نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: مهارت حل مسئله

3342
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    Post مهارت حل مسئله




    بدون مسئله، زندگي مفهومي ندارد. دوست داريم هميشه از وضع موجود به وضعيت مطلوب برسيم و براي اين منظور ناچاريم مسائل را حل کنيم. با کسب مهارت، تجربه و توانمندي براي حل درست مسائل، احساس ارزشمندي و اعتماد به نفس در ما بيشتر خواهد شد. در صورتي که نتوانيم مسائل و مشکلات زندگي را به روش مناسب و درستي حل کنيم، زندگي براي مان دشوار خواهد شد. حل مسئله مهارتي است که مي توان آن را آموخت و به کار بست و به ديگران نيز آموخت. مهم ترين نکته فرآيند يادگيري حل مسئله، دروني شدن روند و گام هاي حل مسئله است.



    فرق ميان مسئله و مشکل

    مشکل، مسئله اي است که تمام عوامل و متغيرهاي مؤثر در آن براي ما مشخص نيست. وقتي اطلاعات، دانسته‌ها و آگاهي ما از عوامل ايجاد کننده، مؤثر و غيرمؤثر در يک مسئله کافي نباشد، با مشکل روبه رو هستيم. مسئله يک گام از مشکل جلوتر است. وقتي مي دانيم مشکل چيست و ريشه هاي آن کدام است ما با مسئله روبه رو هستيم. مسئله به موضوعی گفته مي‌شود که بايد باشد ولي نيست و يا نبايد باشد ولي هست. مسئله مشکل تعريف شده است. مشکلات حل نمي شوند بلکه ابتدا به مسئله تبديل مي شوند و بعد مسئله حل مي شود.


    حل مسئله

    فرآيندي است که نياز به تجربه هاي عملي و توانمندي هاي ذهني دارد. که با شناخت و رفتار هدايت شده و با کمک راه حل هاي مؤثر يا سازگارانه به نتيجه مطلوب مي رسد. هر مسئله، نوعي استرس به فرد وارد مي کند و راه حل مسئله، يک نوع «رويارويي» با استرس است. استرس يعني وارد شدن فشار بر يک سيستم، بدون آمادگي قبلي براي پذيرش آن فشار.


    نكاتي هنگام حل مسئله


    • مسئولیت‌پذیری نسبت به مسئله: وجود آنرا انکار نکنيم.
    • آنچه را که اتفاق افتاده است به شکل يک مسئله ببنيم، نه يک مشکل.
    • تلاش براي حل مسئله براي سلامت رواني و رفاه اجتماعي ما اهميت دارد.
    • به اين باور برسيم که مي توانيم مسئله را حل کنيم.
    • ويژگي هاي لازم براي توانمندي در حل مسئله: احساس ها و افکار منفي خود را کنترل کنيد. و در لحظه هاي تصميم گيري، خود را سرزنش و ملامت نکنید.
    • وجود مسئله يا مشکل، دليل بر ضعف، بي کفايتي، بي لياقتي، بي استعدادي و ناداني يا ناتواني و ... نيست؛ بنابراین نباید احساس درماندگی و ناامیدی نمود.
    • انواع مشکل: آني، جاري، آتي و نهفته. به مشکل فکر کنيم يا به راه حل آن؟



    گام هاي حل مسئله:


    1. شناسايي يا طرح مسئله
    2. شناسايي علت يا دليل بوجود آمدن مسئله
    3. انتخاب چند راه حل براي حل مسئله
    4. 4. گزينش بهترين راه حل از ميان راه حل ها با استفاده از روش حذف منفي
    5. به اجرا گذاشتن راه حل
    6. ارزيابي اثربخشي راه حل
    7. تدوین روش کاری که پس از این، چنین مشکلاتی پیش نیاید.



    دليل هاي اصلي شکست حل مسئله



    • ناتواني در تعقيب مسئله و حل آن
    • ناتواني در فهم دقيق و درست مسئله
    • ناتواني در دريافت اطلاعات لازم براي حل مسئله
    • ناتواني در پيش بيني ناشناخته ها
    • انتخاب راه حل ضعيف يا غلط از ابتداي کار
    • (برخورد هيجان مدار) که منجر به راه حل غلط شود
    • کار کردن بر اساس اطلاعات نادرست
    • ناتواني در استفاده از تجربه هاي ديگران
    • ناتواني در خلاقيت و نوآوري در روش هاي حل مسئله
    • استفاده نکردن از فرصت‌هايي براي درنگ، تأمل و استراحت بجا


  2. 4 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : مهارت حل مسئله



    شاید خیلی به این موضوع توجه نداشته باشیم، ولی ما در روز تعداد زیادی مسئله حل می‌کنیم. مسائل ریز و درشتی که در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی گریبان‌گیر‌مان هستند. ما ناگزیر هستیم برای هر یک از مسائل و مشکلاتی که در فعالیتهای مختلف زندگی اعم از تحصیلی، شغلی، اقتصادی و ... پیش می‌آید، راه‌حلی بیابیم.

