داشتن حس تنفر به رابطه جنسی

[Elahe.vsn]

...

[Taghi Titan]

باید یه نفرو پیدا کنی که مثه خودت باشه

[Reepaa]

سلام
ماشا.. شما بیشتر از ما میدونی
خوب از شرایطت راضی نیستی ؟؟/
یعنی این نفرت و دوست نداری؟؟

[Elahe.vsn]

...

[Taghi Titan]

همونجور که شما این حسو دارین پسرایی هم باید باشن که مثه شما این حسو دارن

منم یه زمانی اینجوری بودم اما به مرور از بین رفت

[Elahe.vsn]

...

[erfaneh]

سلام از چند سالگی متوجه شدی این حسو داری؟

آرامش هدیه خداوندی است...

[Elahe.vsn]

...

[Taghi Titan]

تقریبا..............

مشکل شما یا بهتر بگم حسنی که داستان شما داره نشون دهنده اینه که شما تحریک نمیشی . یا نشدی یا همون نمیشی .

[Reepaa]

خوب عادیه ک نتونید هضم کنید چون تجربه اش و نداشتید و به خاطر این نفرت افکار شما به سمت تنفر میره
فکر میکنم ازدواج دوای دردتون باشه
چون وقتی از نزدیک با موضوع روبه رو بشید و تو محیط و فضا باشید مطمعناا نظرتون برمیگرده

[Elahe.vsn]

...

[Elahe.vsn]

...

[erfaneh]

سلام
نمیدونم دقیقا از کی ولی از وفتی یادمه از مردا کلا بدم میومد از وفتی فهمیدم رابطه جنسی چیه هم ازش تنفر داشتم
دیدم نسبت به مردا را کم کم خودم تغییر دادم و دیگه بدبین نیستم اما از لحاظ جنسی برام قابل هضم نیست

ممنون که جواب میدین

من فکر میکنم برداشتی که از رابطه جنس دارید برداشت صحیحی نیست یک چیزی و صریح بگم دیدن فیلم های مبتذل ************ی میتونه این تصویرو تو ذهن بیننده به وجود بیاره که تمام روابط جنسی اینگونه است ولی باید بدونیم که این افراد در قبال کاری که انجام میدن پول میگرن و هرگز رابطه جنسی که توامان با علاقه و عشق باشه اینطور نیست و نخواهد بود بهتر اگر تصویر ذهنی خشنی از روابط جنسی دارید جاشو با تصویر عاشقانه و ملایم و صد در صد با احترام پرکنید تو رابطه جنسی هیچوقت جنس زن تحقیر نمیشه بلکه تو ادبیات هم داریم که زن ناز و مرد نیاز در آخر به پیشنهاد کوچکی بدم خانوم دکتر عفت اسادات مرقاتی یکی از زبده ترین روانشناشان در زمینه جنسی هستن ************ تراپیست هستن وبلاگ هم دارن اگر سوالی داشتین ازایشون بپرسین صد در صد ایشون میتونن بهتر راهنمایی کنن اگ خواستی ایمیلشونو برات بفرستم

آرامش هدیه خداوندی است...

[Elahe.vsn]

...

[reza1]

ببخشید شما چند سالتونه ؟

[Elahe.vsn]

...

[reza1]

23 سالمه

منم با دوستان موافقم برداشت شما از رابطه جنسی درست نیست . . .

همانطور که دوستان گفتن با رفتن پیش متخصص میتونین بهتر شین

احساسات بد و تنفرتون رو تشدید نکنین و بهش زیاد فکر نکنین

قابل درمانه ، زیاد نگران نباشید به افکار منفی اجازه ندین وارد ذهنتون بشه

[erfaneh]

ممنون از راهنمایی شما و بقیه ذوستان ، بله خیلی لطف میکنین اگه ایمیل و وبلاگ ایشون را برام بفرستین

ایمیل دکتر عفت السادات مرقاتی
effat_mer@yahoo.com

وبلاگ
Banookhoyblogfa.com

آرامش هدیه خداوندی است...

[Elahe.vsn]

...

[Elahe.vsn]

...

