نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: عشق هوس گونه یا عشق واقعی

2130
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12017
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    عشق هوس گونه یا عشق واقعی

    با سلامبه عنوان یه نفر که همیشه سعی میکنه از منطق پیروی کنه و کاراش سنجیده باشه تو یه مخمصه افتادم، عشق حوس گونه نمیشه بهش گفت یه دوست داشتن عاقلانه س شاید.
    دوهفته پیش بود که خیل ناگهانی و بدون هیچ دلیلی که یادم بیاد این حس بهم دست داد و فهمیدم تا الان هر دختری که توی زندگیم بوده و باهاش رابطه داشتم متاثر از این حس بوده، انگار که از گذشته تو وجودم بوده و تازه خودشو نشون داده و چقدر حس زیبائیه، فقط مشکل اینجاس کسی که بهش این حس و دارم دختر خالمه.
    دو هفته پیش بود که فهمیدم همه فاکتورهای انتخابم برای رابطه یه الگوی ناقص بودن از دختر خالم و فهمیدم این حس از خیلی قبل توی ذهن من بوده ولی منطقم اجازه آشکار شدن بهش نمیداده.
    فهمیدم توی این همه سال ناخودآگاهم داشته منو گول میزده، که از هر بهونه ای استفاده کنم برای دیدنش، برای کمک کردن بهش،برای پشتیبانی کردن ازش جوری که همیشه حس میکردم الهام خوده خواهر نداشتمه و حاضر بودم هر کاری براش بکنم.
    ولی دو هفته پیش فهمیدم الهام عشق زندگی منه نه خواهر نداشتم.
    تو این همه سال اونم فهمیده که چقدر هواشو داشتم ولی اونم مثه دوهفته پیش من فکر میکنه جای خواهرو برام پر میکنه.
    الان باید چه کنم؟؟ این دختر تو بهترین دانشگاه های ایران درس خونده و برای زندگیش کلی نقشه داره که یکی مثه من که یه لیسانس معمولی از یه دانشگاه معمولی داره نمیتونه اونو به آرزوهاش برسونه. میدونم شاید بدون من شانس یه زندگی بهتر و داشته باشه ولی اگه کسی پیدا نشه که اونو به آرزوهاش برسونه چی. شاید منم گزینه بدی نباشم. اینا سوالایئیه که ذهن منو مشغول کرده و دوس دارم از خودش بپرسم و اون اتخاب کنه ولی نمیدونم کار درست چیه؟
    آیا بهش حس واقعیم و بگم یا با خودم به گور ببرم، از این میترسم بعد از شنیدن حرفام حس کنه تا الان فریب خورده مثه حسی که خودم به خودم دارم.
    به نظرتون باید چه کنم؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مخمصه

    سلام

    به نظر من شما حق داری شانستو امتحان کنی، و نظر ایشون را بدونی

    اما باتوجه به توضیحاتی که دادین بهتره مسئله جوری مطرح بشه که اگه جوابش منفی بود همه چیز دوباره بتونه به حالت اول برگرده

    شاید بهتر باشه یه واسطه مورداعتماد غیرمستقیم نظرشو درمورد ازدواج با شما بپرسه
    امضای ایشان



  3. کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12017
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مخمصه

    من منظورم ازدواج نیست. نمیخوام برم ازش خواستگاری کنم. ازدواج مرحله اول نیست. نغمه جان تو به عنوان یه دختر اگه کسی که تا حالا فکر میکردی تورو به جای خواهرش دوست داره میومد و بهت میگفت این حس من خواهرانه نیست چه حسی بهت دست میداد؟

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مخمصه

    نقل قول نوشته اصلی توسط pedi23d نمایش پست ها
    من منظورم ازدواج نیست. نمیخوام برم ازش خواستگاری کنم. ازدواج مرحله اول نیست. نغمه جان تو به عنوان یه دختر اگه کسی که تا حالا فکر میکردی تورو به جای خواهرش دوست داره میومد و بهت میگفت این حس من خواهرانه نیست چه حسی بهت دست میداد؟
    من به شخصه اگه بدونم حسش برادرانه نیست و قصد ازدواج هم نداره خیلی ازش ناامید میشم

