نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: مخالفت مادر با ازدواج

1359
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    252
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    2
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    Red face مخالفت مادر با ازدواج

    سلام نمیدونم عنوانم مناسب بود یانه
    من با یک نفر یه ساله که آشنا شدم خیلی باهم جور هستیم و تفاهم داریم ایشون بسیار باشخصیت تحصیلکرده و خوش اخلاق هستن حدود 6 ماه بعد از رابطه من ازش خواستم که رابطه رو رسمی کنه خودشم کموبیش اون زمان موافق بود اما میگفت هنوز شرایطم برای ازدواج مهیا نیست
    بااین حال برای اینکه منو از دست نده باخانوادش صحبت کرد اما مادرش مخالفت کرد ایشون از خواهرش کمک خواست خواهرشم اومدن تحقیق کردن ولی بهش گفتن بااینکه ایرادی ندارن باید دختریو بگیری که وضع مالیش سرتر باشه
    ایشون همه راهارو امتحان کرد تاقانعشون کنه که ما به درد هم میخوریم وهمو دوست داریم ولی اونها مخالفت کردن
    مادرشون خیلی خودخواه هست وخواهرش اهل کلاس گذاشتو تجملات برای همین هرکاری کرد از حرفشون کوتاه نیومدن
    ایشون پدر ندارن
    ودرنهایت بعد از دوماه تلاش از هم جدا شدیم من به اصرار خانواده و برای رها شدن از غمو غصه میخواستم تن به ازدواج با کس دیگه ای بدم که اون هم به دلایلی به هم خورد
    وبعد چند بار برخورد دوباره با فرد مورد علاقم رابطه مون دوباره شروع شد



    حالا من چند تا سوال دارم

    من 29 ایشون 31 سال دارن اما خانواده شون وخودشون معتقدن هنوز ازدواج براشون زوده وشرایطشو ندارن در حالی که شرایطشون شاید خیلی ایده ال نباشه ولی برای شروع خوبه
    ما واقعاهمو دوست داریم اما نمیدونم چطور قانعش کنم که از طرف خانوادم تحت فشارم وهمچنین از این وضع بلاتکلیفیو تنهایی خسته شدم ونمیخوام رابطه به شکل دوستی ادامه پیدا کنه

    دوم اینکه ایشون چطور میتونه خانواده شو راضی کنه؟ وظیفه من این وسط چیه(اگر من بهش راهکار بدم حتما استقبال میکنه)

    سوم اینکه ایشون بیماری صرع دارن منتها خفیف هست من نمیدونم ایا ممکنه مشکلی تو زندگیمون ایجاد بشه؟

  2. 2 کاربران زیر از binam بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    252
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    2
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نیازمند نظر هستم در مورد رابطم

    چرا کسی حرفی نمیزنه؟ به سوالاتی که بعد من پرسیده شده جواب دادین

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    168
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نیازمند نظر هستم در مورد رابطم

    با سلام.
    منم دکترم ولی از نوع الکی.
    خب من چن تا سوال از شما میپرسم .
    شما در مورد خانواده اون ها گفتید ولی چیزی درمورد خانواده خودتون نگفتید. پس یه کمی هم از خانواده خودتون بگید.
    و این الان شما 29 سال دارید. اونم 31 سال. به نظرتون یه آدم چقد میتونه زنده باشه؟
    شما تو سنی که باید بچه داشتید منتظر این هستید که به عشقتون برسید . ولی آیا مطمئن هستید بهش میرسید؟ معلونه که مطمئن نیستید. عمر یه چیزیه که اگه رفت دیگه برنمیگرده . پس تا الان هم که به پاش موندید اشتباه کردید. بهتره هر چی زودتر برید دنبال زندگیتون . دختر از یه سنی که گذشت که باید با مردی ازدواج کنه که یا زنشو طلاق داده یا زنش مرده یا بچه داره و خلاصه مردی که یه عیبی داره. پس الان برید سراغ زندگیتون تا یه نفر رو برای خودتون داشته باشید . نه اینکه برید تو زندگی یه نفر دیگه .
    و اما اون پسره:
    یه کم منطقی فکر کنیم. پسری که الان نصفی از عمرشو سپری کرده و میگه هنوز ازدواج برام زوده و به سن ازدواج نرسیدم پس مطمن باشید دیگه هم نخواهد رسید . اگرم برسه مطئن باشید خیلی از زندگی عقبه چون افکارش از زندگی عقب بوده.
    اگه اون پسره از ته دل شما رو میخواست هر جوری شده خانوادشو راضی میکرد و تلاشش خوشبختی شما بود . ولی الان اون پسره داره شما رو بدبخت میکنه چون داره با بیخیالی خودش فرصت رو از شما میگیره. در واقع اون هنوز میخواد دنبال شخصی بهتر از شما بگرده.
    حالا به فرض اینکه ازدواج کردید باهاش. چطوری میخوایید با مادر و خواهرش کنار بیایید؟ دوس داشتن فقط برا چن روز اول زندگی مشترکه . بعدش از بین میره. اونوقته که خواهر و مادرش تلاششون اینه که شما رو اذیت کنن. پسری که الانش حرف مامانشو بیشتر از حرف عشقش و حرف منطق قبول داره . پس مطمئن باشید بعد از ازدواج که علاقه هم کمتر میشه حرف شما رو یک دهم حرف مادرش هم قبول نداره.
    بدرود.

