نمایش نتایج: از 1 به 15 از 15

موضوع: ترس از ازدواج

1960
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12131
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    ترس از ازدواج

    سلام...
    من 22 سالمه و الان نزدیک 3 هفته اس که نامزدیمو بهم زدم. عاشق نامزدم بودم اونم همینقدر عاشقم بود اما خیلی شکاک بود لحظه لحظه کنترلم می کرد، به خاطرش با خیلی از اطرافیانم قطع رابطه کردم و حتی بدون خودش پامو از خونه بیرون نمیذاشتم اما همه این کارا دلیل نشد که بهم اعتماد کنه تازه روز به روز بدتر هم شد... الان از دوریش دارم دیوونه میشم اما دیگه حتی از ازدواج می ترسم و برام یه مسیله غیر قابل قبول شده... اما از این هم که یه روزی یه کسی دیگه میاد تو زندگیش دارم عذاب می کشم ... با هم رابطه خانوادگی هم داریم... نمیدونم دیگه باید به خاطرش چیکار کنم. حتی راضی هم نمیشد بریم پیش مشاور... ما دوران نامزدیمون با هم رابطه داشتیم و زندگی کردیم یه جورایی با هم دیگه ...

  2. کاربران زیر از farzan.js بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ترس از ازدواج

    سلام دوست من
    شما کار درستی کردید ک نانمزدی رو بهم زدید
    ازدواجی ک توش اعتماد نباشه مفت گروونه
    یکم تو این شرایط دووم بیارید تا کم کم زندگی خودتون و جم و جور کنید
    و فراموش نکنید این تنها فرصت شما برای زندگی کردن و شاد بودن نیست
    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





  4. 2 کاربران زیر از Reepaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11482
    نوشته ها
    239
    تشکـر
    683
    تشکر شده 197 بار در 96 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس از ازدواج

    سلام به نظرم راضی میشد برید پیش مشاور بهتر بود شاید در گذشته یه تجربه تلخ داشته و یا در خانوادشون یه اتفاق بد افتاده که اعتماد نداره. البته جامعه واقعا افتضاح شده من بعضی وقتا که شوهرم گیر میده بهش حق میدم البته دیگه نباید شورشو دربیارن...
    امضای ایشان
    غيرت يعني : زن مورد علاقه ات هرگز احساس تنهايي و بي پناهي نكند

  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11620
    نوشته ها
    35
    تشکـر
    22
    تشکر شده 34 بار در 20 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از ازدواج

    منم میگم عجله کردی دوست عزیز شوهرت چون دوست داره میترسه از دستت بده هنوز زیر یه سقف نرفتید همچین برخوردی داره وگرنه ادمی که خوبه مهربونه دلش پاک همچین صفتی رو نداره
    والا یادم یه بار وقتی نامزد بودیم منو شوهرم رفته بودیم یه شهر دیگه خوش بگذریم اونجا تصادفی یه چندتا اقا بودن گیتار میزدن ومیخوندن منم همین جوری بدون هیچ منظوری گفتم صدای اون اقا قشنگه باور کن منو گذاشت همون جا گفت پیشش بمون وبرگشت شهر خودمون هههههههههههه وای چه خاطره ای.غیرتی با شکاک هم فرق میکنه خواهرم.

  7. کاربران زیر از amonh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط farzan.js نمایش پست ها
    سلام...
    من 22 سالمه و الان نزدیک 3 هفته اس که نامزدیمو بهم زدم. عاشق نامزدم بودم اونم همینقدر عاشقم بود اما خیلی شکاک بود لحظه لحظه کنترلم می کرد، به خاطرش با خیلی از اطرافیانم قطع رابطه کردم و حتی بدون خودش پامو از خونه بیرون نمیذاشتم اما همه این کارا دلیل نشد که بهم اعتماد کنه تازه روز به روز بدتر هم شد... الان از دوریش دارم دیوونه میشم اما دیگه حتی از ازدواج می ترسم و برام یه مسیله غیر قابل قبول شده... اما از این هم که یه روزی یه کسی دیگه میاد تو زندگیش دارم عذاب می کشم ... با هم رابطه خانوادگی هم داریم... نمیدونم دیگه باید به خاطرش چیکار کنم. حتی راضی هم نمیشد بریم پیش مشاور... ما دوران نامزدیمون با هم رابطه داشتیم و زندگی کردیم یه جورایی با هم دیگه ...
    بهتره به جای ناراحتی خوشحال باشید که تونستید قبل از ورود به زندگی مشترک به رفتارش پی ببرید