[mahsa42]

سلام، به کمک احتیاج دارم
الهه هستم 23 سالمه و در زمینه تحصیلی و اجتماعی بسیار موفق هستم، اما حس میکنم هیچ آینده ای زیبایی در انتظارم نیست چون از ازدواج بدم میاد اونم به این خاطر که به هیچوجه نمتونم تصور کنم شریک جنسی کسی باشم از رابطه جنسی واقعا متنفرم، حالم حتی از فکرشم بهم میخوره حتی همین الان که لغتشو تایپ کردم هم یه حالی شدم
ببخشید اینو میگم اما به آدمایی که س ک س دارن هم حس تنفر دارم مخصوصا مردا فرقی نداره کی باشه
من در این مورد خیلی مطالعه کردم، پس لطفا حرفای تکراری که میشه از تو نت و کتاب پیدا کرد را تحویلم ندین چون خودم همه را کامل از برم
اطلاعات علمی در مورد اندام جنسی زن و مرد وروابط جنسی بطور کامل دارم و اینم میدونم ارضا شدن حس خوشایندیه و به زن و مرد برای تحکیم زندگیشون خیلی کمک میکنه و مفیده
از نظر هورمونی مشکلی ندارم چون کشش طبیعی به جنس مخالف دارم اما حس تنفری که ناخوداگاه دارم خیلی بیشتر غلبه داره
تجربه تجاوز و ... درکودکی ندارم
تو خانواده مون هم کسی این افکارو به خوردم نداده
و این جمله تکراری: که چرا خودمون را از لذتایی که خدا برامون قرار داده محروم کنیم؟ راحت بگم اصلا برام قابل درک نیست، خیلی مذهبی هستم اما بعضی وقتا از خدا هم ناراحتم چرا ما را اینجوری آفریده و این عملو برای ادامه نسل قرار داده چون به نظرم چندش آور و به دور از شان انسانه
کمکم کنین خیلی وقته دارم تلاش میکنم واقع بین باشم و بپزیرم چون نمیخوام تا آخر عمر تنها بمونم و از لحاظ عاطفی به همسر نیاز دارم ولی میدونم با این افکار م ازدواج اشتباه محضه
تو رو خدا اگه راهی میدونین کمکم کنین دلم میخواست ازدواج فقط یه تعهد عاطفی بود

خب در خانواده های مذهبی همیشه این حس منفی به روابط جنسی وجود داره

و در خیلی از اونا اینطور برداشت میشه که داشتن رابطه جنسی اونارو از خداوند دور میکنه

راستش بعضی وقتا که برای خداوند تعیین تکلیف میکنیم خنده دار میشیم و در واقع این موقع برای کائنات چندش آور

هیچ جانوری مثل انسان اینقدر مغرور نیست که چنین افکاری رو برای خودش پرورش بده

دوست عزیز این ساختار ذهنی از بچگی در شما شکل گرفته و تا نتونید این افکارو از خودتون دور کنید واقعا"

اعتراض کردنتون بیهوده است مگر در مراجعه حضوری با مشاوری بتونید این مشکل رو حل و فصل کنید

[بهشت]

سلام، به کمک احتیاج دارم
الهه هستم 23 سالمه و در زمینه تحصیلی و اجتماعی بسیار موفق هستم، اما حس میکنم هیچ آینده ای زیبایی در انتظارم نیست چون از ازدواج بدم میاد اونم به این خاطر که به هیچوجه نمتونم تصور کنم شریک جنسی کسی باشم از رابطه جنسی واقعا متنفرم، حالم حتی از فکرشم بهم میخوره حتی همین الان که لغتشو تایپ کردم هم یه حالی شدم
ببخشید اینو میگم اما به آدمایی که س ک س دارن هم حس تنفر دارم مخصوصا مردا فرقی نداره کی باشه
من در این مورد خیلی مطالعه کردم، پس لطفا حرفای تکراری که میشه از تو نت و کتاب پیدا کرد را تحویلم ندین چون خودم همه را کامل از برم
اطلاعات علمی در مورد اندام جنسی زن و مرد وروابط جنسی بطور کامل دارم و اینم میدونم ارضا شدن حس خوشایندیه و به زن و مرد برای تحکیم زندگیشون خیلی کمک میکنه و مفیده
از نظر هورمونی مشکلی ندارم چون کشش طبیعی به جنس مخالف دارم اما حس تنفری که ناخوداگاه دارم خیلی بیشتر غلبه داره
تجربه تجاوز و ... درکودکی ندارم
تو خانواده مون هم کسی این افکارو به خوردم نداده
و این جمله تکراری: که چرا خودمون را از لذتایی که خدا برامون قرار داده محروم کنیم؟ راحت بگم اصلا برام قابل درک نیست، خیلی مذهبی هستم اما بعضی وقتا از خدا هم ناراحتم چرا ما را اینجوری آفریده و این عملو برای ادامه نسل قرار داده چون به نظرم چندش آور و به دور از شان انسانه
کمکم کنین خیلی وقته دارم تلاش میکنم واقع بین باشم و بپزیرم چون نمیخوام تا آخر عمر تنها بمونم و از لحاظ عاطفی به همسر نیاز دارم ولی میدونم با این افکار م ازدواج اشتباه محضه
تو رو خدا اگه راهی میدونین کمکم کنین دلم میخواست ازدواج فقط یه تعهد عاطفی بود

