سلام دوستان. ممنون از راهنمایی هاتون برای تاپیک قبلیم. واقعا حرفاتون برام تاثیر گذار بود.
متاسفانه یه مشکل دیگه دارم که خجالت میکشیدم پست کنم ولی دیگه نمیتونم باهاش کنار بیام و تصمیم گرفتم باهاتون درمیون بذارم.
راستش همسر من بیش از حد و اندازه بهم نزدیک میشه. با اینکه من سعی میکنم نیاز های زیادش رو بی جواب نذارم اما واقعا دیگه خسته شدم.
مثلا وقتی داره خدافظی میکنه که بره سرکار لمسم میکنه و من واقعا بهم برمیخوره. به دلم مونده یه بار هم بدون فکر نزدیکی، بیشتر از یه ساعت بغلم کنه.
بغلش بیشتر از یه ساعت نمیشه.
باهاش حرف زدمو خواستمو گفتم اما میگه چه اشکالی داره تو زنمی. میگه من به اندازه کافی کاری که میخوای رو انجام میدم.
وقتی میبینه ناراحت میشم تا یکی دو هفته از شیطونیش کم میکنه
اما بازم بعد 10 روز یادش میره و روز از نو و روزی از نو. به خدا دیگه خسته شدم. همش استرس دارم که مثلا الان که رسید خونه میتونم رابطه داشته باشم یا نه...
همش به این موضوع فکر میکنم
تو رو خدا بگید چیکار کنم؟ نه میتونم زوری رابطه داشته باشم و نه میتونم خودم رو راضی کنم تا بهم برنخوره.