نوشته اصلی توسط
همای سعادت
سلام.مادری شاغلم که بچه اولم تازه یه سال و سه ماهشه،بخاطر بچه دارشدنم از لحاظ کاری خیلی بسختی افتادیم.البته علت اصلیشم دوری از خونواده هامونه که نمیتونن کمک حالمون باشن،بعد از کلی کلنجار باخودم تصمیم گرفتم برای بچم یه پرستار مطمین پیداکنم که خداروشکرم پیداشد،حالا که یه مقدارفکرم آسوده شده فهمیدم بازم حاملم.شوهرمم که دیده چقدشرایطمون سخت بوده اصرار داره تابزرگتر شدن بچه اولمون،این یکی روسقطش کنیم،اما من از عذاب خداو عقوبت گناهش خیلی میترسم و هرچی باهاش صحبت میکنم راضی نمیشه نگهش داریم،میگه بذار اقلا بیفتیم یه شهری نزدیک خونواده هامون،بعدش به فکریه بچه دیگه بیفتیم.اما من واقعاناراحتم،از یه طرف خودمم میدونم با یه بچه دیگه،به بچه اولم نمیتونم آنچنان که باید وشاید برسم و میدونم هم که سختیاش زیاده،از طرف دیگه مسایل مذهبی و اعتقاد به اینکه دنیا دار عمل و عکس العمله داره دیوونم میکنه،باوضعیت ناجورمون،رومم نمیشه با خانوادم مشورت کنم،نظر شماچیه؟