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    252
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    2
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نیازمند نظر هستم در مورد رابطم

    نقل قول نوشته اصلی توسط arash3232 نمایش پست ها
    با سلام.
    منم دکترم ولی از نوع الکی.
    خب من چن تا سوال از شما میپرسم .
    شما در مورد خانواده اون ها گفتید ولی چیزی درمورد خانواده خودتون نگفتید. پس یه کمی هم از خانواده خودتون بگید.
    و این الان شما 29 سال دارید. اونم 31 سال. به نظرتون یه آدم چقد میتونه زنده باشه؟
    شما تو سنی که باید بچه داشتید منتظر این هستید که به عشقتون برسید . ولی آیا مطمئن هستید بهش میرسید؟ معلونه که مطمئن نیستید. عمر یه چیزیه که اگه رفت دیگه برنمیگرده . پس تا الان هم که به پاش موندید اشتباه کردید. بهتره هر چی زودتر برید دنبال زندگیتون . دختر از یه سنی که گذشت که باید با مردی ازدواج کنه که یا زنشو طلاق داده یا زنش مرده یا بچه داره و خلاصه مردی که یه عیبی داره. پس الان برید سراغ زندگیتون تا یه نفر رو برای خودتون داشته باشید . نه اینکه برید تو زندگی یه نفر دیگه .
    و اما اون پسره:
    یه کم منطقی فکر کنیم. پسری که الان نصفی از عمرشو سپری کرده و میگه هنوز ازدواج برام زوده و به سن ازدواج نرسیدم پس مطمن باشید دیگه هم نخواهد رسید . اگرم برسه مطئن باشید خیلی از زندگی عقبه چون افکارش از زندگی عقب بوده.
    اگه اون پسره از ته دل شما رو میخواست هر جوری شده خانوادشو راضی میکرد و تلاشش خوشبختی شما بود . ولی الان اون پسره داره شما رو بدبخت میکنه چون داره با بیخیالی خودش فرصت رو از شما میگیره. در واقع اون هنوز میخواد دنبال شخصی بهتر از شما بگرده.
    حالا به فرض اینکه ازدواج کردید باهاش. چطوری میخوایید با مادر و خواهرش کنار بیایید؟ دوس داشتن فقط برا چن روز اول زندگی مشترکه . بعدش از بین میره. اونوقته که خواهر و مادرش تلاششون اینه که شما رو اذیت کنن. پسری که الانش حرف مامانشو بیشتر از حرف عشقش و حرف منطق قبول داره . پس مطمئن باشید بعد از ازدواج که علاقه هم کمتر میشه حرف شما رو یک دهم حرف مادرش هم قبول نداره.
    بدرود.