    ولی نکته مهمی که در حل مسائل وجود دارد این است که همه افراد یک جامعه از روشی یکسان برای حل مسائل مشابه استفاده نمی‌کنند. هر کس براساس دانستنی‌ها، مهارت‌ها، پیشینه، شخصیت، نگرش و اهمیتی که برای آن مسئله قائل است؛ روش خاص خود را در حل مسائل به کار میبرد و البته مسلما نتیجه حاصل نیز متمایز از سایر روش‌ها خواهد بود.

    نکته دوم: درست است که همه مردم یک جامعه از روش دقیقا یکسانی برای حل یک مسئله خاص استفاده نمی‌کتتد، ولی اکثریت جامعه روش کم و بیش مشابهی برای حل یک مسئله خاص بکار می‌برند و فقط تعداد معدودی از جامعه برای حل مسائل مشابه از روش‌های کاملا متمایز استفاده می‌کنند. به همین دلیل در هر جامعه‌ معمولا افراد به صورت دو گروه عمده کاملا متمایز دیده می‌شوند. یک گروه که اکثریت عامه مردم را تشکیل می‌دهند و در مقابل، گروه دیگری که اقلیتی از جامعه بوده و جزو افراد خاص هستند. اقلیتی با طرز تفکر، منش و سطح زندگی متفاوت.

    نکته سوم: همه افراد گروه اخیر یک نقطه مشترک دارند. آنها از خلاقیت بالا و توانایی نوآوری برخوردارند. «خلاقیت یعنی توانایی تولید ایده‌ها و راه‌حلهای متعدد، جدید و مناسب برای حل مسائل و مشکلات». در تعریف دیگری از خلاقیت که توسط Weisberg ارئه شده نیز به همین موضوع اشاره میشود: «خلاقیت یعنی توانایی حل مسایلی که فرد قبلا حل آنها را نیاموخته است». از این‌رو این گروه از افراد جامعه، علاقه‌مند به استفاده از روش‌های کهنه و ناکارآمد قدیمی نیستند. آنها به دنبال ابداع و بکارگیری روش‌های نو و متمایز، در حل مسائلاند.

    نکته چهارم: تفاوت روش‌های حل مسئله در افراد مختلف هر جامعه‌، باعث تنوع کیفیت زندگی آنها می‌شود. در واقع حل مسئله یک مهارت است که میزان این مهارت در افراد مختلف، عامل مهمی در تعیین کیفیت زندگی و موفقیت آنها در جنبه‌های مختلف زندگی اعم از فردی، تحصیلی، شغلی و اجتماعی است.

    نکه مهم آخر این که، این مهارت نیز مانند هر مهارت دیگری قابل یادگیری است و البته نیاز به آموزش دارد. یادگیری مهارت حل مسئله در سطوح مختلف می‌تواند به حل خلاقانه یک مسئله ساده و یا در سطوح بالاتر منجر به ابداع و اختراع شود.







    چگونه در حل مسائل مهارت پیدا کنیم؟

    برای کسب مهارت در حل مسائل ابتدا باید وجود مسائل و مشکلات در زندگی را یک امر طبیعی و حتی لازمه زندگی بشر بدانیم. بعضی از مردم این موضوع را امری غیرطبیعی می‌دانند و بنابراین در رویارویی با کوچکترین مشکلات، دچار ناراحتی و استرس می‌شوند. و بدیهی است که با وجود استرس و نگرانی نمی‌توان انتظار برخورد مناسب با مشکلات را داشت. به همین دلیل این افراد معمولا در مواجهه با مسائل حالت انفعالی دارند و حتی قادر به حل اصولی ساده‌ترین مسائل نیز نیستند و اغلب از حل مسائلشان طفره میروند و آنها را به تعویق میاندازند.

    ولی افرادی که مسائل و مشکلات را جزیی از زندگی روزمره می‌دانند، خود را برای مواجهه با آنها نیز آماده کرده‌اند. این افراد با بروز هر مشکلی، بدون دغدغه و با فکری باز و مسلط، نسبت به حل آن اقدام می‌کنند.

    موضوع دیگری که در حل مسائل، نقش کلیدی دارد، توانایی تولید ایده‌های متعدد برای هر مسئله است. باید توجه داشت که هر چه تعداد ایده‌ها و راه‌حل‌های تولید شده بیشتر باشد، احتمال رسیدن به یک راه‌حل کارآمدتر، بیشتر خواهد بود. بنابراین نباید در تولید و ارائه ایده خساست به خرج داد. حتی اگر برخی از ایده‌ها غیرمنطقی و غیرعملی به نظر برسند. اتفاقا در برخی از موارد همین ایده‌های به ظاهر غیرمنطقی و غیرعملی برای حل بعضی از مشکلات کارسازتر بوده و نتیجه بهتری می‌دهند!

    اما چگونه توانایی تولید ایده‌های متعدد را کسب کنیم؟ بدیهی است که برای کسب مهارت در هر زمینه‌ای، آموزش و تمرین مستمر لازم است. در زمینه کسب مهارت برای تولید ایده‌های متعدد نیز برخورداری از تفکر خلاق و تمرین تکنیکهای خلاقیتو به خصوص تکنیک های بارش فکری می‌تواند بسیار راه‌گشا باشد.