    باتوجه به اینکه دختر خاله شماست و میشه گفت یه شناخت کلی ازش داری، پس منظورتون به جز ا"خواستگاری" یا "شتاخت بیشتر برای ازدواج" دقیقا چیه؟

    میشه بیشتر توضیح بدی که هدفت از ابراز علاقه چیه و رابطه ای که میخوای شروع کنی قراره درنهایت به کجا برسه؟
    امضای ایشان



  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12017
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مخمصه

    خوب من 100% دوست دارم که به ازدواج برسه ولی نه اینکه با قصد خاستگاری برم جلو

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مخمصه

    نقل قول نوشته اصلی توسط pedi23d نمایش پست ها
    خوب من 100% دوست دارم که به ازدواج برسه ولی نه اینکه با قصد خاستگاری برم جلو
    خب پس فک میکنم دو حالت داره
    یا هنوز شرایط ازدواج برای یکی از طرفین مهیا نیست (اگه به این خاطره توضیح بدین شرایط از چه نظر فراهم نیست)
    یا اینکه شما هنوز مطمئن نیستین که ایشون فرد ایده آل برای ازدواجه و ترجیح میدین اول یکم باهم باشین تا این موضوع رو سبک سنگین کنین...

    کدوم؟
    امضای ایشان



  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12017
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مخمصه

    میدونی ما تو یه سنی هستیم که وقتی یه رابطه ای رو شروع میکنیم براش برنامه ریزی بلند مدت میکنیم تو ذهنمون. من حرفم اینه که نمیخوام از طرف خاستگاری کنم. میخوام اول چاهو بکنم بعد مناره رو بدزدم.
    میخوام ببینم اصلا گفتن این حرف درسته یا نه. میدونی که رابطه حتی با خواهر هم از لحاظ انسانی منعی نداره همونطور که اجدادمون این کارو میکردن ولی از لحاظ اخلاقی تو این زمونه با فرهنگی که جوونایی مثه ما دارن درست نیست(بر خلاف پدر مادرامون البته). میشه گفت یه جور خاک برسریه.
    ویرایش توسط pedi23d : 02-06-2015 در ساعت 08:30 PM

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7028
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مخمصه

    چقد خوبه ک با واقعیت روبرو شدی و خودتو گول نزدی به نظر من شانستو امتحان کن و دراین حین برای رسیدن خودت ب اهدافت و رسوندن اون ب اهدافش تلاش کن
    عشق مرزی نداره

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk 2

  10. کاربران زیر از tandis بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مخمصه

    نقل قول نوشته اصلی توسط pedi23d نمایش پست ها
    میدونی ما تو یه سنی هستیم که وقتی یه رابطه ای رو شروع میکنیم براش برنامه ریزی بلند مدت میکنیم تو ذهنمون. من حرفم اینه که نمیخوام از طرف خاستگاری کنم. میخوام اول چاهو بکنم بعد مناره رو بدزدم.
    میخوام ببینم اصلا گفتن این حرف درسته یا نه. میدونی که رابطه حتی با خواهر هم از لحاظ انسانی منعی نداره همونطور که اجدادمون این کارو میکردن ولی از لحاظ اخلاقی تو این زمونه با فرهنگی که جوونایی مثه ما دارن درست نیست(بر خلاف پدر مادرامون البته). میشه گفت یه جور خاک برسریه.
    چقدر شما در لفافه صحبت میکنی!!!

    در این مورد من فکر میکنم تا وقتی مناره را ندزدیدی چاه نکنی خیلی بهتره!

    اما در کل همینطور که شما حست نسبت به اون بعد از مدت ها تغییر کرده...
    اگه درست موضوع را بیان کنی، خیلی راحت میتونه در یک لحظه حس اونم تغییر کنه و براش پذیرفته بشه

    و لازمه بگم اگه احساسشو نسبت به خودتت تغییر دادی در برابر وابستگی که بوحود میاد مسئولی، پس مواظب باش با احساساتش بازی نشه
    امضای ایشان



  12. کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12017
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مخمصه

    همه اینارو میدونم و بهش پایبندم. فقط نمیتونم از لحاظ اخلاقی خودمو راضی به این کار کنم

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11974
    نوشته ها
    25
    تشکـر
    247
    تشکر شده 20 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مخمصه

    بنظر من هم شما بهتره بگید چون اگه نگید تاخر عمر پشیمون میشید.بعدشم وقتی شما بزرگ شدید مشخصه نسبت به دخترخالت نظرت عوض میشه شما دیگه بچه نیستید و اونم بچه نیست و الان یه دخترخانوم بزرگیه و این هم باعث شده که بهش توجه بکتید و بدونید دوستش دارید.

  15. 2 کاربران زیر از monika بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : عشق هوس گونه یا عشق واقعی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pedi23d نمایش پست ها
    با سلامبه عنوان یه نفر که همیشه سعی میکنه از منطق پیروی کنه و کاراش سنجیده باشه تو یه مخمصه افتادم، عشق حوس گونه نمیشه بهش گفت یه دوست داشتن عاقلانه س شاید.
    دوهفته پیش بود که خیل ناگهانی و بدون هیچ دلیلی که یادم بیاد این حس بهم دست داد و فهمیدم تا الان هر دختری که توی زندگیم بوده و باهاش رابطه داشتم متاثر از این حس بوده، انگار که از گذشته تو وجودم بوده و تازه خودشو نشون داده و چقدر حس زیبائیه، فقط مشکل اینجاس کسی که بهش این حس و دارم دختر خالمه.دو هفته پیش بود که فهمیدم همه فاکتورهای انتخابم برای رابطه یه الگوی ناقص بودن از دختر خالم و فهمیدم این حس از خیلی قبل توی ذهن من بوده ولی منطقم اجازه آشکار شدن بهش نمیداده.فهمیدم توی این همه سال ناخودآگاهم داشته منو گول میزده، که از هر بهونه ای استفاده کنم برای دیدنش، برای کمک کردن بهش،برای پشتیبانی کردن ازش جوری که همیشه حس میکردم الهام خوده خواهر نداشتمه و حاضر بودم هر کاری براش بکنم.ولی دو هفته پیش فهمیدم الهام عشق زندگی منه نه خواهر نداشتم.
    تو این همه سال اونم فهمیده که چقدر هواشو داشتم ولی اونم مثه دوهفته پیش من فکر میکنه جای خواهرو برام پر میکنه.
    الان باید چه کنم؟؟ این دختر تو بهترین دانشگاه های ایران درس خونده و برای زندگیش کلی نقشه داره که یکی مثه من که یه لیسانس معمولی از یه دانشگاه معمولی داره نمیتونه اونو به آرزوهاش برسونه. میدونم شاید بدون من شانس یه زندگی بهتر و داشته باشه ولی اگه کسی پیدا نشه که اونو به آرزوهاش برسونه چی. شاید منم گزینه بدی نباشم. اینا سوالایئیه که ذهن منو مشغول کرده و دوس دارم از خودش بپرسم و اون اتخاب کنه ولی نمیدونم کار درست چیه؟آیا بهش حس واقعیم و بگم یا با خودم به گور ببرم، از این میترسم بعد از شنیدن حرفام حس کنه تا الان فریب خورده مثه حسی که خودم به خودم دارم. به نظرتون باید چه کنم؟
    اگر شرایط مالی و اقتصادی و درامدی خوب و پایداری ندارید بهتره با وابسته کردن دخترخالتون بهش خیانت نکنید

    ولی اگر شرایط خوبی رو میتونید فراهم کنید وزندگی مرفهی رو بسازید میتونید در این مورد با ایشون صحبت کنید

    وگرنه بخاطر یه فکر و خیال نمیتونید زندگی و احساسات خودتون و ایشون رو به بازی بگیرید

    شرمنده رک حرف زدم
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  17. 3 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کابوس های شبانه
    توسط asaloxinian در انجمن اختلال خواب یا بیداری
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 02-10-2015, 02:36 AM
  2. کدومشونو بیشتر دوس داری!؟
    توسط jirjirak در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 26
    آخرين نوشته: 11-01-2014, 06:29 PM
  3. اختلاف سنی معکوس
    توسط azra s در انجمن سن ازدواج
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-01-2014, 10:14 AM
  4. دلایل شکل‌گیری ناهنجاری قوس گردنی
    توسط Artin در انجمن بیماریهای جسمی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-30-2014, 12:30 AM
  5. زندگینامه هرمان ابینگهاوس
    توسط R e z a در انجمن روانشناسان ایران و جهان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-22-2013, 12:30 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد