سلام خسته نباشید من زنی 28ساله 2فرزندپسردارم شوهرم زنی دیگر اختیار کرده ،ادامه این زندگی برام سخت شده ودریک طرف دیگرترک این زندگی برایم مشکل ساز ؟افسردگی شدیدی گرفتم اگر ممکنه مراراهنمایی کنید سپاسگذارم!
سلام خسته نباشید من زنی 28ساله 2فرزندپسردارم شوهرم زنی دیگر اختیار کرده ،ادامه این زندگی برام سخت شده ودریک طرف دیگرترک این زندگی برایم مشکل ساز ؟افسردگی شدیدی گرفتم اگر ممکنه مراراهنمایی کنید سپاسگذارم!
سلام
دلایل همسرتان واسه این کار چیست ؟؟؟
بیشتر و کاملتر توضیح دهید
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
خب عزیزم باید بدونید مردان تنوع طلب هستند و شاید در این مورد قصدشون صرفا" روابط جنسی هم نباشه
شرایط در جامعه ما به گونه ای هست که مردان در روابط متعدد مورد سرزنش قرار نمیگیرن
و به همین خاطر راحت در این مسیر قدم میذارن
در چنین شرایطی باید محبت خودتون رو زیاد کنید و آرام آرام خلاءی که در چندین سال زندگی به وجود اومده رو پر کنید
شاید این رفتار به تلافی نوعی رفتار شما در زندگی مشترک بوده که خود شما بهتر از هر کسی دیگه میدونید
برای ارامش خودتون و درستی در نوع برخوردتون با مشاور مشورت کنید
شماره های اول سایت رو میتونید برای مشاوره تلفنی /حضوری استفاد کنید
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
این دختر در همسایگی ماقرارداشتن باتعارف به همسرم که به اونزدیک شود اورابه خودجذب کرد دختره آلوده به مواد بود وخود فروشی میکرد شوهرم بااورابطه برقرار کرد واورا از مواد دور کرد وقتی من ازرابطشون مطلع شدم به خونه دختره رفتم وبادختره وخانواده اش صحبت کردم که پاشو از زندگی من بیرون کنه باکمال پرویی به من گفت مشکل خودته به خودت نمیرسی شوهرت اومده پیش من خلاصه این موضوع دوستیشون به5 سال کشیده شد ماحتی اون هارواز همسایگی خود بیرون کردیم اما فایده ای نداشت بعداز گذشت 5سال یک روز شوهرم با چرب زبانی ووعده های دروغی از من خواست تا بهش رضایت بدم زن بگیره منم باسادگی وساده لوحی خودم وعده های او رو پذیرفتم بدون اینکه حرفهاشو دردفترخونه ای جایی ثبت کنم براش رضایت دادم الان 2_3ساله زنشه نتونستم بااین موضوع کنار بیام افسرده شدم طوری تحمل بچه هام هم برام سخت شده نمیدانم چکار کنم سردرگمم بعضی وقت ها به خودکشی هم فکر می کنم اگر ترسی از خدا نداشتم وبرای خانواده ام نگران نمی شدم بی درنگ این کار راانجام میدادم
وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد
و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد
یازده ساله که ازدواج کردم !دوپسردارم یکی 9 ساله ودیگری7ساله من دختر دایی شوهرم هستم !خانه دارم دیپلمه هستم وشوهرم ماشین سنگین داره وسطح تحصیلش سیکله امااز یک قاضی دادگاه بیشتر می فهمه وزیرکه
ممتاسفانه هزینه های مشاوره زیاده ومن هم از خودم چیزی ندارم چطور برم وبامشاوره صحبت کنم
خواهش کردم نقل قول کنید که متوجه شم, بگذریم!
ببین عزیز شما به علت نداشتن شغل و کار بخصوص (تامین لازم مالی برای جدایی) و ازدواج در سن بسیار پایین و دو فرزند در سنینی که جدایی لطمه سنگینی و جبران ناپذیری رو به آنها میزنه و و ناتوانیتون
بهتره در زندگی فعلا بمانید. لااقل تا فرزندان به سنین 15 تا 20 برسند و بعد تصمیم بگیرید. به فکر کار و استقلال مالی باشید.