منم دقیقا مثل شما هستم
البته وضع شما بهتره چون من با دوستایی که ازدواج میکنن هم قطع رابطه میکنه
با اینکه هم جنس خودم هستن ولی ازشون بدم میاد نسبت بهشون حس انزجار دارم
الکی هم دنبال دوست پسر مثل خودت نگرد که نیست

[فاطمه جهرمی]

سلام الهه جون بنظرمن این حسه تووجود دخترای مجردزیاده
منم دوست ندارم
ولی بچه روخیلی دوست دارم
بنظرم نبایداصلابهش فکرکرد
بایدبخداتوکل کنیم
ازدواج که کنی کم کم بخاطرعلاقه ای که نسبت بهش داری افکارتوتغییرمیدی
چون میخای همونجورکه تودرکنارش خوشحال وخوشبختی اونم خوشبخت باشه
توکل کن وبه موردخوبی که برخوردی واحساس کردی میتونی دوسش داشته باشی بله بگو
خوشبخت بشی گلم

[Elahe.vsn]

...

[Elahe.vsn]

...

[Elahe.vsn]

...

[بهشت]

میدونم پسر اینجوری پیدا نمیشه
یعنی شما خودت میخوای همیشه مجرد بمونی؟

من که تصمیم دارم مجرد بمونم چون واقعا نمی تونم با این قضیه کنار بیام
با اینکه درکت میکنم ولی بهت توصیه میکنم بری پیش مشاور و این قضیه رو حل و فصل کنی
من خیلی از بهترین موقعیت های زندگیمو بخاطر این قضیه از دست دادم و الان دارم حسرت می خورم
تنها انگیزه ای که شاید میتونست به من کمک کنه بچه و حس مادر بودن بود که دیگه از من گذشته ولی شما هنوز خیلی جوونی و هنوز اول راه
با کمک مشاور قدم بردار و به حس های زیبا تو زندگیت فکر کن

[reza1]

به نظر من :

سعی کن از این به بعد معکوس فکر کنی ، احساسات بدت رو به خوب تبدیل کن

اگه فکر میکنی این کار آدم های بده دیگه فکر نکن ، اگه نمیتونی توهم سعی کن آدم بدی باشی

نمیه خالی لیوان رو دیگه نگاه نکن که کار آدم های پست و . . . است

به این فکر کن که چه فواید و لذت های میتونه داشته باشه

به افکارت جهت بده ، خودتو به عنوان یه انسان بپذیر و قبول کن که این عمل خوبیه

سعی کن چیزهای که تا الان دوست نداشتی رو دوست داشته باشی و بهشون تنفر نداشته باشی

پروش حس تنفر در آدم برای روح ضرره ، از هرچی بدمون بیاد به همون تبدیل میشیم

این مطالب رو هم میتونه مفید باشه :

http://forum.moshaver.co/f110/%D9%81...A%D9%8A-13994/

http://forum.moshaver.co/f125/%DA%A9...7%D9%86-14749/

[Elahe.vsn]

...

