یادش بخیر هر روز زنگ در خونه همسایه مون رو میزدیم فرار می کردیم
یادش بخیر اول دبستان که بودیم کل زنگ تفریح رو اول صف وایمیستادیم تا اولین نفر هایی باشیم که تو کلاس میرفتیم!
یادش بخیر، آسیاب بشین میشینم، آسیاب پاشو پامیشم، آسیاب بچرخ میچرخم[replacer_a] آسیاب پاشو،پا نمیشم؛
یادش بخیر، موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میزاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.
یادش بخیر، که چه حالی ازت گرفته می شد وقتی تعطیلات عید داشت تموم می شد و یادت می آمد پیک نوروزیت را با اون همه تکالیفی که معلمت بهت داده رو هنوز انجام ندادی
یادش بخیر، سره کلاس انشاء که میشد اگه نوشته بودیم دل تو دلمون نبود معلم صدا بزنه ولی اگه ننوشته بودیم زنگ استراحت دل درد میگرفتیم!
یادش بخیر، یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.
یادش بخیر، بازی اسم فامیل. میوه: ریواس غذا: ریواس پلو…[replacer_a].!
یادش بخیر، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.