خود کشی هم مشکلی رو حل نمیکنه و فقط فرزندانتون رو بدبخت میکنید.
موفق باشید
وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد
و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد
سلام دوست عزیز
بهتره دیگه بیخیال شوهرتون بشین و ی کار برای خودتان دست و پا کنید و وقتی کمی از نظر مالی تامین شدین مهریه اتون را اجرا بزارید و درخواست طلاق بدین و از مهریه تون به هیچ وجه نگذرید حتی اگه قسط بندی کردن
الان مهم ترین اولویت شما پیدا کردن ی شغل خوب باشه
شایدم اگه زودتر اقدام کنید شانس ازدواج خوبی براتون فراهم بشه چون سن شما کمه
گاهی موندن و تحمل بهتر از رفتنه ولی من بودم نمیتونستم بمونم
خب در مورد گذشته صحبت کردن کار بیهوده ایه
شما کاری رو انجام دادید که اونروز فکر میکردید درست بوده پس حق سرزنش کردن خودتون رو ندارید
اگر زندگی شما تامینه پس چیزی رو از دست نداید چون میتونید تمام تلاشت رو برای تربیت فرزندانت بذارید
فرزندان شما در اینده تبدیل به تکیه گاهت خواهند شد پس در این مورد کوتاهی نکن
بلاخره در تمام زندگی ها از این دست مشکلات هست ولی چاره اش خودکشی نیست
بقول دوستمون باید حرفه ای رو یاد بگیرید تا بتونید در اینده روی استقلال مالی خودتون تکیه کنید
هر چند در هر روزی اتفاقی میفته و کسی از فردای خودش باخبر نیست
در مورد مشاوره میتونید با شماره های اول سایت مشاوره تلفنی انجام بدید
خـــــدانـگهــــــدار
ببینید این مشکل شما تنها نیست و من خیلی هارو میشناسم که این مشکلات رو دارن من حتی یه دوست صمیمی داشتم که وقتی میخواستم خوبی رو خلاصه کنم داستان زندگی اون رو تعریف میکردم اونا عاشق هم بودن ازدواج کردن زندگی خوبی رو شروع کردن تا وقتی که دختره حامله شد تو این مدت دیدم دوستم تغییر کرده کسی که اصلا جز زنش با کسی نبود دنبال زن بیوه میگشت تا.... بگذریم.. باید بدونی من خودم به شخصه شاخ دراوردم که اون رفتارارو ازش میدیدم.. شاید باید باور کرد گه مردا تو هر شرایطی ممکنه تو دامی بیفتن که دراوردنشون سخت باشه.. زن دوستم هیچوقت نفهمید که دوستم همچین فکرایی تو سرشه و بد داستان هم همینجاست شما خدارو شکر کن خدا داره زندگی این دنیارو واضح نشونت میده... با خدا باش ایشالله که همه چیز درست میشه
تو قلب ِ من یه امپراطوره .. تسلیم میشه چونکه مجبوره
ببین با شوهرت چکار کردی با داشتن 2تا بچه رفته زن گرفته
معمولا وقتی یه نفر حرف میزنه همه حق رو به خودش میده
منم بااینجورمسائلی روبروشدم اماگاهی اصلاتقصیرزن هم نیست واین مردبوده که ارزشهاروزیرپاگذاشته
بایدهردوطرف رومقایسه کرد
الهی منم مثل تو
از تو هم خواهش میکنم به بچه هات فکر کنی و به خاطر اونها همه چیز و فراموش کن چون ما در کنار همسر بودن یه وظیفه دیگه ای داریم و اون مادر بودنه
ویرایش توسط مهناز2015 : 03-10-2015 در ساعت 10:10 AM
سلام نمي دونم چي بگم
ولي اگر از روي هوس باشه برمي گرده به زندگي و دوباره زندگي خوب رو شروع مي كني پس صبر كن وبه بچه هاي گلت فكر كن كه اونا ضربه نخورن
بنظر من ریشه این مشکل به رابطه شما و همسرتون برمیگرده و اینقدر تامین نشده که .........