    عزیزم خواهشا" اینقدر احساساتی رفتار نکنید چون شما در اینده با چنین فردی به مشکل برخورد میکردید

    بهتره این اتفاق رو بعنوان تجربه ای برای زندگی آینده خودتون قرار بدید تا درست بتونید انتخاب کنید

    ازدواج اگر در کنار عواطف با عقل و منطق همراه باشه ترسی نداره

    ترس شما از ناشناخته هاست پس با روشن کردن مسایل برای خودتون این ترس دیگه معنایی نخواهد داشت
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط farzan.js نمایش پست ها
    سلام...
    من 22 سالمه و الان نزدیک 3 هفته اس که نامزدیمو بهم زدم. عاشق نامزدم بودم اونم همینقدر عاشقم بود اما خیلی شکاک بود لحظه لحظه کنترلم می کرد، به خاطرش با خیلی از اطرافیانم قطع رابطه کردم و حتی بدون خودش پامو از خونه بیرون نمیذاشتم اما همه این کارا دلیل نشد که بهم اعتماد کنه تازه روز به روز بدتر هم شد... الان از دوریش دارم دیوونه میشم اما دیگه حتی از ازدواج می ترسم و برام یه مسیله غیر قابل قبول شده... اما از این هم که یه روزی یه کسی دیگه میاد تو زندگیش دارم عذاب می کشم ... با هم رابطه خانوادگی هم داریم... نمیدونم دیگه باید به خاطرش چیکار کنم. حتی راضی هم نمیشد بریم پیش مشاور... ما دوران نامزدیمون با هم رابطه داشتیم و زندگی کردیم یه جورایی با هم دیگه ...
    سلام

    طبق گزارش شما, ایشون شخصیتی شکاک هستن, و اگر اینطور باشه عزیز و گزارش شما درست. به هیچ وجه نمیشه با شخص شکاک زندگی کرد چون این یک اختلاله و بسیار آسیب زننده.
    و زندگی رو برای همسر و.... تبدیل به جهنم میکنه.

    شما سنت 22 ساله بیشتر راجب انسان بخوان و بدان و حتما از یک مشاور برای زندگی آینده ات مشاوره بگیر. و صبر کن بعد از 25 سال تصمیم بگیر که همسری انتخاب کنی.

    موفق باشی
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12131
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از ازدواج

    ...
    ویرایش توسط farzan.js : 02-09-2015 در ساعت 04:48 PM

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12131
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط Reepaa نمایش پست ها
    سلام دوست من
    شما کار درستی کردید ک نانمزدی رو بهم زدید
    ازدواجی ک توش اعتماد نباشه مفت گروونه
    یکم تو این شرایط دووم بیارید تا کم کم زندگی خودتون و جم و جور کنید
    و فراموش نکنید این تنها فرصت شما برای زندگی کردن و شاد بودن نیست


    دوباره باید اعتماد به نفسی رو که ازم گرفته رو برگردونم تا بتونم خودمو جمع و جور کنم.
    ممنون برای راهنماییتون

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12131
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط زری62 نمایش پست ها
    سلام به نظرم راضی میشد برید پیش مشاور بهتر بود شاید در گذشته یه تجربه تلخ داشته و یا در خانوادشون یه اتفاق بد افتاده که اعتماد نداره. البته جامعه واقعا افتضاح شده من بعضی وقتا که شوهرم گیر میده بهش حق میدم البته دیگه نباید شورشو دربیارن...
    بدترین تجربه ای که داشته فوت پدرش و صیغه شدن مادرش با یه آقایی بوده که از خودش چند سالی کوچیکتر بود البته به نظر من این خیلی توی زندگیش تاثیر گذاشته.
    بله من قبول دارم که جامعه افتضاح شده ، گوشزد کردن و تعصب داشتن تا یه حدی قابل قبوله اما وقتی به بی احترامی و زیر سوال بردن شخصیت کسی که قراره باهات زندگی کنه میرسه دیگه قابل قبول نیست.

