با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان و مدیران گل...من نرگس هستم دختری 21 ساله...از بچگی از پسر عمه ام خیییلی خوشم می اومد...و با بزرگ شدن بیشتر هم میشد...او دانشجوی مهندسی نرم افزار مقطع کارشناسی است...قبلا ها به او ابراز علاقه کرده بودم اما از جانب او چیزی دستگیرم نشد...در دوران دبیرستان برای برقراری ارتباط شماره او را به همکلاسی خودم دادم و خواستم امتحانش کنم...او هم شماره من رو از قبل به یکی از دوستانش داده بود...دوست او از من بارها پرسیده بود که آیا علی رو دوسدارم یا نه؟ولی من از بس که مغرور بودم جواب منفی میدادم...پسرعمه من عاشق دوست من شد اما من کاملا عصبانی بودم چون انتظار همچین چیزی نداشتم...و او متوجه شد که اون شماره از جانب منه...پسرعمه من عاشق دوست من شده بود ولی دوست من هیچ علاقه ای به او نداشتو پسرعمه ام فکر میکرد که من نگذاشته ام.بعد از اون ماجرا پسرعمه ام هرگز نفهمید که من از ته دل دوسش دارم و من رو گناهکار و مقصر می خوند...حالا سال ها از این ماجرا میگذره و من نمیدونم چه کاری کنم...من هنوز جرات ندارم حتی به مادرم بگویم که عاشق او هستم...دیگر به خود او هم جرات ندارم بگویم...هر خواستگاری که برای من می اید تنها یاد او را دوباره در دلم آتشین میکند...نمیتوانم دوباره عاشق کسی شوم چون او در دل من جا دارد...چه کنم؟؟؟؟خواهش میکنم راهنمایی کنید مرا...خواهش میکنم