الان فک نمیکنم برگرده با صفاتی که از اون خانوم گفتی یه شیطان به تمام معناست
به فکر استقلال مالی باش
و به گذشته فکر نکن
اینکه گفتید بر اساس کدام ایدئولوژی هست؟
اینکه گفتید بر اساس کدام ایدئولوژی هست؟
زمانی که در یک رابطه قرار دارید، هر چقدر که همسر شما به این رابطه مربوط باشد، شما هم به همان میزان مربوط خواهید بود، و بالعکس.
بنابراین در صورتی که همسر شما افسرده باشد، شناخت نحوه مدیریت آن به صورت سالم، مفید و حمایتی اهمیت زیادی خواهد داشت – این کار را باید به خاطر سلامت روانی همسرتان انجام بدهید.
مشاهده کردن همسرتان در یک وضعیت دارای سختی، همانند افسردگی، می تواند برای هر دو شما سخت باشد. شاید ندانید که چه کاری باید انجام بدهید یا چه چیزی بگویید.
همچنین ممکن است که همسر شما از اینکه شما را درگیر این مشکل کرده است، احساس بدی داشته باشد.
ولی همچنان روش هایی برای دوست داشتن و حمایت کردن، شناختن و کمک کردن، همدلی کردن و تشویق کردن وجود دارد – بنابراین هر دو شما می توانید احساس خودتان را نسبت به یکدیگر نشان بدهید.
حتی با بودن ساده در کنار وی و تقدیم کردن یک شانه درک کننده برای گریه کردن می توانید دنیای متفاوتی برای وی بسازید.
مارال دیبلر[۱] به عنوان یک روان شناس بالینی معتقد است که “حمایت اجتماعی نقش مهمی را در بهزیستی عاطفی دارد.
افرادی که با افسردگی مواجه هستند، تمایل دارند تا خودشان را از سایر افراد دور نگه دارند و نپذیرفتن کمک طرف مقابل برای آنها یک مورد عادی می باشد.
بنابراین برای فردی که دوست دارید و با افسردگی مواجه است، حمایت کردن شما از وی اهمیت زیادی را در زندگی اش خواهد داشت.”
شما با مراقبت کردن از خودتان و آگاهی یافتن نسبت به نحوه مراقبت از همسرتان – حتی از طریق روش های محدود – می توانید به روشی از آنها حمایت کنید که مفید باشد.
در ادامه چند توصیه ارائه شده توسط کارشناسان بیان شده است.
آموزش ببینید
آشلی بتز[۲] / باستل
اولین و بهترین مورد عبارت از آموزش دیدن خودتان در مورد افسردگی، ماهیت افسردگی، و تاثیر آن می باشد.
ریتو ریمر[۳] به عنوان یک درمانگر به باستل گفته است که “در مورد افسردگی و در مورد ماهیت افسردگی خاص مربوط به همسرتان موارد مورد نیاز را یاد بگیرید.
دانش قدرت ایجاد می کند”. همچنین شما با به دست آوردن شناخت بهتر نسبت به افسردگی، می توانید کمک مفیدی را به همسرتان ارائه بدهید و از نیازهای وی طرفداری کنید.
به آنها بفهمانید که تنها نیستند
آندرئو زح به باستل
ریمر معتقد است که افسردگی می تواند باعث شود که همسرتان یک دیدگاه منفی نسبت به خودش، دنیا و آینده خودش پیدا کنید.
به همین دلیل پذیرفتن احساسات آنها به جای رد کردن آنها اهمیت زیادی دارد. این کار همچنین باعث خواهد شد که همسر شما احساس تنها بودن نداشته باشد.
وی بیان کرده است “همانطور که فرض شده است و قابل مشاهده هم می باشد، گفتن آن و نشان دادن آن ارزش بسیار بالایی دارد.”
زمانی که می خواهند صحبت کنند، توجه کاملی به آنها داشته باشید
اشلی بتز/ باستل
هیچ فرد افسرده ای نمی خواهد و نمی تواند که در مورد شرایط خودش صحبت کند. ولی در صورتی که همسر شما نیاز به صحبت کردن داشته باشد، سعی کنید که توجه کامل و مناسبی به وی داشته باشید.
دکتر کمیبرلی سیاردلا[۴] به باستل گفته است “زمانی که همسرتان (موارد مهمی) را در مور حمایت عاطفی به شما بیان می کند، توجه کاملی به وی بکنید.
توجه کامل به معنای دور گذاشتن گوشی تلفن، خاموش کردن تلویزیون و انجام ندادن مسولیت های دیگر می باشد. بدون هیچ نوع قضاوتی فقط به صحبت های وی گوش بدهید.”
در صورتی که آنها نخواهند صحبت کنند، به آنها بفهمانید که این وضعیت نرمال می باشد
اندرئو زح به باستل
در صورتی که همسرتان بخواهد که با شما راحت باشد و احساسات خودش را بروز دهد و یا در مورد آن صحبت کند، حتما آماده گوش دادن باشید؛
همچنین به آنها بفهمانید که اگر تمایلی به صحبت کردن هم نداشته باشند، در وضعیت نرمالی قرار دارند. سیاردلا بیان کرده است که “سعی نکنید زمان های خالی را با حرف زدن پر کنید.
هر چند که ممکن است احساس کنید می خواهید گریه کردن یا بیان کردن درد همسرتان را متوقف کنید، ولی شاید آنها به این مورد نیاز داشته باشند.
یک فضای مناسبی را برای عواطف احساس شده از طرف آنها ایجاد کنید.”
[۱] Maral Deibler, Psy.D
[۲] Ashley Batz
[۳] Ritu Reimer, MA, LPC
[۴] Dr. Kimberly Ciardella, LMFT
به روش های محدودی به آنها قدرت و اختیار بدهید
اشلی بتز / باستل
حتی در صورتی که همسر شما در انجام دادن ساده ترین کار هم با چالش مواجه باشد، این بدان معنا نمی باشد که شما باید به سرعت دخالت کنید و کارهای آنها را انجام دهید.
استفانی کرین[۱] گفته است که “آنها را نوازش نکنید و مسولیت های آنها را کمتر نکنید. به آنها اجازه بدهید که در مورد خانه، شغل و زندگی شان، خودشان تصمیم گیری کنند. آنها را به یک قربانی تبدیل نکنید.”
آنها را به بیرون رفتن دعوت کنید، حتی در صورتی که خودشان نخواهند که بیرون بیایند
اشلی بتز / باستل
حتی در صورتی که همسر شما بخواهد که تنها بماند، یا برنامه های موجود را به صورت مرتب کنسل کند، در مورد دعوت کردن وی به بیرون آمدن هیچ موقع تسلیم نشوید.
مگان ای. جانسون[۲] به عنوان یک دکتر فعال در مرکز مشاوره ای به باستل گفته است که “افسردگی یک شرایط کاملا منزوی کننده ای می باشد .
برای شخصی که همسرش دعوت های صورت گرفته را به صورت مداوم رد می کند، بیرون رفتن با همسرشان سخت می باشد.
ولی برای فرد افسرده، شناخت این موضوع که همواره خواسته می شوند و در نظر گرفته می شوند، اهمیت زیادی دارد.
افراد افسرده می توانند حساسیت زیادی نسبت به تاثیراتی داشته باشند که این بیماری بر روی اشخاص محبوب آنها گذشته است .
همچنین شنیدن این مورد که افراد محبوب آنها دوستشان دارند، می تواند منجر به ایجاد نیروی مجدد در این افراد شود – حتی در صورتی که آنها توانایی مشارکت کردن در تمامی زمان ها را نداشته باشند.”
در صورتی که آنها نیاز داشته باشند تا یک زمانی را تنها بمانند، به آنها بفهمانید که این مورد نرمال می باشد
آندرئو زح به باستل
مشاهده کردن این مورد که همسرتان شما را طرد می کند، برنامه ها را کنسل می کند یا می خواهد که تنها باشد، می تواند لحظات سختی برای شما باشد.
ولی سعی کنید که این مورد را به عنوان شخصیت فرد تلقی نکنید.
همچنین بهترین کاری که می توانید انجام بدهید عبارت از این است که به آنها اجازه بدهید تا یک زمانی را تنها بمانند.
سیاردلا گفته است که “توجه داشته باشید که ممکن است همسرتان به یک زمانی برای تنها بودن نیاز داشته باشد.
در صورتی که آنها پیشنهاد شما را رد می کنند یا قرار ملاقات نهار را رد می کنند، ناراحت نشوید.