[reza1]

شبیه این مقالات زیاد خوندم ، گفتنش آسونه اما برای من مثل این میمونه که مثلا بگن خوردن سوسک برای همه لذت بخشه و اتفاقا خیلی هم مفیده!!!
هرچقدرم از فوایدش بخونم باعث نمیشه احساسم درمورد چندش آور بودن و کریه بودنش عوض بشه

خب اگه آسون بود که تا الان راحت حل شده بود

پس انتظار نداشته باشین که آسون باشه ، اولش سخته بعش ، راحت تر . . . و لذت بخش . . . هم میشه

[prv]

خانوم مشاور ممنونم از جوابتون ولی آخه مشاوره حضوری شاید بتونه فکرم را تغییر بده (کاری که خودم سعی میکنم انجام بدم) اما احساسم را که نمیتونه!
شما درست میگین شاید به خاطر برخورد پدر و مادرم در بچگی بوده باشه اما الان چجوری میتونم در احساسم تغییر ایجاد کنم؟

سلام

شما مشکلت اینه که هنوز نتونستی غریزه جنسی رو تو وجود خودت قبول کنی،

ما احتیاج به غذا هم داریم، اما چرا غذا خوردن برای ما تنفر آمیز نیست، چون از بچگی بهش عادت کردیم و ببخشید اینو می گم ولی برای جلوگیری از دفع و ادرار پس باید هیچی نخوریم.
غرییزه جنسی برای لذت ما و ادامه نسل وجود داره. شما درباره غریزه جنسی فقط قسمت تنفر آمیزشو تو ذهنت داری و چون تجربه ای در این زمینه نداری پس نمی تونی لذت و جذابیتشو رو احساس کنی.
خیلی از دختر های مجرد مشکل شما رو دارن، شما به ازدواج هم فکر کن و اصلا نترس، اگر بعد از ازدواج مشکلت حل نشد به یه س ک س تراپیست مراجعه کن و چیزی که رابطه جنسی برای زن جذاب می کنه جنبه عاطفیشه.
اگر چیزی به عنوان غریزه جنسی در وجود تو هست پس می تونی ازش لذت ببری و این حق رو خداوند به انسان داده.
میل جنسی به خودی خود زشت و ناپاک نیست. بلکه استفاده نادرست اون رو ناپاک و زشت می کنه.
این احساس هم عوض نمی شه مگر اینکه با یک احساس خوب جایگزین بشه و به این موضوع فکر کن که موقع ازدواج شما این رابطه رو با کسی که دوست داری، برقرار می کنی.
شما گفتی مذهبی هستی، به نظرت حرام کردن حلال خدا برای خودت، کار درستیه، این ظلم به نفسه نه چیزی دیگه ای.

[amonh]

سلام دوست عزیز
مشکل شما چیزی نیس بیشتر ماها یه روزی مثل شما بودیم با ازدواج وعاشق شدن مشکلتون حل میشه وقول میدم یه روزی به این حرفات میخندی.راستی سعی کن قران رو ختم کنی که بنظرم جوابهای بسیاری از سوالات اونجا هستن اینو هم بدان خداوند هیچچچچچچچچچچچچچچ چیزرو بیهوده نیافریده هیچچچچچچچچچچ.موفق باشی.

[jimmyjump_888]

چطور میگی بدت میاد ازرابطه در حالیکه هنوز تجربش نکردی؟؟!!

[Elahe.vsn]

...

[jimmyjump_888]

سوسک خب مشخصه کثیف و چندش آوره....با رابطه جنسی فرق میکنه الهه خانم...بعدم همون سوسک رو هم بعضی جاهای دنیا با سس و سالاد میخورنش...من فکر میکنم مشکل تو با رابطه نیس...با چیزیه که از رابطه توی ذهن خودت ساختی....

[Elahe.vsn]

...

[jimmyjump_888]

ببین معمولا خانواده های فرهنگی زیاد بچه هاشون رو از رابطه با جنس مخالف و اثرات بدش و خطراتش و... نهی میکنن...و این باعث میشه در فرد حس گناه و عذاب و تنفر از رابطه بوجود بیاد...البته نمیگم تو حتما اینجور شرایطی داشتی...فقط حدس منه

[prv]

ممنون
بله میدونم خدا هیچی را بیهوده نیافریده، دستش درد نکنه، اون قسمتای قرآن را هم که در مورد ارتباط زن و شوهره را کامل خوندم
میترسم ازدواج کنم به جای اینکه به این حرفا بخندم همه زندگیم بشه گریه

عزیزم نگران نباش،

من هم قبلا مثل شما بودم، این یه مشکل طبیعیه،

راستش نیاز جنسی در دختر ها با پسر ها متفاوته،

دختر ها قبل از اینکه در موقعیت قرار نگیرند، این نیاز درونشون بیدار نمی شه و احساس تنفر می کنن.

[Elahe.vsn]

...

[Elahe.vsn]

...

[jimmyjump_888]

درسته تصورش بخاطر پیش زمینه های ذهنیت وحشتناکه..اما خودت که تجربش کنی کم کم میفهمی که تنفرت واقعی و ریشه ای نبوده...

[Elahe.vsn]

...

[prv]

ببخشید ولی دوستای هم سن و سال من (که تعدادشون هم کم نیست) با اینکه مستقیم در این مورد حرف نمیزنیم، اما بحثش که پیش میاد مشخصا علاوه بر اینکه حس تنفر ندارن معلومه رویاهای قشنگی هم در این مورد تو سرشون هست!

بله شاید تو دوستای شما کسی نباشه ولی من دخترایی که اکثرا دوست نزدیک بودیم دیدم، و حتی خودم به خاطر این قضیه حتی پیشنهاد ازدواج رو رد کردم.

ولی بعد از یه مدتی این قضیه برام حل شد،

شما خودت میگی که درباره این مورد مطالعه داشتی، حتما باید مطالعه کرده باشی که یک مرد دوست داره که به شریک جنسی اش علاقه داشته باشه، اما خیلی از مرد ها هم فقط برای ارضای نیاز جنسی رابطه برقرار می کنند و همین

ولی یک زن براش خیلی مهمه که به شریک جنسیش علاقه داشته باشه وگرنه این رابطه براش به همون اندازه که شما میگی تنفر آمیز هستش.
شما هم تا وقتی که عاشق نشده باشی، این قضیه برات تنفر آمیز خواهد بود.

ولی نگران نباش، این اگر ازدواج کردی، به مشاور مراجعه کن، مشکلت شاید برای تو خیلی بزرگ و حل نشدنی باشه، اما واقعا اینطوری نیست.

[Elahe.vsn]

...

[بهشت]

من الهام جون رو کامل درک میکنم همه حرفای شما دوستان رو هم قبول دارمولی برای منی که بهترین موقعیت های زندگی مو از دست دادم و خودمو محکوم به تنهایی کردم چی؟همه دوستای من متاسفانه با اینکه هنوز ازدواج نکردن ولی تجربه رابطه رو دارن و واقعا نمی دونم چرا هرجا میرن یه همچین دوستایی گیرم میاد وقتی اونا رو میبینم اینقدر راحت حرف میزنن و رابطه دارن ولی من چرا وحشت دارم! وقتی با هر پسری که سلام میکنی توقع داره باهات دست بده و وقتی میخندی لپت رو بگیره و اینقدر کنترل خودشو نداره و محرم و نامحرم نداره ! این حس تنفر بیشتر میشه شاید این رابطه خوب باشه شاید لذت بخش باشه ولی من تن به این پستی نمیدماگه کسی تونست الهام جون را کمک کنه به منم خبر بده

[mhtn]

سلام.به نظر من تنها راه بیرون اومدن شما از این افکار مراجعه حضوری به یک مشاور خانمه.
در ضمن خیلی از دوست داشتن ها و تنفر های ما نسبت به موضوعات مختلف، جهل به اون موضوعه.درسته شما کتاب و مقاله خوندی اما دلیل این احساس شما تابوئیه که خودتون تو ذهنتون به وجود آوردین.

[Elahe.vsn]

...

[mhtn]

ممنونم میفهمم چی میگی عزیزم
یه آقایی که تحصیلات روانشناسی داشتن اینجا بهم گفتن دقیقا مشکلم چیه... و گفتن این حس به خاطر برخوردرو تربیت نامناسب پدر و مادر در سن 1-6 سال بوجود میاد و مشاوره حضوری میتونه کمکت کنه حلش کنی
شما مگه چند سالته که میگی دیگه ازت گذشته و محکوم به تنهایی هستی؟

بله حتما میرم مشاوره، البته اگه جرات پیدا کنم درموردش صحبت کنم... چون من حتی از بکار بردن کلمات مربوط به این موضوع هم انزجار دارم چه برسه به اینکه بخوام درموردش بحث کنم
(نمیدونم خانوم یا آقای محترم) من خودم میدونم ذهنیتم اشتباهه، برا همین مشکلمو اینجا مطرح کردم چون دنبال راه حل برای تغییر این ذهنیت هستم،
باور کنین خیلی تلاش کردم نمیتونم نمیتونم ، تموم وجودم با این امر در تضاده
اگه به نظرتون به خاطر کم اطلاعی بنده س خوشحال میشم هر منبعی که میدونین بهم معرفی کنین بخونم تا از جهل دربیام!