    خیلی عذرمیخوام طرز حرف زدنتون اصلادرست نیست یه جور توهینه
    من اگه میخواستم صرفا شوهر کنم برام ریخته بود من دنبال کسیم که از هرنظر به هم بخوریم
    در ضمن من هیچ وقت کسیو بخاطر دوست داشتن اون رد نکردم , هیچ عیب وایرادیم ندارم واونقدرم سن ندارم که مرد بچه دار بیاد برام پس لطفا مودب باش
    من منتظر نظر کارشناسیم .... شماهم نمیخواد وقتی اونو نمیشناسید در موردش نظر بدید
    مگه پسریم وجود داره که حرف مادرشو قبول نداشته باشه؟حتی 50 سالشونم باشه بازم یه جورایی مادرشونو بیشتر قبول دارن

  6. کاربران زیر از binam بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    May 2013
    شماره عضویت
    1
    نوشته ها
    251
    تشکـر
    477
    تشکر شده 414 بار در 135 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نیازمند نظر هستم در مورد رابطم

    نقل قول نوشته اصلی توسط binam نمایش پست ها
    خیلی عذرمیخوام طرز حرف زدنتون اصلادرست نیست یه جور توهینه
    من اگه میخواستم صرفا شوهر کنم برام ریخته بود من دنبال کسیم که از هرنظر به هم بخوریم
    در ضمن من هیچ وقت کسیو بخاطر دوست داشتن اون رد نکردم , هیچ عیب وایرادیم ندارم واونقدرم سن ندارم که مرد بچه دار بیاد برام پس لطفا مودب باش
    من منتظر نظر کارشناسیم .... شماهم نمیخواد وقتی اونو نمیشناسید در موردش نظر بدید
    مگه پسریم وجود داره که حرف مادرشو قبول نداشته باشه؟حتی 50 سالشونم باشه بازم یه جورایی مادرشونو بیشتر قبول دارن
    با سلام
    به سایت خودتون؛ مشاور خوش اومدید
    لازم به ذکر است مشاوران سایت دارای رنگ و لوگوی مشخصی نسبت به سایر کاربران هستند، و انشاا... یکی از مشاوران سایت در اولین فرصت پاسخگوی شما خواهند بود
    از شکیبایی شما سپاسگزاریم ...
    امضای ایشان



  8. 2 کاربران زیر از Admin بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    252
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    2
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نیازمند نظر هستم در مورد رابطم

    سلام جناب آدمین مرسی
    اگر ممکنه پستمو کلا پاک کنید البته اگه میشه
    پستای بعد از منو جواب دادن
    اولش گفتن اولویت باعمومیاست اما انگار اولویت بابعضی مشکلاته ....
    نمیخوام پستم اینجا بمونه دیگه
    ممنون

  10. کاربران زیر از binam بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نیازمند نظر هستم در مورد رابطم