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12131
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط amonh نمایش پست ها
    منم میگم عجله کردی دوست عزیز شوهرت چون دوست داره میترسه از دستت بده هنوز زیر یه سقف نرفتید همچین برخوردی داره وگرنه ادمی که خوبه مهربونه دلش پاک همچین صفتی رو نداره
    والا یادم یه بار وقتی نامزد بودیم منو شوهرم رفته بودیم یه شهر دیگه خوش بگذریم اونجا تصادفی یه چندتا اقا بودن گیتار میزدن ومیخوندن منم همین جوری بدون هیچ منظوری گفتم صدای اون اقا قشنگه باور کن منو گذاشت همون جا گفت پیشش بمون وبرگشت شهر خودمون هههههههههههه وای چه خاطره ای.غیرتی با شکاک هم فرق میکنه خواهرم.
    من یه شهر دیگه زندگی می کنم و از هم دوریم و جفتمون دانشجو هستیم اما با خانوادمون زندگی می کنیم اما بازم تو یک سال گذشته که نامزد بودیم 9ماه پیش هم بودیم و با هم زندگی کردیم یعنی زیر یه سقف بودن هم تجربه کردیم. منم فکر می کردم درست میشه وقتی پیش هم باشیم اما بدتر شد.
    حتی یه بار که دوستش داشت میومد خونشون مهمونی من لباسمو عوض کردم که با لباس تو خونه نباشم جلوی دوستش به من گفت به خاطر اون خوشگل کردی و به خودت رسیدی، از نظر من این حرف توهینِ...

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12131
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahsa42 نمایش پست ها
    بهتره به جای ناراحتی خوشحال باشید که تونستید قبل از ورود به زندگی مشترک به رفتارش پی ببرید

    عزیزم خواهشا" اینقدر احساساتی رفتار نکنید چون شما در اینده با چنین فردی به مشکل برخورد میکردید

    بهتره این اتفاق رو بعنوان تجربه ای برای زندگی آینده خودتون قرار بدید تا درست بتونید انتخاب کنید

    ازدواج اگر در کنار عواطف با عقل و منطق همراه باشه ترسی نداره

    ترس شما از ناشناخته هاست پس با روشن کردن مسایل برای خودتون این ترس دیگه معنایی نخواهد داشت

    امیدوارم این ترس از بین بره... چون واقعا وحشتناکه

  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12131
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    طبق گزارش شما, ایشون شخصیتی شکاک هستن, و اگر اینطور باشه عزیز و گزارش شما درست. به هیچ وجه نمیشه با شخص شکاک زندگی کرد چون این یک اختلاله و بسیار آسیب زننده.
    و زندگی رو برای همسر و.... تبدیل به جهنم میکنه.

    شما سنت 22 ساله بیشتر راجب انسان بخوان و بدان و حتما از یک مشاور برای زندگی آینده ات مشاوره بگیر. و صبر کن بعد از 25 سال تصمیم بگیر که همسری انتخاب کنی.

    موفق باشی
    ممنون از راهنماییتون

  16. کاربران زیر از farzan.js بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : ترس از ازدواج

    سلام غصه نخور ان شاالله ی بهترش قسمتت میشه
    مطمین باش تصمیم درست و عاقلانه ای گرفتی
    موفق و خوشبخت باشی

  18. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12131
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    سلام غصه نخور ان شاالله ی بهترش قسمتت میشه
    مطمین باش تصمیم درست و عاقلانه ای گرفتی
    موفق و خوشبخت باشی
    با این که بهم میگید تصمیم درستی گرفتم انگار آرومتر میشم.
    خیلی خوشحالم که اینجا عضو شدم و مشکلمو در میون گذاشتم باهاتون.
    ممنونم

  19. کاربران زیر از farzan.js بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ترس از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط farzan.js نمایش پست ها
    دوباره باید اعتماد به نفسی رو که ازم گرفته رو برگردونم تا بتونم خودمو جمع و جور کنم.
    ممنون برای راهنماییتون

    دوست من چیزی از شما گرفته نشده

    شما یه دوره نامزدی با 1 آدم بودید
    ک متاسفانه با افکار شما مشکل داشتن یا شما مشکل داشتید
    به هر حال نشد که بشه و تموم شد رفت

    بهتره خوشحال باشید و خداوند و شکر کنید ک از همین آلان مشکل و فهمیدید و حلش کردید
    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد