نوشته اصلی توسط
saman365
سلام
من یه مرد 28 ساله هستم تو بچگی خیلی پسر شلوغی بودم همه از دست من فراری بودن تو هر موقعیتی سعی میکردم بازی کنم. بازی کردن رو خیلی دوست داشتم تا چهارتا بچه میدیدم خونه رو میزاشتم رو دوشم البته از نظر اطرافیان. همیشه همه از من تو مهمونیا و جاهای دیگه شاکی بودن . هیچوقت خستگی رو نمی فهمیدم.پدر و مادرم اختلاف سنی شون با من زیاد در حدود 40 سال . مادرمم همیشه میخام دست به هر کاری بزنم میگه نمیشه و نمیتونی. خیلی کم پیش میاد بخوام کار مستقلی رو انجام بدم که تاییدم کرده باشه. وقتی کاری رو هم انجام میدم میگه اگه اینجوری نبود نمیتونستی جای دیگه بود نمیتونستی.تو بچگی هم بهم میگفتن نکن ولی من کار خودمو میکردم به حرف کسی گوش نمی دادم.
الان تو این سن خیلی کمتر حال انجام دادن کاری رو دارم خیلی تنبل شدم دوست دارم یه کاری رو انجام بدم ولی دستم به کار نمیره تنهایی. تنهایی کار کردن رو دوست دارم .بیشتر کارام دقیقه 90 بعضی وقتا هم با برنامه ریزی انجام میدم. همیشه هم بی حال و کسل هستم.