    نقل قول نوشته اصلی توسط binam نمایش پست ها
    سلام نمیدونم عنوانم مناسب بود یانه
    من با یک نفر یه ساله که آشنا شدم خیلی باهم جور هستیم و تفاهم داریم ایشون بسیار باشخصیت تحصیلکرده و خوش اخلاق هستن حدود 6 ماه بعد از رابطه من ازش خواستم که رابطه رو رسمی کنه خودشم کموبیش اون زمان موافق بود اما میگفت هنوز شرایطم برای ازدواج مهیا نیست
    بااین حال برای اینکه منو از دست نده باخانوادش صحبت کرد اما مادرش مخالفت کرد ایشون از خواهرش کمک خواست خواهرشم اومدن تحقیق کردن ولی بهش گفتن بااینکه ایرادی ندارن باید دختریو بگیری که وضع مالیش سرتر باشه
    ایشون همه راهارو امتحان کرد تاقانعشون کنه که ما به درد هم میخوریم وهمو دوست داریم ولی اونها مخالفت کردن
    مادرشون خیلی خودخواه هست وخواهرش اهل کلاس گذاشتو تجملات برای همین هرکاری کرد از حرفشون کوتاه نیومدن
    ایشون پدر ندارن
    ودرنهایت بعد از دوماه تلاش از هم جدا شدیم من به اصرار خانواده و برای رها شدن از غمو غصه میخواستم تن به ازدواج با کس دیگه ای بدم که اون هم به دلایلی به هم خورد
    وبعد چند بار برخورد دوباره با فرد مورد علاقم رابطه مون دوباره شروع شد
    حالا من چند تا سوال دارم
    من 29 ایشون 31 سال دارن اما خانواده شون وخودشون معتقدن هنوز ازدواج براشون زوده وشرایطشو ندارن در حالی که شرایطشون شاید خیلی ایده ال نباشه ولی برای شروع خوبه
    ما واقعاهمو دوست داریم اما نمیدونم چطور قانعش کنم که از طرف خانوادم تحت فشارم وهمچنین از این وضع بلاتکلیفیو تنهایی خسته شدم ونمیخوام رابطه به شکل دوستی ادامه پیدا کنه
    دوم اینکه ایشون چطور میتونه خانواده شو راضی کنه؟ وظیفه من این وسط چیه(اگر من بهش راهکار بدم حتما استقبال میکنه)
    سوم اینکه ایشون بیماری صرع دارن منتها خفیف هست من نمیدونم ایا ممکنه مشکلی تو زندگیمون ایجاد بشه؟
    باسلام
    به مشاور خوش آمديد
    قبل از هر چيز بابت مشكل پيش آمده عذرخواهى ميكنم
    در رابطه با مطالبى كه بيان كرديد ؛
    اينكه ايشون فرد باشخصيت و تحصيلكرده اى هستن از نقاط مثبت ايشون محسوب ميشه
    واما موارديكه نيازمند تأمل و توجه بيشتري هست اينه كه اولا شما توى صحبتهاتون گفتين كه درخواست رسمى كردن رابطه بعد از ٦ ماه از جانب شما بوده نه ايشون
    و با اينكه سنشون ٣١ ساله از نظر خودشون و خانواده شون هنوز ازدواج براشون زوده... درحاليكه اين سن براى يك آقا پسر سن مناسبيه
    و مورد ديگر اينكه مادر و خواهرش با اين ازدواج مخالفن و ملاكهاى معقولى براى ازدواج پسرشون ندارن و بدنبال دخترى هستند كه ثروت و مال داشته باشه
    و درنظر داشته باشيد كه اگر اين ازدواج سر بگيره و شما به همديگه برسيد به هر حال ناچار به ارتباط با خانواده ى همسرتون خواهيد بود و بقول خودتون با مادرشوهرخودخواه و خواهرشوهرى كه اهل تجملاته چطور كنار خواهيد آمد! و چگونه جلوى دخالتهاى احتمالى اونها رو خواهيد گرفت...
    درضمن در زمانيكه اون آقا توى اين سن كه بايد به استقلال فكرى و ... رسيده باشه ، هنوز نميتونه براى خودش و زندگيش تصميم بگيره و ديگران رو قانع كنه و وابسته به خانوادش باشه، چه بسا در آينده هم نتونه تو زندگيش تصميمات لازم رو بگيره و همين مسئله، زمينه رو براى دخالت فراهم كنه
    چرا كه اگه ايشون واقعا ميخواست، ميتونست اونها رو راضى كنه و به خواسته ش برسه
    و اما پيشنهادمون به شما اينه كه شرايطتون رو خيلى واقع بينانه و بى رودربايستى با ايشون درميان بزاريد، و از ايشون بخواين تا تكليف رابطه تونو روشن كنيد
    در رابطه با بيمارى صرع هم لازمه بگم كه صرع اختلال مزمن و طغيان عمل مغزى است که بعلت تخليه الکتريکي نامتعارف و متناوب نورونهاي مغز پيدا ميشه و علائمش حملات ناگهاني و موقت بيهوشي و تشنج متناوب با فواصل سلامت ظاهري است.
    بيماران مبتلا به صرع هيچ مشكل خاصى براى ازدواج ندارند چرا كه بطور معمول شرايطشون طبيعيه ... و ايشون هم با صداقت شما رو در جريان بيماريش گذاشته
    درضمن شما ميتونيد جهت اطمينان خاطر با پزشك معالج ايشون ديدارى داشته باشيد و از ايشون هم مشاوره لازم رو در اين باره بگيريد
    علاوه بر اون، براى ازدواجتون مشاوره ژنتيك رو هم پيشنهاد ميكنم
    حالا باز نميدونم نظر خود شما در اين مورد چيه؟ ...

  12. 2 کاربران زیر از Ravanshenas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نیازمند نظر هستم در مورد رابطم

    البته بايد اين رو هم اضافه كنم كه اگه ازدواج برمبناى توازن ميان منطق و احساس ، علاقه حقيقى ، احترام و درك متقابل و تعهد و وفاى به عهد و تلاش براى رشد طرفين و پيشرفت زندگى مشترك شكل گرفته باشه، بعد از ازدواج نه تنها علاقه زوجين به يكديگر كمتر نميشود بلكه روز به روز افزايش خواهد يافت

  14. 2 کاربران زیر از Ravanshenas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد