دختر 26ساله ای دارم که که مدام تو زندگی دچار مشکل شده که ناشی از عدم اعتماد به نفس بوده در حالیکه ظاهر خیلی خوبی داره که هیچکی فکر نمیکنه اعتماد به نفس نداشته باشه .با همه این احوال دخترم بعد 5 سال درس خوندن در دانشگاه موفق به تمام کردن درس خود نشده است و توی روابط عاطفی با پسران کم سن تر از خودش قرار میگیره و به شدت خودشو تو این روابط اذیت میکنه به طوریکه غالبا اینطورکه من متوجه شدم با تحقیر و کوچک کردن دخترم همراه بوده و رابطه از بین میره دختر من در هر محیطی که قرار میگیره متاسفانه به خاطر عدم داشتن مهارت ومدرک با اولین پیشنهاد از سمت آقایون حاضر در اون محیط.مثلا محیط کار مجددا شروع به برقراری رابطه میکنه و باز هم پس از مدتی به شکلی که شرح دادم این روابط که از بنیان غلط هست تمام شده و دوباره شکست واقعن سنگینی به دخترم وارد میشه الان در محیط کار یکی از همکاران به او پیشنهاد ازدواج داده و از همه رابطه ها قبلی و بی توجهی به حجابش و اشتباهاتش خبر دارد مردای سر کارشم تا تونستن بیشترش کردن و به اون آقا گفتن که این خانوم با ما بوده دختر من حاضر نیست با ما ارتباط برقرار کنه و با دوستاش مشورت میکنه و همیشه همین وضع زندگی و داره واقعن افسرده س.آقایی که بهش پیشنهاد ازدواج داره با شنیدن این حرفها یه دخترم اطمینان نداره و مدام با دخترم به بدترین نحو صحبت میکنه .کار دخترم فقط گریه کردن شده در صورتیکه اصلا به ما چیزی نمیگه نمیدونیم چی کار کنیم ما بارها به اون گفتیم که دوباره بره سمت درس و دانشگاه ولی اصلا تمایلی نداره افسرده و خمیده شده