برای شما شاید پیش پا افتاده باشه، بگین داری بزرگش میکنی، بگین خودت داری به افکار منفیت دامن میزنی، اما باور کنین داره زندگیمو و آینده مو تحت تاثیر قرار میده
به خدا در عذابم ، تا الان همه موقعیتامو به همین خاطر از دست دادم

خانم عزیز.اگه من از واژه جهل استفاده کردم،منظورم متضاد واژه علم بود و خدایی نکرده قصد بی احترامی نداشتم و خود من هم مشکلات(البته غیر مشابه!)ی دارم که فکر میکنم مربوط به همین"جهل" یا نا آگاهیه.گاهی آدم به فکر و خیالایی دامن میزنه که اگه خودش نخواد هیچ کس نمیتونه کمکش کنه.مشکل شما شاید پیش پا افتاده باشه اما همونطور که خودتون متوجه شدین بزرگه و هیچ مشکلی خودش حل نمیشه و همینطور هیچ مشکلی نیست که حل نشه.
در مورد مشاوره رفتن هم باید بگم که نگران نباشید،مشاور حکم پزژشکو داره و نباید ازش خجالت کشید.

[jimmyjump_888]

الهه من اولین باری که فیلم س ک س ی دیدم کلا حالم بهم خورد...تا دو سه روز نمیتونستم چیزی بخورم لب به غذا نمیزدم...همش با خودم فکر میکردم که اینا چه حرکاتیه که انجام میدن یا چه جوری بدن و .... همو میخورن و حالشون بهم نمیخوره.....
اما وقتی خودم تجربه کردم رابطه رو...فهمیدم فوق العاده لذت بخشه و اون زشتی فقط ظاهری بوده...تو هم تا وقتی تجربه نکردی فقط بر اساس اعتقادات ذهنی و چیزایی که از بچگی بهت گفته شده به رابطه فکر میکنی و میگی ازش متنفری....با ازدواج و گذشت زمان تا حد زیادی مشکلت حل میشه ..اما بهتره قبل از ازدواج چند جلسه حضوری با یه مشاور خانم مشورت کنی واسه حل مشکلت...

[Reepaa]

یکی از رفیقام حرف قشنگی بهم زد
گفت همیشه سعی کن از سنت جلو نزنی
چون کم میاری
بعد از اون بود که تصمیم گرفتم آینده و گذشته رو بی خیال بشم و امروز و زندگی کنم و زیاد افکار بزرگونه نداشته باشم
دوست من شما طرز فکر ت مثل آدمای 50 ساله است
شرمنده ام که اینو میگم ولی قبول کن فقط یه آدم 50 ساله میگه رابطه جنسی کثافت کاریه و هیچ لذتی نداره
ولی یه آدم 20 ساله پر از شور و شوقه و دائم با تصورات جنسی مبارزه میکنه و خودشو کنترل میکنه و به موقع هم عشقو حالشو میکنه
پس بهتره قانون خدارو نشکنی و طرز فکرت با سنت هماهنگ باشه
یعنی اگه میخوای زندگی عادی داشته باشی باید عادی باشی

درضمن مردا انقدری هم که فکر میکنی هیولا نیستن
یه آدمن که یه لذت غیر قابل کنترل دارن (واقعا کنترلش سخته )

من کاری به مردای بی بند و بار ندارم ولی همه میدونن خیلی از پسرا واسه اینکه به دختری آسیب نزنن تو همین ایران خودمون سمت خودارضایی میرن
شاید بگی مسخره است یا قبول نداشته باشی ولی من دوروبرم از این پسرا زیاد هستن


یه پیشنهاد دیگه دارم برات
اگر از رابطه دخول خوشت نمیاد با کسی ازدواج کن که از تماس لمسی لذت ببره
خیلی کم پیدا مینش این مردا ولی پیدا میشن
و اینجوری بعد از قرارگرفتن تو میحط و تحریک شدن خودت غریزه ات فعال میشه

(موقعیت شما مثل کسیه که میگه پیتزا واسه سلامتی خوب نیست یا دوسش ندارم ولی اگه گرسنه بشه مطمعناا خوشش میاد چون مجبور میشه )

موفق باشی دوست من