نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: سردرگمی در مورد خواستگار

1463
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8063
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    10
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    سردرگمی در مورد خواستگار

    با سلام و عرض خسته نباشید
    چند هفته پیش خانومی برای خاستگاری از من به منزلمون اومدن، ایشون شناختی از من و خانوادم نداشتن و یکی از آشنایان مشترک پدرم و شوهرشون منو به این خانواده معرفی کرده
    دو جلسه خانم و دخترشون اومدن و با آشنایی نسبی که پیدا کردیم و به اعتبار معرف این خانواده گفتیم که جمعه شب دو هفته پیش با پسرشون برای خواستگاری رسمی بیان
    روز جمعه تماس گرفتن و گفتن مشکلی براشون پیش اومده و قرار رو بهم زدن، یک هفته ای خبری ازشون نبود که ما گذاشتیم رو این حساب که منتظرن من کنکور ارشدم رو بدم بعد اقدام کنن
    جمعه شب هفته پیش، یعنی بعد از کنکور دختر این خانواده تماس گرفت و گفت که برادرش میخواد یک بار منو بیرون ببینه و کمی صحبت کنیم تا بعد اگه همدیگه رو پسندیدیم بیان منزل، ضمن اینکه شماره منو هم ازم گرفت
    من با خانوادم مشورت کردم و اونا هم موافقت کردن که من این آقا رو بیرون ببینم
    قرار شد روز چهارشنبه ینی امروز که تعطیله با هم دیگه قرار بذاریم و من با خواهرم و اون دختر خانوم هم با برادرش بیاد
    تا امروز صبح منتظر بودم که زمان و مکان قرار رو اطلاع بده، ولی هیچ خبری نشد
    آخرم طاقت نیاوردم به دختره یه پیام طنز در مورد 22 بهمن دادم، البته تو این چند روز چند بار توی وایبر صحبت کرده بودیم
    چند دقیقه بعد از پیامم زمان و مکان قرار رو فرستاد و کلی معذرت خواهی کرد که یادش رفته زودتر بهم خبر بده
    و خلاصه اینکه امروز بعدازظهر ما رفتیم
    روز اول این خانواده برای پسر دومشون، که دیپلمه و 26 ساله س اقدام کردن، حتی گفتن که پسر اولشون هم ازدواج نکرده ولی فعلا قصدشو نداره!
    اما امروز با پسر اول خانواده اومدن، خواهرش گفت برادر دومم خیلی غیرتیه و در مورد ادامه تحصیل و کار کردن موافق نیست، روی حجاب حساسه و به طور کلی اخلاقش به تو نمیخوره، برای همین ما تصمیم گرفتیم برای برادر اولم بیایم خواستگاری که فک میکنیم بیشتر اخلاقش به تو نزدیکه... !!


    حس بدی نسبت به این موضوع دارم، هرچند پسر اول مهندسه و شرایطش خیلی بهتر از پسر دومیه
    ولی پیش خودم تجسم میکنم که نکنه با پیامی که من امروز صبح دادم فهمیدن منتظرم، و برای اینکه زشت نباشه و دل منم نشکنه پسر اولی رو که قصد ازدواج نداشت یجوری راضی کردن امروز بیاد منو ببینه...


    مسئله دیگه اینه که من امروز با این آقا صحبت کردم و در همین حد صحبتای امروز هیچ نکته منفی تو اخلاقش یا شرایطش ندیدم
    مهندسه، شغل خوبی داره، ماشین داره، خونه داره، سربازی رفته، اهل نمازه، اهل دود و دم نیس و خیلی فاکتورای اولیه که برام مهم بود رو داره


    اما واقعیتش اینه که ظاهرش زیاد دلنشین نبود، و تیپش هم از معمولی یکم سطح پایین تر...


    الان دو تا مشکل دارم، یکی بحث تیپ و ظاهره، که چقدر تاثیر گذاره تو ازدواج، اینکه میگن بعدا انقد عاشق شوهرت میشی که زشتیش به چشمت نمیاد، و یا اینکه میگن میتونی خودت تیپش و بهتر کنی درسته؟


    و مشکل دومم بحث عوض شدن خواستگارم و اینکه روز اول گفتن پسر اولشون قصد ازدواج نداره!!
    متنفرم از این حالت که به خاطر رودربایستی و اینکه نتونستن بگن پسر دومی با من سنخیت نداره پسر اول و مجبور کرده باشن بیاد منو ببینه


    شما می گید چیکار کنم؟؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9098
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    4
    تشکر شده 8 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمی در مورد خواستگار

    پسر اول رو مجبور نکردن بلکه پسر دوم رو مجبور کردن که نخوادت . تو خوانواده ها سنتی از این اتفاقا زیاد می افته . خدا عشق رو افرید تا با عشق ازدواج کنیم .
    در مورد تیپ هم اره اگه تیپا خیلی با هم تفاوت داشته باشین بعدا ممکن داره دعوا بینتون پیش بیاد . تیپ رو میشه تغییر داد
    این یه جمله قشنگ و مربوط به موضوع شما ( دهاتی رو میشه از ده در اورد اما ده رو نمیشه از دهاتی در اورد )
    موفق باشید .

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : سردرگمی در مورد خواستگار

    نقل قول نوشته اصلی توسط meliti نمایش پست ها
    با سلام و عرض خسته نباشید
    چند هفته پیش خانومی برای خاستگاری از من به منزلمون اومدن، ایشون شناختی از من و خانوادم نداشتن و یکی از آشنایان مشترک پدرم و شوهرشون منو به این خانواده معرفی کرده
    دو جلسه خانم و دخترشون اومدن و با آشنایی نسبی که پیدا کردیم و به اعتبار معرف این خانواده گفتیم که جمعه شب دو هفته پیش با پسرشون برای خواستگاری رسمی بیان
    روز جمعه تماس گرفتن و گفتن مشکلی براشون پیش اومده و قرار رو بهم زدن، یک هفته ای خبری ازشون نبود که ما گذاشتیم رو این حساب که منتظرن من کنکور ارشدم رو بدم بعد اقدام کنن
    جمعه شب هفته پیش، یعنی بعد از کنکور دختر این خانواده تماس گرفت و گفت که برادرش میخواد یک بار منو بیرون ببینه و کمی صحبت کنیم تا بعد اگه همدیگه رو پسندیدیم بیان منزل، ضمن اینکه شماره منو هم ازم گرفت
    من با خانوادم مشورت کردم و اونا هم موافقت کردن که من این آقا رو بیرون ببینم
    قرار شد روز چهارشنبه ینی امروز که تعطیله با هم دیگه قرار بذاریم و من با خواهرم و اون دختر خانوم هم با برادرش بیاد
    تا امروز صبح منتظر بودم که زمان و مکان قرار رو اطلاع بده، ولی هیچ خبری نشد
    آخرم طاقت نیاوردم به دختره یه پیام طنز در مورد 22 بهمن دادم، البته تو این چند روز چند بار توی وایبر صحبت کرده بودیم
    چند دقیقه بعد از پیامم زمان و مکان قرار رو فرستاد و کلی معذرت خواهی کرد که یادش رفته زودتر بهم خبر بده
    و خلاصه اینکه امروز بعدازظهر ما رفتیم
    روز اول این خانواده برای پسر دومشون، که دیپلمه و 26 ساله س اقدام کردن، حتی گفتن که پسر اولشون هم ازدواج نکرده ولی فعلا قصدشو نداره!
    اما امروز با پسر اول خانواده اومدن، خواهرش گفت برادر دومم خیلی غیرتیه و در مورد ادامه تحصیل و کار کردن موافق نیست، روی حجاب حساسه و به طور کلی اخلاقش به تو نمیخوره، برای همین ما تصمیم گرفتیم برای برادر اولم بیایم خواستگاری که فک میکنیم بیشتر اخلاقش به تو نزدیکه... !!
    س بدی نسبت به این موضوع دارم، هرچند پسر اول مهندسه و شرایطش خیلی بهتر از پسر دومیه
    ولی پیش خودم تجسم میکنم که نکنه با پیامی که من امروز صبح دادم فهمیدن منتظرم، و برای اینکه زشت نباشه و دل منم نشکنه پسر اولی رو که قصد ازدواج نداشت یجوری راضی کردن امروز بیاد منو ببینه...
    مسئله دیگه اینه که من امروز با این آقا صحبت کردم و در همین حد صحبتای امروز هیچ نکته منفی تو اخلاقش یا شرایطش ندیدم
    مهندسه، شغل خوبی داره، ماشین داره، خونه داره، سربازی رفته، اهل نمازه، اهل دود و دم نیس و خیلی فاکتورای اولیه که برام مهم بود رو داره
    اما واقعیتش اینه که ظاهرش زیاد دلنشین نبود، و تیپش هم از معمولی یکم سطح پایین تر...
    الان دو تا مشکل دارم، یکی بحث تیپ و ظاهره، که چقدر تاثیر گذاره تو ازدواج، اینکه میگن بعدا انقد عاشق شوهرت میشی که زشتیش به چشمت نمیاد، و یا اینکه میگن میتونی خودت تیپش و بهتر کنی درسته؟
    و مشکل دومم بحث عوض شدن خواستگارم و اینکه روز اول گفتن پسر اولشون قصد ازدواج نداره!!
    متنفرم از این حالت که به خاطر رودربایستی و اینکه نتونستن بگن پسر دومی با من سنخیت نداره پسر اول و مجبور کرده باشن بیاد منو ببینه
    شما می گید چیکار کنم؟؟

    در مورد اینکه فرد دیگه ای اومده برای شما تفاوتی نمیکنه چون شما قراره در این مورد تحقیق کنید و بیشتر بشناسید ..پس در مورد تغییر فاکتور زیاد نگران نباشید

    در مورد پسر اول که اومده بای بگم گزینه بسیار مهمی که وجود داره اینه که باید دو طرف در وهله اول به دل هم بشینن پس به این موضوع خوب فکر کنید و

    خودتون رو با این حرفها که در آینده میتونید ایشون رو تغییر بدید و ...سایر موراد از این دست ، گول نزنید ...

    شما یا از ایشون خوشتون اومده یا خوشتون نیومده پس دیگه تبصره بهش اضافه نکنید

    بعد از این مورد باید این خانواده رو بهتر و بیشتر بشناسید و در مورد پسر بیشتر بدونید تا برای تصمیم گیری نهایی اماده بشید و در این مورد اگر قرار به ادامه شد

    از مشاوره کردن در این مورد غافل نباشید

    در ضمن اون مسیج دادنتون هم کار درستی نبوده ....
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12210
    نوشته ها
    508
    تشکـر
    112
    تشکر شده 329 بار در 212 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمی در مورد خواستگار

    با سلام
    غرور بدترین آفت زندگی زناشوئیه ؛ مخصوصا" اگه از طرف دختر باشه چون خدامیگه ما جفتی آفریدیم تا درکنار آن آرام گیرید از نو ع ورودتون به موضوع به نظر میاد خودتونو برتر می بینید ؛ اگه همین الان نتونید با این موضوع کنار بیایید که بعد از ازدواج تسلیم مرد باشید ( برده نه ) و یکی برای همه وهمه برای یکی را شعار زندگیتون کنید ؛ بهتره از همین اول وندیده هرگونه قرار مدارو لغو کنید ومنتظر بخت خودتون باشید .
    بزرگتری مشگل خود بزرگ بینی توسط زن نسبت به مرد ؛ عدم تسلیم وتمکین عاطفیه که در نهایت به خود زن وزندگی زناشوئی ضربه میزنه ؛ تقریبا" از محالاته که زنی که خودشو برتر میبینه بتونه از همسرش برای طولانی مدت ارضاء بشه ( زندگی یه عمره ) و در آینده متوجه خواهید شد که یکی از ارکان دوام و بقاء عشق وعاطفه همین موضوعه .
    بقیه مطالب هم با آقا فرخ موافقم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد