نوشته اصلی توسط
bluegirl31387
سلام. من آزاده هستم و 27 سال دارم. حدود 1 ماه پیش با یک نفر از طریق اینترنت آشنا شدم که ایشون ادعا کردن متولد 58 هستن اما 2 هفته بعد از آشنایی، زمانی که قرار شد برای خواستگاری بیان خونه ما گفت که متولد 54 هست. من به سختی موفق شدم از پدر و مادرم اجازه بگیرم که اجازه بدن بیان منزل ما. ایشون پزشک عمومی هستن با درامد ماهیانه 10 میلیون اما در شرایط کاری سخت (خارج از شهر). قبل از خواستگاری وقتی ازش پرسیدم چی میخواد بپوشه گفت شلوار جین با پیراهن آستین کوتاه (برای زمستون!!!) من ازش خواهش کردم که رسمی تر بپوشه و ایشون گفت که لباس مناسب نداره و از من خواست باهاش برم خرید. ما اون زمان به صورت تلفنی با هم صحبت می کردیم و رابطه عاطفی داشتیم. از نظر فکری ظاهرا تفاوتی نداشتیم که نمی دونم تظاهر به تفاهم بود یا واقعیت داشت. چون یکبار از ایشون سوال کردم که امکانش هست همیشه اینقدر همه چیز خوب باقی بمونه و ایشون جواب داد درصد بالایی از این خوب بودن برای جذب طرف مقابل هست و وقتی بدستش آوردی احتمالا از بین میره.... روزی که رفتیم خرید، ایشون اول دست من رو گرفت و بعد میخواست از زیر شال گردن من رو نوازش کنه و من رو ببوسه که من اجازه ندادم و بعد هم بهشون گفتم که اینکار توهین بزرگی به من بوده...اما ایشون استدلال کردن که وقتی من پای تلفن بهت می گم میبوسمت و تو قبول می کنی تصورم این هست که در واقعیت هم میتونم و من شدیدا مخالفت کردم. روز خواستگاری ایشون به من گفت که ما رسم نداریم جایی که دفعه اول می ریم گل ببریم اما چون من در مورد نحوه آشنایی با ایشون به پدر و مادرم حقیقت رو گفته بودم نمی خواستم شرمنده بشم به همین خاطر خواستم که گل بیارن و ایشون هم قبول کرد. شب خواستگاری شرایط خیلی ناجور و بد بود. حتی از نظر ظاهری و پوششی تفاوت بین دو خانواده فوق العاده وحشتناک بود. از نظر سطح تحصیلات هم دو خانواده خیلی متفاوت بودند به طور مثال پدر من استاد دانشگاه و پدر ایشون راننده قراردادی شرکت نفت هستند، برادر من دکتری در یک رشته مهندسی هست و برادر ایشون کارگر قسمت حمل بار در فرودگاه.... در نهایت بعد از اتمام جلسه خانواده من به شدت با همچین ازدواجی مخالفت کردند دلیل هم اختلاف سنی و تفاوت خانوادگی، و من هم به خاطر احترام به نظرشون قبول کردم. اگرچه زمانی که خانوادش رو دیدم نظر خودم هم همین بود. 3 روز بعد ایشون باز به من پیام داد و خواست صحبت کنه و به من گفت میره پیش مشاور... من چند روز پیش متوجه شدم ایشون 3 هفته از یک ماهی که با من بودن رو به همون سایتی که با من آشنا شده بودن سر میزدن در حالی که من 3 روز بعد از آشنایی از سایت خارج شده بودم و به ایشون هم گفته بودم که اینکارو کردم و این باعث شد من در جواب منفی مصمم تر بشم چون زمانی که گفتم این رو فهمیدم بجای قبول مسئله و عذرخواهی، سعی کرد توجیه کنه و اول هم منو مقصر جلوه بده و گفت من رفته بودم پروفایل خودت رو ببینم در حالی که من بهش ثابت کردم این دروغه. با اینحال ایشون رفته پیش مشاور (در مورد دروغ ابتدای کار در ارتباط با سن و همچنین استفاده از سایت تا 3 هفته بعد از آشنایی به مشاور هیچی نگفته) مشاور گفتن که به نظر من اختلاف سنی و تفاوت طبقاتی باعث مشکل نمیشه! با توجه به اینکه خانواده من تجمل گرا هستند و اسم و رسم و طبقه خانواده مقابل براشون اهمیت داره، به نظر شما این حرف درسته؟ ایشون الان مرتبا به من پیغام میده و من از روی ادب پاسخ می دم. اگر این اختلافات ما مهم و مشکل ساز هست من چطور میتونم بدون اینکه بهش توهین بشه یا شخصیتش خورد بشه بهش جواب منفی بدم؟؟ لطفا من رو راهنمایی کنین...