    پس از تولید راه‌حل‌های فراوان برای حل مسئله، نوبت به انتخاب بهترین و کاراترین ایده‌ها، با کمک تفکر منطقی می‌رسد. در این مرحله ممکن است لازم باشد، بعضی از ایده‌ها تعدیل و یا با هم ترکیب شوند و ایده‌های جدیدی به وجود آیند. در هر صورت مهارت فرد در تفکر خلاق، ایده‌پردازی و بالاخره تفکر منطقی، موجب رسیدن به راه‌حل‌های منحصر به فرد و کارآمد می‌شود.



    شما جزو کدام گروه هستید؟ آیا مانند اکثریت جامعه روشهای معمول و روتین را برای حل مسائل روزمره تان بکار می برید؟ و یا ترجیح میدهید فراتر از جامعه فکر و عمل کنید؟ و البته از نتایج آن هم بهره مند شوید؟!

  4. 4 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : مثال مهارت حل مسئله

    برای روشن‌تر شدن موضوع در زیر دو مثال آورده شده، یکی اتفاق ظاهرا ساده ای در یک روستا و دومی یک موضوع ظاهرا مهم در سطح جهانی:


    الاغ و چاه

    در روستایی از بد حادثه الاغی به درون چاهی متروک سقوط می‌کند. عمق چاه زیاد بود و دسترسی به الاغ سخت. اهالی دور هم جمع شدند تا چاره‌ای بیندیشند. هر یک راه حلی دادند.



    یکی گفت: چند نفر برویم داخل چاه و الاغ را بلند کنیم و به بیرون از چاه هدایتش کنیم.
    دیگری گفت: می‌توانیم دور کمر الاغ طنابی ببندیم و آن را بالا بکشیم.
    سومی گفت: اطراف چاه را بکنیم و یک سطح شیب‌دار درست کنیم تا الاغ از طریق آن بیرون بیاید (یک نظر نسبتا متفاوت و خلاقانه!).

    ولی چاه بسیار عمیق بود و الاغ بسیار سنگین و بنابراین هیچ کدام از ایده‌ها عملی نبود. روستائیان وقتی دیدند به هیچ طریقی نمی‌توانند الاغ را از چاه بیرون بیاورند، علیرغم میل‌شان، تصمیم گرفتند الاغ را زنده به گور کنند تا زودتر بمیرد و بیشتر از این زجر نکشد. هر یک بیلی آوردند و با ناراحتی شروع کردند به پر کردن چاه. اما وقتی خاکها روی الاغ می‌ریخت، او خاکهای روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می‌ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می‌آمد سعی می کرد روی خاک‌ها بایستد. روستائیان هر چه بیشتر خاک ریختند، الاغ بالاتر آمد و بالاخره در برابر چشمان حیرت زده روستائیان الاغ بدون مشکل خاصی از چاه بیرون آمد!



    ناسا و مشکل خودکار

    گفته می‌شود وقتی ناسا برنامه فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکی روبرو شد. آنها دریافتند که خودکارهای موجود، در فضای کار نمی کنند. به دلیل عدم وجود جاذبه در فضا جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد.
    ناسا برای حل این مشکل با شرکت مشاورین اندرسون قرارداد بست.

    تحقیقات بیش از یک دهه طول کشید، 12 میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می نوشت، زیر آب کار می کرد، روی هر سطحی حتی کریستال نیز می نوشت و از دمای زیر صفر تا 300 درجه سانتیگراد بالای صفر کار می کرد.

    روس‌ها نیز در هنگان اعزام فضانوردان به فضا با چنین مشکلی روبرو شدند ولی آنها راه حل ساده تری داشتند:
    آنها از مداد استفاده کردند! (به همین سادگی)




    در واقع در دو کشور آمریکا و شوروی سابق از دو دیدگاه و روش مختلف برای حل این مساله استفاده کردند:

    در آمریکا تمرکز روی راه‌حل (نوشتن در فضا با خودکار) بود. می‌خواستند خودکاری اختراع کنند که در شرایط بدون جاذبه بنویسد. ولی در شوروی تمرکز اصلی روی مشکل (نوشتن در فضا) بود و مهم نبود که این وسیله از جنس خودکار باشد، مداد باشد و یا حتی زغال باشد. مهم رفع مشکل و رسیدن به هدف، یعنی نوشتن در فضا بود.
    در دو مثال فوق دیدیم که خلاقیت ساده تر از آن است که فکر می کنیم. فقط باید باور داشته باشیم که همه ما این توانایی خدادادی را داریم و با کمی تفکر و تغییر نگرش در برخورد با مسائل می توانیم به راحتی ایده های بکر و راه حل های منحصر به فردی برای مسائل و مشکلات پیدا کینم.


    شما در مورد خلاقیت چگونه فکر می کنید؟ آیا بهتر نیست در مواجهه با مسائل خرد و کلان زندگی، کمی متفاوت تر فکر کنیم و به راه حل های معمول و کلیشه ای اکتفا نکنیم؟

  6. 4 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد