سلام...من یک نوجوانم از این زندگی کوفتی خسته شدم...چیکارکنم؟
سلام...من یک نوجوانم از این زندگی کوفتی خسته شدم...چیکارکنم؟
سلام عزیرم
همین؟؟فقط خسته شدی؟
ازچی خسته شدی؟؟
دوست عزیز این سن بسیار حساسیه چون شما برای رسیدن به استقلال خودتون در حال تغییر هستید
به همین خاطر گاهی دیدن زندگی و شرایط دوستان روی شما تاثیر گذاره
چون در این دوره بسیار تاثیرپذیر هستید و گاهی تمایل دارید به صورت شخصیتی مشهور دربیایت و همین همذات پنداری میتونه روی روند لذت بردن از زندگی خودتون موثر باشه
ورزش کنید و دوستی خوبو با خودتون همراه کنید واگر بتونید در گروه های پیاده روی و کوهنوردی شرکت کنید میتونید با بهرمندی از شرایط حضور در جمع خودتون رو از این حالت انزوا خارج کنید
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
سلام من یه دختر نوجوانم و حس می کنم هیچکس من رو درک نمی کنه
قبلا از تنهایی بدم می اومد ولی الان دوست دارم همیشه تنها باشم از مدرسه که میام مستقیم میرم تو اتاقم حتی گاهی وقت ها نهارم رو هم تنهایی می خورم.
با مشار مدرسه صحبت کردم اما میگه اقتضای سنته
به خاطر عصبانیت در این دوران، دوستم رو از دست دادم به خاطر یه موضوع الکی. در این موقع بیش تر از هر موقع به یه دوست نیاز دارم که همیشه پیشم باشه اما این طور نیست
خسته شدم چی کار کنم؟
چرا کسی جوابم رو نمی ده؟
سلام
مادرتون شاغل هستن یا خانه دار؟
چند تا بچه هسین؟
سن شما؟
مادرم شاغله، 12 سالمه و کلاس هفتمم، یه برادر 24 ساله دارم که سربازه
عزیزم همه اینا بخاطره تنهایی تو خونه اس...تو در سنی هسی ک الان بیشتر نیاز را به جمع خانوادگی کوچک خودت داری
با مادرت حرف بزن و از نیازت و تنهاییت بگو
به مادرم گفتم اما انگار احساساتی که در دوران نوجوانی دارم رو درک نمی کنه.
دوستم رو چی کارکنم که گفتم به خاطر عصبانیت و کلافگی که داشتم از دست دادم
من هر کسی رو که باهاش دوست میشم بهش علاقه پیدا می کنم و به راحتی ازش جدا نمی شم
می دونم که اونم الان دوست داره دوباره با هم دوست شیم چون موضوع خیلی ساده بوده. اما غرور من و اون نمی ذاره ک به هم این موضوع رو بگیم.
خواهر خوبم از طریق مشاور مدرسه به مادر احساساتت را بگو مشاور حتما راه بهتری برای صحبت با ماد تون بلدن
و در مورد دوستتون هم اگه واقعا رفاقت باایشون براتون ارزشمند هست غرور را کنار بگذارید و پیش قدم شوید و با شوخی و خنده بااو آشتی کنید
محبت چیزی هست ک هرچقد از آن استفاده کنیم کم نمیشود و دوستانمان بیشتر به ما احترام میکنن
ممنون از راهنمایی های همه مشکلم با دوستم حل شد
دلم هوای گریه کرده
خداراشکر عزیزم
سلاااااااااااااام ...
من بادوست پسرم حدوده 1سالی میشه تموم کردیم ولی نمیتونم فراموشش کنمو ازیادببرمش چون 3سال که مجردی زندگی میکردم باهم بودیم حتی الانم نمیتونم دیگه باکسی دوست بشمو چون همش کاراشونوبااون مقایسه میکنمومیبینم هیچ کس مث اون نمیشه برام..دیگه اززندگیم خسته شدم واقعا نمیدونم چی کارکنم؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)