سلام
نزدیک 5 سال است که ازدواج کرده ام. هم خانواده ی خودم هم خانواده همسرم مذهبی هستند. بعد از ازدواج هر دوی ما بعضی اوقات کاهلی می کردیم و نمازهایمان قضا می شد. اوایل خیلی ناراحت می شدیم. کم کم این مسئله برای همسرم عادی شد. سال دوم ازدواجمان ماه رمضان به تابستان افتاد و همسرم که کارش خیلی سخت بود و بیشتر روز ریز آفتاب بود نصف روزه هایش را نگرفت. سال سوم فقط چند روز روزه گرفت و از سال بعدش دیگه کلا نگرفت. وقتی هم که در این مورد صحبت می کردیم می کردیم می گفت اصلا آدم روزه بگیره تو این گرمی هوا و با این روزهای بلند مریض می شه و .. کلی دفاع میکرد که چرا باید بگیرم. این روند تدریجی همین طور ادامه داشت تا اینکه الان دو ساله که دیگه نمازهاش رو هم رسما نمی خونه. کمابیش مسائل عبادی و اعتقادی رو قبول نداره اصلا. کلا یه حالت دین زدگی براش بوجود اومده.
در حال حاضر یک دختر یکساله داریم که من خیلی نگران تربیت اون هستم و می ترسم از روزی که او بفهمه باباش نماز نمی خونه و من باید بهش چی بگم؟ البته این درحالی است که همسرم از نظر اخلاق و معرفت و مهربانی و کسب حلال و ... درجه یکه. یک مرد ایده آل به تمامی معنا. بسیار خانواده دوست و مودب.
یه اتفاق بدتری که افتاده اینه که انگار این بی خیالی همسرم تا حدودی در من هم تاثیر منفی داشته و من که هیچ کدوم از نمازهام در خانه پدری قضا نمی شد الان یکی درمون نمازهام یا آخر وقته یا قضا می شه. اکثرا هم به خاطر تنبلی و خستگی است. البته خیلی بعدش ناراحت می شم ولی باز تکرار می شه.
به نظرتون چی کار کنم که خودم نسبت به نمازهام مسئولیت بیشتری داشته باشم؟ تکنیکی بلدید که نه تنها دیگه قضا نشه نمازهام بلکه اونها رو سر وقت هم بخونم؟
چه کمکی می تونم به همسرم بکنم؟ برای تربیت دینی دخترم چه طور؟
منبع خوبی می شناسید که از تاثیرات مثبت نماز بگه؟ منبعی که حرفهاش قابل لمس باشد نه این منابع که توش پره از عالم غیب و هفتاد هزار فرشته و .... یک منبعی که با علم روز صحبت کنه نه به زبان 500 سال پیش.