شناخت این موجود و در نظر نگرفتن آن به عنوان شخصیت وی باعث خواهد شد که همسر شما زمانی را برای خودش و تنها ماندن داشته باشد که به آن نیاز دارد.”
احساسات آنها را تایید کنید
آندرئو زح به باستل
زمانی که شانه های همسر شما افتاده باشد و لب و لوچه اش هم افتاده باشد، در این شرایط ترغیب خواهید شد تا سعی کنید عقلایی باشید یا توضیح دهید که چرا وی نمی تواند احساس بدی داشته باشد.
با این وجود، نکته مهمی که باید یادآوری شود عبارت از این است که آنها صرفا دارای حالت روانی بدی نیستند – آنها افسرده هستند و تلاش برای خوشحال کردن آنها در تمامی شرایط نمی تواند مفید باشد.
جانسون معتقد است که “برخی مواقع افراد بدون هیچ نوع دلیل خاصی احساس افسردگی می کنند.
در این وضعیت، نشان دادن جنبه های عالی زندگی آنها و اینکه دلیلی برای ناراحت بودن وجود ندارد، نمی تواند مفید باشد.
آنها احتمالا خودشان متوجه وضعیت موجود هستند و در مورد آن احساس گناه می کنند. گفتن این مورد از طرف شما که همسرتان دلیلی برای افسرده شدن ندارد، می تواند از طرف آنها رد شود.”
بنابراین سعی کنید از یک روش همدلانه استفاده کنید.
جانسون می گوید که “مواردی از قبیل «من نمی توانم تصور کنم که چه چیزی منجر به ایجاد این احساس در شما شده است» یا «آیا می توانم کمک کنم؟» را بگویید.
هیچ نیازی ندارید که یک کارشناس باشید یا تجربه این وضعیت را داشته باشید تا بتوانید از وی حمایت کنید. شما فقط باید حضور داشته باشید و احساسات آنها را بپذیرید.”
مراقبت از خودتان را همواره مد نظر قرار بدهید
اشلی بتز / باستل
افسردگی می تواند شرایط سختی را برای شما و همسرتان ایجاد کند، بنابراین حتما محدودیت های سلامتی را برای خودتان در نظر بگیرید و از خودتان مراقبت کنید.
همچنین واکنش های صورت گرفته خودتان نسبت به همسرتان را مدیریت کنید تا در نتیجه دچار آسیب نشوید.
سیاردلا بیان کرده است که “بدون شک شما واکنش های عاطفی زیادی را در هنگام حمایت کردن از همسر افسرده تان بروز خواهید داد.
نسبت به این موارد هوشیار باشید و برای بیان کردن آنها و سایر نیازهای موجود یک سری گزینه های جایگزین (دوستان، خانواده حمایت کننده و غیره) را در نظر بگیرید.
به یاد داشته باشید که ممکن است همسر شما در طول این دوره زمانی، از نظر عاطفی در دسترس نباشد.”
برای بهبود یافتن آنها، زمان زیادی را مدنظر قرار بدهید
آندرئو زح به باستل
زمانی که آسیب دیدن شخصی را می بینید که دوستش دارید، شاید ترغیب شوید که فرآیند بهبود وی را با سرعت پیش ببرید، یا بخواهید که به وضعیت نرمال برگردد.
ولی در برخی مواقع روش بهبود سریعی برای افسردگی وجود ندارد و تنها کاری که می توانید انجام بدهید عبارت از بودن در کنار وی و حمایت کردن در مسیر درمان می باشد.
سیاردلا معتقد است “در حالی که همه ما می خواهیم یک حفاظی برای همسرمان باشیم و از آنها در برابر درد محافظت کنیم، ولی شما نمی توانید افسردگی همسرتان را از بین ببرید.
تنها کاری که شما می توانید انجام بدهید قرار داشتن در کنار وی در حین فرآیند درمانی می باشد.
به یاد داشته باشید که نداشتن راه حل یک مورد نرمالی می باشد – تنها کاری که در طول این زمان می توانید انجام بدهید عبارت از حمایت کردن و دوست داشتن می باشد و این یک حالت درستی است!”
بر روی آینده متمرکز باشید
اشلی بتز / باستل
تصور آینده روشن برای همسرتان سخت می باشد، بنابراین پیش بروید و این کار را برای آنها انجام بدهید.
کرین[۳] می گوید که “بر روی آینده متمرکز باشید. رویاهای خودتان را بگویید. همسرتان را در رویای خودتان قرار بدهید.
” زمانی که همسرتان بشنود که شما همچنان امیدوار هستید – و اینکه یک باری بر گردن شما نمی باشند یا هیچ نوع زیان دیگری برای شما ندارند – می تواند اطمینان مجددی را در همسرتان ایجاد کند.
[۱] Stephanie Crane, LMSW
[۲] Megan E. Johnson, Ph.D.,
[۳] Crane
از آنها بپرسید که دوست دارند به چه نحوی مورد کمک قرار بگیرند
اشلی بتز / باستل
در هر زمان که امکان پذیر باشید یک جلسه ای با همسرتان داشته باشید و از آنها بپرسید که دوست دارند به چه نحوی با آنها برخورد شود، چه چیزی برای آنها مفید و حمایت کننده خواهد بود و … .
میشائیل دوید فینی[۱] به عنوان یک کارشناس سلامت روانی به باستل گفته است که “از آنها بپرسید در زمانی که در یک موقعیت تاریک قرار می گیرند، چه اتفاقی برای آنها صورت می گیرد.
زمانی که آنها در یک وضعیت نامناسب هستند، چه اتفاقی برای آنها صورت می گیرد؟ یک سری ایده هایی را به همسرتان ارائه بدهید تا در این شرایط مور استفاده قرار بدهد.
در نتیجه شما با ارائه راهنمایی و تشویق به وی کمک خواهید کرد.
یک منبع باشید
اشلی بتز / باستل
در حالیکه شما به تنهایی نمی توانید همسرتان را درمان کنید، ولی به طور قطع شما می توانید همسرتان را به نحوی مورد حمایت قرار دهید که وی احساس بهتری داشته باشد
– حتی در صورتی که این کمک کردن از طریق یک صحبت تلفنی، فرستان یک پیام، یا برنامه ریزی برای یک جلسه درمانی با یک درمانگر باشد.
دیبلر معتقد است که باید “یک مورد قابل اتکا باشید. در کمک کردن به همسرتان برای دسترسی به مراقبت سلامتی روانی مورد نیازشان، مساعدت هایی را به وی ارائه بدهید.
در برخی مواقع، برداشتن اولین قدم در درمان، چالش انگیزترین مرحله درمانی می باشد.”
آنها را تشویق کنید که به درمان مراجعه کنند
اندرئو زح به باستل
در حین استفاده از داروها، مراجعه به درمان یا در هر دو مورد همسرتان را تشویق کنید تا به درمان مراجعه کند.
جانسون معتقد است که “برای شخص افسرده بیرون آمدن از تخت خواب و مراجعه کردن به یک درمانگر می تواند سخت باشد.
ولی در صورتی که شما به وی کمک کنید و همراه با وی به جلسات درمانی بروید، یا در زمانی که در خانه هستند، در کنارش باشید،
یا حتی زمانی که وی را تشویق کنید تا یک پیام بفرستد، در این صورت به وی کمک خواهید کرد.
این موارد بیان شده می توانند فرد افسرده را تهییج کنند تا کمک های مورد نیاز خودش را به دست بیاورید.”
منبع: روش درمان افسردگی همسر - مرکز مشاوره ایران
سلام
خیلی متاسف شدم ابابت این مسئله. این موضوعات برای هرکسی چه مرد چه زن دردناکه.
شما خودت اجازه دادی همسرت زن بگیره. من برداشت می کنم که احتمالا کمی از همسرتون دور شده بودی و می خواستی او هم شما رو راحت بگذاره. اگه درسته لطفا بگو. مخصوصا با توجه به سالهایی که بیان می کنی بعد از دومین بچه تون بوده که خیلی برای اون دوتا وقت می گذاشتی.
اگه نظر منو بخوای همسر شما اون خانم رو برای نیازهای اولیه ش می خواسته ولی کم کم به ایشون نزدیک شده. اگه از اون خانم بچه دار نشده به نظرم با محبت می تونی اونو برگردونی. تلاشت رو بکن چون دو تا پسر ارزش این تلاش رو داره. مخصوصا که این دو هر کار کنی الگوشون پدرشونه.
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)