نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: سرد شدن دوست پسر

8513
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11779
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    سرد شدن دوست پسر

    سلام دوستان
    مشکلی داشتم لطف کنید کمک کنید
    با یه اقا پسری در ارتباطم همو دوست داریم
    من خانوادم ازدواج کردن در سن پاین قبول ندارن
    بارها عشقم گفته بزار با خانوادت حرف بزنم ولی من نذاشتم چون میترسم جدامون کنن
    حدود یک ماه پیش تو دهنش حرف در رفت گفت خانوادش اصرار دارن به خاستگاری دختر عمش بره ولی این همش میگفته من با کسی ازدواج میکنم که انتخاب خودم باشه همیشه بحث خاستگاریش با دخترای مختلف میزد عین خیالم نبود ولی موضوع این خاستگاریش با دختر عمش ته دلم بد خالی شد البته همش به من میگه خیالت تخت اصلا پام خونشون نمیزارم تا دوهفته پیش اصلا بهم اس نمیداد خیلیی کم شبا همش خونشون شلوغ بود اگه وقت داشت ساعت های 2نصف شب یه اس شب بخیر میداد خیلی از رفتاراش ناراحت شدم یه شب زد سرم گفتم چرا بهم توجه نداری یهو خود به خود دعوا راه انداخت حرفهایی زد که مطمعن بود ناراحتم میکنه الان یک هفتست یه اس نداده ...همش میگم نکنه یه وقت رفته باشه خاستگاری اخه مامانش و خیلی دوست داره یه وقت بخاطر مامانش بره .....کسی که عاشقه که دوست نداره عشقشو ناراحت کنه اشکش و در بیاره مگر اتفاق مهمی افتاده باشه
    به خدا دق مرگ میشم اگه بشه مال کس دیگه
    دیگه بهم نمیگه دوستت دارم ولی بهمم نمیگه برو دیگه نمیخوامت ..نه میره نه میزاره که برم ...هرکارهم میکنم یه روز بیاد بیرون حداقل حرف بزنیم نمیاد ..چطور بکشونمش بیرون نمیشه که تو دوراهی بزارتم یا باید اینکریش کنه یاا اون وری; به خدا اگه بگه نمیخواتم میرم با خانوادش همه چیزو میگم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : سرد شدن دوست پسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط نگار19 نمایش پست ها
    سلام دوستان
    مشکلی داشتم لطف کنید کمک کنید
    با یه اقا پسری در ارتباطم همو دوست داریم
    من خانوادم ازدواج کردن در سن پاین قبول ندارن
    بارها عشقم گفته بزار با خانوادت حرف بزنم ولی من نذاشتم چون میترسم جدامون کنن
    حدود یک ماه پیش تو دهنش حرف در رفت گفت خانوادش اصرار دارن به خاستگاری دختر عمش بره ولی این همش میگفته من با کسی ازدواج میکنم که انتخاب خودم باشه همیشه بحث خاستگاریش با دخترای مختلف میزد عین خیالم نبود ولی موضوع این خاستگاریش با دختر عمش ته دلم بد خالی شد البته همش به من میگه خیالت تخت اصلا پام خونشون نمیزارم تا دوهفته پیش اصلا بهم اس نمیداد خیلیی کم شبا همش خونشون شلوغ بود اگه وقت داشت ساعت های 2نصف شب یه اس شب بخیر میداد خیلی از رفتاراش ناراحت شدم یه شب زد سرم گفتم چرا بهم توجه نداری یهو خود به خود دعوا راه انداخت حرفهایی زد که مطمعن بود ناراحتم میکنه الان یک هفتست یه اس نداده ...همش میگم نکنه یه وقت رفته باشه خاستگاری اخه مامانش و خیلی دوست داره یه وقت بخاطر مامانش بره .....کسی که عاشقه که دوست نداره عشقشو ناراحت کنه اشکش و در بیاره مگر اتفاق مهمی افتاده باشه
    به خدا دق مرگ میشم اگه بشه مال کس دیگه
    دیگه بهم نمیگه دوستت دارم ولی بهمم نمیگه برو دیگه نمیخوامت ..نه میره نه میزاره که برم ...هرکارهم میکنم یه روز بیاد بیرون حداقل حرف بزنیم نمیاد ..چطور بکشونمش بیرون نمیشه که تو دوراهی بزارتم یا باید اینکریش کنه یاا اون وری; به خدا اگه بگه نمیخواتم میرم با خانوادش همه چیزو میگم
    خب این همه جنگ و گریز نداره که شما بخوایت برید و با خانواده اش صحبت کنید و خودتون رو سبک کنید

    که مثلا" چه چیزی رو تجربه کنید ؟

    باید بدونید در این روابط دوستی یک قاعده ازمون و خطا حاکمه که ممکنه چیزی که مورد نظر شماست رخ نده

    پس همیشه باید منتظر باشید که اگر کلمه " نه " رو شنیدید اینقدر به هم نریزید

    در غیر اینصورت بهتره هیچوقت در این جور روابط عاطفی وارد نشید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    10876
    نوشته ها
    105
    تشکـر
    45
    تشکر شده 76 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سرد شدن دوست پسر

    ببین دوست خوبم خودتم گفتی خانوادت ازدواج تو سن پائین رو نمیپسندن همیشه یادمه بچه که بودم هر کی بهم میگفت من این راه رو رفتم تو نرو وارد بحث عاطفی نشو تا زمانش بهش میگفتم برو بابا خودت عشق و حالتو کردی به من میگی نرو ولی الان که دیگه 28 سالم شده همش میگم کاش به حرف اونا گوش میدادم توام سعی کن به حرف خانوادت گوش بدی یادت باشه رفتن بهونه میخواد و ماندن دلیل

  5. 2 کاربران زیر از fariba.m بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشکل جسمی دوست پسرم
    توسط مهسا1370 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-27-2015, 05:45 AM
  2. چرا پسرا دوست ندارن درد دل کنن
    توسط پریماه. در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 12-13-2014, 04:43 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد