های زندگیم رو ار دست دادم
هم مشکل نداشتن خونواده که داشتنش واسم شده حسرت . حالا مشکل تازه ای هم دارم این که شدیدا میترسم .ینی اگه حواسم نباشه یکی از کنارم رد بشه سوت بزنه
خیلی شدید میترسم. عصبی میشم و باهاش درگیر میشم ترسم چند برابر شده که از یه ترس عادی خارجه.البته از محیط های خالی و تاریک زیاد ترس ندارم فقط
این که کسی یهو جلوم ظاهر بشه و از این قبیل .زندگیمو کارمو دارم از دست میدم

ترس» یک احساس کاملاً آشنا برای یکایک ما انسان‌هاست.

همه ما هم حالات فیزیکی ترس، چون حبس نفس یا تند نفس کشیدن، هیجان جسمی و یا فلج شدن از ترس،عرق کردن،

لرزیدن، فرار کردن، اضطراب، سرگیجگی و غیره را می‌شناسیم. در حیوانات و انسان حس ترس در واقع یک حس دفاعی است و حکایت از امکان خطر و دردی می‌کند.

اما احساس ترس بشری، چیزی ورای یک حس طبیعی است؛ زیرا این احساس آغشته با تصورات، آرزوها و حالات وجودی و خاص انسانی است.

از این رو او یک احساس انسانی است.

برای ورود به جهان چندفاکتوری و چندچشم‌اندازی ترس بشری و حالات مختلف آن و بیماری‌های مختلف ناشی از آن، بایستی ابتدا متوجه این اصل پایه‌ای باشیم

که ترس همیشه به شکل «ترس از چیزی» است و به دو شکل عمده ظاهر می‌شود.

یا این ترس به شکل «هراس یا فوبی» از یک پدیده مشخص مثل هراس اجتماعی، یا هراس از حیوانات است

و یا به شکل دیگر ترس، یعنی به شکل « رس» از یک موضوع نامشخص و مبهم مثل «بیماری ترس و یا وسواس» است.


« فوبی» را «ترس مرضی» ترجمه کرده اند و «ترس» را اضطراب ترجمه کرده است

۱. اما من به دو ترجمه «هراس» از مار و «ترس» از تاریکی بیشتر علاقه دارم و به این شکل از آن‌ها استفاده می‌کنم.

حال چهار چشم‌انداز ترس و هراس را باز می‌کنیم و سپس به راز «ترس شیرین و قدرتمند و چندلایه» و هنر ترسناک و جذاب پی می‌بریم.

برای درمان این اختلال نیز ترکیبی از درمان های غیردارویی و دارویی مؤثر شناخته شده است.

بهترین روش درمان این اختلال، رفتار درمانی است. تکنیک های مختلفی نظیر حساسیت زدایی تدریجی،

مواجه سازی یا غوطه ورسازی با کمک آموزش آرام سازی و هیپنوز و … از سوی روان پزشکان یا روان شناسان بالینی

در درمان این اختلال استفاده می شوند که به نحو کاملاً مؤثری با بهبود این اختلال همراه است.سایر روش های درمانی نظیر روانکاوی، خانواده درمانی و نیز استفاده

از داروها از سوی روان پزشکان توصیه شده اند که با بهبود قابل توجه این اختلال توأم بوده است.

به هر حال با توجه به شیوع بسیار بالای این بیماری و ایجاد اختلال در عملکرد عادی و

روزمره افراد مبتلا از یک سو و وجود درمان های مؤثر برای آن از سوی دیگر، تشخیص و درمان آن اهمیت به سزایی خواهد داشت.

یک بار دیگر و این بار بیشتر دقت کنید، شاید شما نیز نوعی فوبی داشته باشید که با مراجعه به یک روان پزشک قادر خواهید بود آن را به راحتی درمان کنید.